به گزارش کمال مهر، جعفر علیاننژادی متنی با عنوان معنای «نرمشقهرمانانه» در نگاه رهبری در کانال خود در ایتا منتشر کرد که به شرح زیر است:
صورتبندی نو و گفتار زیبای روز گذشته ولی فقیه در خصوص تبیین مولفههای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، به شدت جبهه غیرانقلابی و ضد انقلاب را به تکاپو و جنبش انداخت و دستگاه تولید شبهات آنان را فعال کرد.
با یک بررسی سریع می توان به این نتیجه رسید که حجم بالایی از این سوالسازیها و شبههافکنیها متوجه مؤلفه مصلحت در سیاست خارجی و تعبیر نرمش قهرمانانه بوده است. در این یادداشت قصد داریم، معنای صحیح نرمش قهرمانانه را با رجوع به بیانات سالهای گذشته ایشان، مورد کاوش و بررسی قرار دهیم.
پیشفرضها و فهمهای غلط از تعبیر نرمش قهرمانانه
در این موضوع ابتدا لازم است، به پالایش برخی از پیشفرضها و فهمهای غلطی که از این تعبیر ایجاد شد، بپردازیم. نزد عدهای این تعبیر دلالت بر دست شستن نظام اسلامی از آرمانها و هدفهای خود بود.
نزد دشمن نیز این تعبیر، به معنای عقبنشینی از اصول تفسیر شد. اما معنای درست نرمش قهرمانانه، مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است. یعنی برای حرکت به سمت اهداف و آرمانهای گوناگون و متنوع اسلامی، بایست از شیوههای متنوع استفاده کرد تا به مقصود رسید. نرمش قهرمانانه در برابر دشمن نیز به معنای عقبنشینی و قبول شکست نیست، بلکه به معنای پیدا کردن راهی برای غلبه بر دشمن است.
بنابراین در طول مواجهه با دشمن اولا فراموش نمیکنیم که طرف مقابل کیست، ثانیا متوجهیم که مشغول چه کاری هستیم؟ ثالثا آماج حمله حریف را نیز میشناسیم. با این توضیح روشن میشود نرمشی که نشان داده میشود، در واقع نوعی تاکتیک دفاعی برای حمله بهتر است.
معنای نرمش قهرمانانه در مورد برجام و مذاکره با آمریکا
اکنون بر اساس توضیحات بخش قبلی میتوان دلیل نرمش قهرمانانه مقام معظم رهبری در موضوع برجام و مذاکره با آمریکا را فهمید. اولاً مانور هنرمندانه نبایست به معنای عبور از خطوط قرمز، برگشتن از راهبردهای اساسی و یا عدم توجه به آرمانها باشد.
ثانیاً شناخت درست از حریف، به این معنا است که در مذاکره احتمالی نباید به آمریکا خوشبین بود. ثالثاً اگرچه به طور واقعی دیپلماسی، میدان نرمشهای قهرمانانه است، منتها بدلیل توجه به اهداف، این نرمش، نرمشی هوشمندانه است.
رابعاً مذاکره زیر شبح تهدید و فشار مورد قبول نیست. خامساً هر گونه توافق احتمالی به معنای تغییر سیاست کشور در برابر آمریکای مستکبر نیست.
چرایی نرمش قهرمانانه در موضوع برجام و مذاکره با آمریکا
الف. امکان مذاکره در موارد خاص واستثنا نبودن مذاکرات برجام: با توجه به نوع مواجهه دشمن و تغییر شرایط دشمنی آن در زمانهای مختلف، مذاکره در موارد خاص، میتواند نوعی نرمش قهرمانانه تلقی شود.
بنابراین هر چند به دلایل منطقی بسیار که هم ریشه تجربی، هم هویتی و هم دینی دارد، مذاکره و ارتباط با آمریکا ممنوع بوده و متضمن ضرر است، اما ممکن است گاهی در موضوعات خاص مذاکره نه به عنوان یک راهبرد بلکه به معنای نوعی تاکتیک اتفاق بیفتد.
موضوع برجام یکی از این موارد خاص است. در جمهوری اسلامی تجربه دو مورد دیگر موجود است. یک مسئلهی خاص در قضیه عراق، یک مورد هم مربوط در خصوص یک مساله امنیتی مهم، که آمریکاییها اصرار به مذاکره داشتند و دولت وقت سه دور مذاکره کرد، منتها بدلیل بی منطقی طرف آمریکایی، آن مذاکرات نیز تعطیل شد.
ب. اصرار دولت اعتدال بر حل موضوع هسته ای از طریق مذاکره با آمریکا:مذاکرات برجامی به عنوان یکی از موارد خاص مذاکراتی در بستر یک مطالبه داخلی و یک میانجیگری بین المللی معنا پیدا کرد.
اولاً آمریکایی های از طریق یکی از کشورهای منطقه، پیامی برای جلب رضایت ایران در آغاز مذاکرات هستهای داده بودند. آمریکاییها به طرف میانجی این اطمینان را داده بودند که هم ایران را به عنوان یک قدرت هستهای خواهند شناخت و هم تحریمها را ظرف مدت شش ماه برخواهند داشت.
ثانیاً از طرف دیگر دولت اعتدال، اصرار به حل مساله هستهای از طریق مذاکره با آمریکاییها داشت، مقام معظم رهبری در هر دو مورد با وجود اعلام بی اعتمادی و عدم خوشبینی به این مذکرات، فرصت را در اختیار دولت یازدهم قرار داد.
ج. اثبات چرایی منطق بی اعتمادی به غرب و آمریکا به محک تجربه عملی:تاکید چندباره مقام معظم رهبری به عدم خوشبینی و ضرورت عدم اعتماد به طرف غربی و آمریکایی، چه در ابتدای قراردادن این فرصت به دولت اعتدال، چه در اثنای مذاکرات، -که ناشی از شناخت عمیق ایشان از منطق استکباری آمریکا دارد-، نشان میدهد، تا حدود زیادی نتیجه مذاکرات از پیش برای ایشان معلوم بوده است، منتها شرایط زمانی آن دوره و اصرار دولت اعتدال به حل ماجرا از این طریق، میتوانست فرصتی برای تجربه عملی دلیل این بیاعتمادی باشد.
راه حل قطعی مقام معظم رهبری در موضوع هستهای این بود که آمریکاییها دست از دشمنی با جمهوری اسلامی و ملت ایران بردارند. مسلما مذاکره راهحل پایان این دشمنی نبود، بلکه فرصت و بینهای برای اثبات دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی و اسلام و مسلمین بود. موضوعی که قبلا هم در تجربه تعلیق غنیسازی در سال ۸۲ و ۸۳، تکرار شده بود.
در مذاکرات با اروپایی ها، کشور دو سال در موضوع غنی سازی عقب افتاد، اما طرف اروپایی به هیچ وجه وارد همکاری نشد. از نظر رهبری اگر چنین تجربه تعلیق اختیاری را قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی میگفتند اگر ذرهای عقبنشینی میکردید، همه مشکلات حل میشد اما چنین نشد و بالعکس معلوم شد طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.