به گزارش کمال مهر، تقی دژاکام طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۱ هنگامی که علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی برای سخنرانی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) حضور یافته بود، عدهای حدود ۲۰ نفر که در حمایت از محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت شعار میدادند، با شعارهای «بیبصیرت بیبصیرت» خود، به تدریج مدیریت جلسه را از لاریجانی گرفتند و سپس اقدام به پرتاب کفش و مهر نماز به سوی او کردند. این ماجرا درست هفت روز بعد از استیضاح وزیر وقت کار و ایراد اتهام و نمایش فیلمی از سوی احمدینژاد به یکی از برادران لاریجانی در مجلس اتفاق افتاده بود که به «یکشنبه سیاه» معروف شد. متعاقب این اتفاق، رهبر انقلاب در سخنان خود با جمعی از مردم نسبت به این ماجرا و ماجرای مشابهی که برای سیدحسن خمینی پیش آمده بود، اظهار داشت: «این را هم عرض بکنیم؛ این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسئولان و سران کشور گلهگزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عدهای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه. بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عدهای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم.» از سیاق این عبارات و نیز سیره رهبر انقلاب در تمام سالهای گذشته معلوم است که انتقاد و مخالفت و به قول امام خمینی حتی تخطئه، نه تنها اشکالی ندارد بلکه مفید و حتی «هدیه الهی» برای «رشد انسانها» ست، اما این نباید موجب شود که در این راه، از وسایل و مقدمات حرام و ممنوعه و گناهآلود استفاده شود.
این تذکر از سوی رهبرانی است که معتقدند «دانشجو حتی اگر اشتباه هم کند باید در سیاست دخالت کند». در سیاست دخالت کند، اما نه اینکه بیادبی و بیاخلاقی و فحاشی کند.
کنش سیاسی هم مانند هر اقدام و فعالیت دیگر الزامات زیادی دارد. یکی از این پیشنیازهای واجب و نه حتی مستحب، رعایت «اخلاق» و «ادب» در مخالفت و تخطئه است. در سیره سیاسی امام و رهبر انقلاب هیچگاه فحاشی و خروج از مرزهای اخلاق و ادب حتی نسبت به دشمنان آشکار داخلی و خارجی اعم از شاه تا امریکا دیده نشد، در حالی که همزمان شدیدترین انتقادها و اعتراضات عمر خود را هم نسبت به این دو ابراز میکردند.
این روزها، اما زیاد میبینیم که بسیاری از کسانی که فعالیت سیاسی و رسانهای را پیش گرفتهاند، از این اصل بدیهی فاصلهها دارند. از روزنامهنگاری که در تمام دوران مدیر مسئولی خود به اعتراف خودش از بیشترین میزان حمایت و اعتماد رهبر انقلاب برخوردار بوده و حتی پول جریمه دادگاهش را هم ایشان تقبل کرده، اما امروز نسبت به او فحاشی میکند گرفته تا او که کانالش پر از صوتهای فحاشی رکیک علیه هر کسی است که از او خوشش نمیآمده تا جوانکی که با یک گوشی موبایل مثلاً قصد مخالفت سیاسی با یک نماینده مجلس را دارد، اما او را در حرم مطهر سیدالشهدا و در حرم امیرالمؤمنین علیهمالسلام آماج سخیفترین استهزاها میکند.
معلوم نیست که هر نماینده یا مسئولی هم سعه صدر فراوان رهبر انقلاب را داشته باشد که دانشجویانی که به ایشان بدترین دشنامهای رکیک را دادند و فحاشان به خود را با لطف پدرانه خود ببخشد و حتی موجبات آزادی آنها را فراهم کند. آنها ممکن است در همین دنیا سکوت کنند، اما معلوم نیست بیادبان و اخلاقستیزان را بدتر از آن در آن دنیا هم ببخشند و از حق خود بگذرند؛ و پای چنین افرادی در آن دنیا گیر است، بهخصوص آنها که در حرم حضرت معصومه و امام حسین و امام علی علیهمالسلام دست به چنین کارهایی میزنند، معلوم است که پایبندیهای دینیای دارند که به آنجاها رفتهاند و انتظار از آنها بیشتر از کسانی است که چنین اعتقاداتی ندارند.
یادمان هم باشد که انبیای الهی که بتشکنان دورانهای خود بودند و هستند، اولین رسالتشان حتی «تعلیم کتاب و حکمت» هم نبوده است و به تصریح قرآن ابتدا برای «تزکیه» و «اخلاق» آمده بودند. پیامبر اعظم (ص) هم با صراحت فرمود: «انّما بُعِثتُ لِاُتمّمَ مَکارِمَ الاخلاق». اخلاق گمشده بسیاری از ما در این روزگار وانفساست. دقت کنیم!