به گزارش کمال مهر، پس از شکست جریان اصلاحات در دو انتخابات اخیر ایران و عدم توجه مردم به این جریان سیاسی، احزاب و گروههای مختلف این جریان در یک سال مانده به انتخابات با مواضع گوناگون و پر از تناقض خود پرده از نزاع درونی و عدم وحدت گفتمانی میان خود و شُرکای خود بر داشتهاند.
فعالیت سیاسی اصلاح طلبان از بهار۱۴۰۰ روند معکوس گرفته و به انکار گذشته و به خروج از ذیل نام اصلاحطلبی و متهم کردن شرکای دیروز خود رسیدهاست.
به عنوان مثال سعید نورمحمدی سخنگوی حزب ندای ایرانیان در گفتوگو با یکی از رسانهها میگوید: هیچ صحبتی در جبهه اصلاحطلبان در خصوص انتخابات مجلس آینده و شرکت در آن نشده است. اتفاقاتی طی چند ماه گذشته در کشور رخ داده که اصلاحطلبان نمیتوانند نسبت به آن تحولات بیتفاوت باشند. اصلاحطلبان باید هم تحلیل کافی و هم پاسخ مناسبی برای جامعه و پایگاه اجتماعی خودشان داشته باشند و بدون آن، صحبت در مورد انتخابات بیمعناست.
این سخنان سعید نورمحمدی در حالی مطرح میشود که مصطفی کواکبیان که به عنوان یکی از چهره های شاخص اصلاحات شناخته میشود در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب فارس معتقد به مشارکت بالای ۶۰ درصد مردم و حضور این جریان در انتخابات است.
کواکبیان میگوید: جبهه اصلاحات شامل طیف های مختلف هست، یک عده می گویند ما در تحت هر شرایطی در انتخابات باید شرکت کنیم، یک عده هم معتقدند انتخابات دیگر مهم نیست و از حالت رقابتی خارج شده و به آن اعتقاد ندارند، ما در حزب مردم سالاری هیچ کدام از این دو دیدگاه را نه تایید میکنیم و نه رد، ما میگوییم؛ اگر در انتخابات افرادی از ما حضور داشته باشند و تایید صلاحیت بشوند، حضور پر رنگ خواهیم داشت و لیست هم میدهیم.
مصطفی رسته مقدم عضو شورای مرکزی حزب اصلاح طلب اتحاد ملت، در سخنانی کاملا متفاوت از هم مسلکی های خود معتقد است؛ طیفی از اصلاح طلبان دست بالا را دارند که در حالت خوشبینانه به چارچوب موجود علقه و علاقه عاطفی دارند، این در حالی است که بدنه اصلاح طلبان، حداقل از لحاظ عاطفی چنین پیوندی را ندارند و به جای کارویژه حفظ این چارچوب، به نهادینه کردن، تثبیت و تعمیق دموکراسی میاندیشند ولو که مستلزم گذار مسالمت آمیز باشد.
رسته مقدم در ادامه میگوید:اصلاح طلبان با استراتژی کنونی نه تنها در سپهر سیاسی ایران حرفی برای گفتن نخواهند داشت بلکه نوع عملکردشان به نوعی عدول از اصلاح طلبی است.
پازل انتهایی ماجرای از هم گسستگی اصلاحات را در استعفای بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحطلبان مشاهده میکنیم که میتوان گفت؛ این اتفاق یکبار دیگر شکافهای درون این جریان را آشکار کرد. نبوی، مشکلات جسمی و سن بالای خود را دلیل بر این استعفا دانسته است، بعضی از تحلیلگران سیاسی این فرتوتی را استعارهای از شرایط رو به وخامت جریان اصلاحات نام گذاری میکنند.
در پایان باید دید این مسیر جریان چند پاره اصلاحات به کجا خواهد رسید و نواصلاح طلبان و جوانان این جریان که علاقه زیادی به ژست اپوزیسیونی دارند، در تقابل با پدران و بزرگان خود که از آنها به عنوان اصلاح طلبان سنتی یاد میکنند به کجا خواهد رسید و چه نتیجهای در پی خواهد داشت.