به گزارش کمال مهر، جعفرعلیاننژادی در کانال خود در ایتا منتشر کرد:
شاید بتوان مهمترین تلاش ژاک لکان فیلسوفروانکاو فرانسوی برای درمان یا مواجهه با انواع و اقسام روانرنجوریها و بیماریهای روانی را، رسیدن به «زبانِ» حوزه ناخودآگاه دانست.
او در این اندیشه بود که اگر بتواند به کشف مکانیزمی برای مهمترین دستاورد فروید یعنی حوزه ناخودآگاه _به عنوان محل و دلیل اصلی بروز امراض روانی_، برسد، احتمالاً نسخه درمان این عارضههای روانی را یافته است.
لکان امیدوار بود با رسیدن به ساختارهای زبانی حوزه ناخودآگاه، موفق به دستکاری آگاهانه این فضا و تغییر آن برای آدمکردن سوژههای ناهنجار با نظام سرمایهداری برسد. امروزه از این کشف لکان در دانشهای مختلف علوم انسانی و بویژه روانکاوی اجتماعی استفاده میشود.
خیلی از ما، هر روز تجربه شنیدن انواع و اقسام حرفهای غیرمنطقی و تعجبآوری را در دور و اطراف خود داریم که چیزی بیشتر از یک شبهه صرف است. یعنی اگر به آن پاسخ منطقی بدهیم، کمترین میزان تأثیر را روی گوینده آن گفتار عجیب خواهد گذاشت.
گویا آن گفتار عجیب و بیمنطق، تبدیل به نظام باور و ذهنیت رسوب کرده برخی از آن افراد شده است. عموما ناکارآمد بودن پاسخ منطقی به این دست گفتارهای هجو، عنصر تبیینگر را برای فعالیت تبیینی در «شعاع پیرامونی» خلع سلاح میکند.
به نظرم میآید، شاید لازم باشد در مواجهه با این پدیده یا ناهنجاری گفتاری، به کشف مکانیزم «ایجاد»، «تولید»، «گسترش» و «نشست ذهنی» این حرفها برسیم. حرفهای عجیبی که از سطحیترین شبهات علیه دین، مذهب، سیره پیامبر و ائمه هدی(ع)، امام و رهبری، نهاد روحانیت و حوزههای علمیه ارتزاق میکند.
چیزی که مدتی است به عنوان راه حل، در حال فکر کردن روی آن هستم، رسیدن به ساختار این گفتار غیرمنطقی است. شاید بتوان عنوان آن را «زبانشناسی شبهه» گذاشت. سوال اصلی این ایده میتواند چنین باشد: «چرا برخی از مردم، گویندهِ بیپروا، باورمند و متعصبِ سطحیترین و تخیلیترین شبهات ممکن شدهاند؟» در آینده سعی خواهم کرد، به چند اصل حاکم بر این گفتار غیرمنطقی برسم.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.