که بهار فرجت حسرت فروردین است
قصّه ی درد فراق تو غمی دیرین است
پشت ایّام بدون تو بسی نفرین استلحظه ی ناب شکوفا شدنم در روضه است
هر کجا حرف بهار است بهارم این است
اشک، چون باده ی نابی ست که سرمستی آن
با وجود همه ی شوری آن شیرین است
بر خلاف همه امسال لباسم… قلبم…
با سیاهی غم فاطمیه رنگین است
وه چه سالی شود امسال که از آغازش
نایم از نغمه ی یا فاطمه آهنگین است
باغبان! دور کن از حائل در یاسَت را
غنچه ات در خطر حمله ی یک گلچین است
بیابانی