به گزارش کمال مهر، در تاریخ خواهند نوشت کسانی که به نام ایران و با ادعای نجات ایران داعیه مبارزه داشتند، ظرف چند ماه چنان به عناصر اصلی فرهنگی و هویتی آن تاختند که کمتر انسان آگاهی در پوچی ادعایشان شک میکند.
ابتدا به نام زن و حمایت از زنان ( و البته در پی خطای آشکار و ضعفی که متاسفانه در تمام این سالها گوش شنوایی برای اصلاحش نبود ) منویات خود را که سرشار از بیگانگی فرهنگی با نجابت زنان و مردان ایرانی بود به عریانترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند. از برهنه شدن یکی از مدعیان در انظار عمومی در روزهای نخست تا اقرار و دعوت صریح به پرده دری در مناسبات دختران و پسران به بهانه آزادی که از یکی از مثلا هنرمندان موسیقی سر زد.
این جماعت با کوتهنظری سیاسی گمان میکنند نارضایتی سیاسی و معیشتی مردم مقدمهای است برای پشت کردن بر باورهای بلند فرهنگی و اخلاقی هزاران سالهشان! با حماقت عجیبی در این دشمنی فرهنگی دمیدند و خیلی زود دست خود را رو کردند. در بیان این کوته نظری و حماقت سیاسی همین بس که حتی نتوانستند در ظاهر یک هماهنگی فرهنگی را با مردم ایران نشان دهند تا بهره سیاسی لازم را ببرند و این بیش از آنکه از صداقت سیاسی نشانی داشته باشد مصداقی است از آن ضربالمثل حکیمانه ایرانی که : از کوزه همان برون تراود که دروست !
اما این بیگانگی و دشمنی صرفا در حوزه فرهنگ نیست. علیرغم ادعاهایی که نشانی از نام «ایران بزرگ» دارند این جماعت در این ادعای سیاسی نیز صادق نیستند چرا که مجموعه رفتارها و کنشهای سیاسیشان درست در جهت تضعیف آن است. کدام دلسوز وطن حاضر به از دست رفتن یکپارچگی ایران است؟! کدام ایرانی حتی در مبارزه با بدترین حاکمان ادعایی این سرزمین تن به تجزیه آن میدهد؟! این همه سر و صدا و مبارزه برای آباد کردن و آباد خواستن کدام خاک است؟ خاکی که هزارپاره شده باشد؟! این کودکان سیاسی هنوز متوجه نشدهاند که حامیان قدرتمندشان سیاستر از آنند که خواست قلبی و اصلیشان را که همان تکه تکه کردن این جغرافیاست بر زبان آورند بنابراین پشت شعارهای زیبای اینان پنهان میشوند.
حالا هم که موج و موج سواری این جماعت نورسیده بیپشت و نسب کمی فروکش کرده به دنبال «آتش افروزی» جدید هستند! کدام خیرخواه وطن به مردم توصیه میکند تحت عنوان «مبارزه»، به بهانه یک جشن باستانی شهر را به آتش بکشند! از ساخت نارنجک دستی در خانهشان فیلم منتشر کنند و دیگران را به این کار تشویق کنند؟!
این رفتارها بیش از آنکه حاکی از یک آگاهی سیاسی باشد گویای جنون است. جنونی که البته هزینهاش را دیگران، اگر که اصلا قربانی این آتشافروزی احمقانه نشوند، با سوختن پوست و گوشت یا قطع عضوشان در انفجارهای خیابانی چهارشنبهسوری میدهند، نه این مبارزان شجاع مجازی در توییتر و اینستاگرام!