سرویس سیاست کمال مهر- زمستان سال ۱۳۸۷ همزمان با آغاز حملات گسترده ارتش اشغالگر صهیونیستی به شهر غزه و کشتار کودکان، شاخه تندرو و غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت(طیف علامه) که آن روزها همچنان در برخی دانشگاهها فعال بود یک بیانیه عجیب را منتشر میکند؛ در آن اطلاعیه این گروهک رادیکال بدون اشاره به جنایتهای سازمانیافته صهیونیستها انگشت اشاره خود را بهسوی گروههای مقاومت در فلسطین گرفته و با دروغپردازی خاص به شیوه رادیو پیام اسرائیل مینویسد که جهاد اسلامی مقصر اصلی بمباران شهر غزه است!
آش این بیانیه آنقدر شور بود که حتی برخی گروههای ضدانقلاب نیز نسبت به آن اعتراض داشتند اما در کمال تعجب بخش زیادی از آن در روزنامه کارگزاران متعلق به حزب کارگزاران سازندگی منتشر میشود.
مدتی بعد مشخص میشود که این بیانیه را رابط دانشجویی منافقین در سوئد نگارش کرده و از طریق ایمیل به مسئول تشکیلات طیف بدخوی علامه رسانده است، در آن زمان واکنش شدید جامعه فرهنگی و دانشجویی به این بیانیه غیرانسانی باعث شد تا وزارت علوم وقت طیف علامه را غیرقانونی اعلام کند.
این تصمیم قاطع از سوی مقامات دانشگاهی برای جزیان برانداز گران تمام شد زیرا تا پیشازاین طیف علامه در دانشگاه بلندگوی جریان ضدانقلاب بوده و اخراج آنها از حیاط دانشگاه باعث میشد یک فرصت تبلیغاتی و اجتماعی از دست برود.
عکس/ اکبر عطری(عضو طیف علامه) هم اکنون مدیر شبکه خرابکاری توانا در آمریکا است
کیوان صمیمی چه کسی است؟
یک هفته پس از تعلیق فعالیتهای شاخه علامه، اعضای این گروهک تصمیم به برگزاری یک میتینگ سیاسی در بیرون از دانشگاه میگیرند، اما در کمال تعجب جایی را برای برگزاری این نمایش سیاسی پیدا نمیکنند، درحالیکه این جریان شبه دانشجویی در بستر احتضار افتاده و نفسهای آخر را میکشد به ناگهان یکی از عناصر ضدانقلاب در خارج از کشور با مسئول واحد روابط عمومی این گروهک تماس گرفته و از او میخواهد برای برگزاری گردهمایی خود با کیوان صمیمی مدیرمسئول ماهنامه توقیفی نامه هماهنگ شود.
در آن روزها ماهنامه نامه یکی از بولتنهای تبلیغاتی برای گروهکهای کمونیستی، برخی عناصر نزدیک به منافقین و اصلاحطلبان متواری در خارج از کشور بود که به دلیل انتشار مطالب کذب در حالت توقیف قرار داشت، کیوان صمیمی بهبهانی از اعضای قدیمی بخش چپ گروهک تروریستی منافقین این مجله شبه روشنفکری را منتشر میکرد.
صمیمی که پیش از انقلاب سابقه همکاری نزدیک با وحید افراخته از عناصر ساواک در زندان را داشته و پس از انقلاب اسلامی نیز همچنان روی مواضع اپورتونیستی و غیر شفاف باقیمانده و توانسته بود از فرصت یک مجله سیاسی محفلی برای جذب ضدانقلاب استفاده کند. جذب اعضای گروهک غیرقانونی طیف علامه توسط کیوان صمیمی را باید روی همین خط ارزیابی کرد.
عکس/ تولایی سردبیر نشریه مارکسیستی نامه در کنار معصومه ابتکار
کیوان صمیمی به دلیل ویژگیهای شخصیتی، داشتن روانشناسی خاص و گرفتن ژستهایی نزدیک به دراویش داعشی(فرقه گنابادی) همواره سعی کرده است سرپل همکاری میان عناصر ضدانقلاب در داخل و خارج از کشور باشد، او در نشریه نامه از سویی به عناصر برانداز خارجی فرصت نوشتن مطالب موهوم داده و از سوی دیگر دفتر ماهنامه در محله اعیانی نشین ولنجک را به پاتوق اعضای گروهکهای ساختارشکن چون ملی- مذهبیها و نهضت آزادی کرده بود.
در نشریه نامه افرادی چون حجاریان، علویتبار و تاجزاده جایگاه ویژه داشته و در بحث و نظرهای هفتگی حاضر بودند. البته اصلاحطلبان ساختاری در آن دوران سعی میکردند با حفظ فاصله سیاسی با سرپل براندازی در داخل کشور ارتباط بگیرند.
ویژگیهای خاص و تیپیک متفاوت صمیمی باعث شد تا دانشجویان تندروی طیف علامه دفتر ماهنامه نامه را به محل برگزاری جلسات محفلی تبدیل کنند، در آن زمان کلیه هزینههای برگزاری نشستهای غیرقانونی این گروهک بر عهده کیوان صمیمی و گروهک ملی- مذهبیها بود، بعدها حزب کارگزاران نیز برای استفاده از این گروهک شبه دانشجویی سهمی برای خود قائل شد.
جالبت توجه آنکه صمیمی پیش از فتنه سال ۸۸ در دفتر خود برخی عناصر ضد انقلاب شناسنامهدار چون رضا علیجانی، نرگس محمدی، اعضای سندیکاهای کارگری (طیف حکمتیستها)، انجمن صنفی معلمان (شاخه نفاق)، ابراهیم یزدی، محمد توسلی، مصطفی تاجزاده و تعدادی دیگر از عناصر صحنهگردان در طیفهای مختلف ضدانقلاب را دور خود جمع کرده و طرح مطالبه محوری در انتخابات (برآمده از کمپین انتخاباتی اوباما) را طراحی میکند.
عکس/ نشریه نامه سبد فکری براندازان در دهه هشتاد
رضا علیجانی دریکی از همین جلسات محفلی گفته بود که باید سطحی از مطالبات را طراحی کنیم تا رئیسجمهور بعدی مانند خاتمی از زیر بار خواستهای براندازانه شانه خالی نکند. مدتی بعد این فهرست در خارج از کشور تکمیلشده و ستاد انتخاباتی کروبی که ریاست آن بر عهده کرباسچی شهردار سابق تهران بود با برگزاری چندین جلسه میپذیرد که در ازای حمایت ضد انقلاب از کروبی در انتخابات، با مطالبات این جریان همراهی کند. این مسئله باعث میشود که بسیاری از عناصر ضدانقلاب از سروش تا گوگوش خواننده لسآنجلسی و طیف غیرقانونی علامه در انتخابات از کروبی حمایت قاطع کرده و برایش ستاد بزنند.
کیوان صمیمی پس از فتنه سال ۸۸ نیز بهعنوان یک چهره میدانی نقشی ویژه بر عهده دارد، او پس از دستگیری در زندان همچنان نقش سرپل ضدانقلاب را بازی کرده و قدمبهقدم سعی میکند به برخی اصلاحطلبان مؤثر در عملیات خیابانی در فتنه نزدیک شود. صمیمی علاوه بر بازی در نقش سرپل ارتباطی میان عناصر برانداز در داخل و خارج از کشور مدتی رئیس انجمن حامیان حق تحصیل وابسته به فرقه ضاله بهاییت نیز بوده است.
صمیمی پس از شکست اغتشاشات پاییزی در برخی محلات نیز بهشدت بر حجم فعالیتهای سیاسی خود افزوده است، ازجمله اقدامات این فرد در همراهی با شبکه براندازی، مشارکت در برگزاری یک کلاس آموزشی اینترنتی با عنوان «گفتگو برای نجات ایران» بوده است. این نشست توسط گروهک تروریستی منافقین سازماندهی شده بود.
در این همایش که با ادعای حضور «طیف وسیع و متنوعی از فعالان سیاسی و مدنی و مطالبه گران و دادخواهان» برگزار شد، ۴۲ چهره اقدام به سخنرانی کردند که ۲۳ نفر از آنان در داخل کشور (که ۸ نفرشان در زندان به سر میبردند) و ۱۹ تن دیگر از خارجِ کشور حضور داشتند.
در این همایش اردشیر امیرارجمند عنصر نفاق و مشاور موسوی گفته بود که نظام جمهوری اسلامی با اتکای چیزی به نام حجاب اجباری در حال پیشبرد اهداف خود هست، در حقیقت یک اینهمانی میان جمهوری اسلامی و حجاب اجباری به وجود آمده و سیستم فکر میکند که با هر ترفندی و هر هزینه بسیار سنگینی میتواند خود را نگاه دارد! این خط دستوری بهخوبی نشان میداد که چرا برخی نیروهای سیاسی فعال در کشور در روزهای اخیر مسائلی قابلتأمل چون برگزاری رفراندوم و طرح عبور از جمهوری اسلامی ایران را مطرح کردهاند.
جنگ خیابانی هم استراتژی هم تاکتیک
کیوان صمیمی ایجاد خط ارتباطی میان عناصر ضد انقلاب را با تز «گفتگو هم استراتژی؛ هم تاکتیک» پیش میبرد، او دراینباره با توجیه و تشویق اقدامات خشن خیابانی ازجمله به شهادت رساندن نیروهای پلیس و مدافع امنیت به روزنامه اعتماد گفته است:
من اولین وفوریترین چه باید کرد را «گفتگو» میدانم. گفتگو هم استراتژی هم تاکتیک رفتارهای خشن برخی جوانان را محکوم نمیکنم چراکه این جوانان هم خود قربانی این وضعیت هستند. طبیعی است جوانی که مشکلات فراوانی را دارد و از هر طرف احساس بنبست میکند، دست به برخی اقدامات هم بزند
تز جدید صمیمی برای جذب گروههای خاکستری و جوان و یارگیری در اغتشاشات خیابانی درواقع همان طرح روتوش شده «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» مسعود احمدزاده، از بنیانگذاران و نظریهپردازان گروهک تروریستی چریکهای فدایی خلق است.
پیشازاین برخی اصلاحطلبان ساختاری و تندرو کار جبههای را استراتژی و تاکتیک برای گرفتن امتیاز از نظام میدانستند اما از نگاه سرپل براندازی در داخل، کار جبههای توانایی جذب حداکثری ندارد، اما ایجاد همبستری سیاسی میان عناصر اضداد در ضد انقلاب میتواند افراد، اشخاص و احزاب بیشتری را جذب کند.
در جلسه خاتمی با سرپل براندازی چه گذشت؟
کیوان صمیمی پس از آزادی از زندان، فعالیتهای خود را در جهت طرح جذب نیرو برای بدنه براندازی افزایش داده است، ازجمله این موارد دیدار و گفتگو با برخی شخصیتهای سیاسی در تهران و قم بوده است.
به عنوان مثال کیوان صمیمی در یک جلسه اینترنتی شبانه حاضرشده و روایتی ناگفته از دیدارش با خاتمی رئیسجمهور اصلاحات را بازگو کرد، لیدرآشوبهای پاییزی گفته است که باید با افزایش ارتباطات وسیع و چهره به چهره منظم میان نیروهای مستعد میتواند بار دیگر موتور آشوب را روشن کند، صمیمی در این جلسه به حاضرین توصیه کرده بود که با تشکیل محافل و ایجاد ارتباطات منظم آپارتمانی کانونهای آشوب را گرم کنند.
صمیمی با اشاره به دیدار با خاتمی گفت:
خاتمی از من خواست نظرات جمعبندی شده خود را درباره وضعیت سیاسی کشور را به او بدهم؛ من از ایشان خواستم که اصلاحطلبان از ظرفیتهای بالقوه خود استفاده کرده و جایگاه افول یافته خود را ترمیم کند، یکی از راههای موجود تشکیل مجمع گفتگوی ملی است!
ایجاد وحدت میان ارکان مختلف ضدانقلاب در داخل و خارج از کشور ذیل دو بیانیه موسوی و خاتمی در چارچوب شکلدهی به جبهه رقیق و متشکل از مخالفان داخلی و خارج از کشور جمهوری اسلامی ازجمله اهداف سرپل براندازی در روزهای اخیر است.
صوت/ دستورالعمل سرپل براندازی به خاتمی
چه کسی برای اصلاحطلبان نسخه میپیچد؟
یکی از اهداف مهم ضدانقلاب در روزهای اخیر نفوذ در جبهه اصلاحات و دگردیسی آن است. این جریان نفوذی سعی دارد تا ساختار انتخابات محور اصلاحطلبان را تغییر وضعیت داده و به آن خصلت چریکی بخشد. در روزهای اخیر فشار برای حذف نیروهای استخواندار و قدیمی چون بهزاد نبوی از ساختار تصمیمگیری جبهه اصلاحات را باید در همین خط مورد ارزیابی قرارداد.
ازجمله این تحرکات میتوان به اقدامات مشکوک گروهک نهضت آزادی برای ایجاد تغییرات سیاسی در جبهه اصلاحات اشاره کرد. بررسی دیدگاههای برخی از اعضای گروهک نهضت آزادی بیانگر آن است که آنان ضمن انتقاد از مدیریت جبهه انفعالی جبهه اصلاحات ایران هشدار میدهند که عدم توجه به خرد عمومی و تکیهبر استبداد نظر فردی میتواند دوباره تجربه انتخابات ۱۴۰۰ را برای اصلاحطلبان رقم بزند.
برخی از اعضای گروهک نهضت آزادی با اشاره به برخی تغییرات نفرات در جبهه اصلاحات ایران تصریح میکنند که صرف این تغییرات مختصر در آرایش نیروهای عضو جبهه اصلاحات نمیتواند حاوی پیام امیدبخشی برای ارتقای اثرگذاری و رفع ایرادات این جبهه در عرصه عمومی باشد؛ کما اینکه درگذشته هم کاستی اساسی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که به ناکامی و بلکه تنزل شدید اعتبار اجتماعی آن انجامید، چندان مرتبط با اعضای آن نبود و این عارضه بیشتر متوجه مدیریت و بلکه ساختار مدیریتی منفعلانه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و اثرات مخربی بود که بر عملکرد آن بهجای میگذاشت.
نهضت آزادیها با اشاره به اینکه مدیریت عارف بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که مبتنی بر عدم شفافیت، بروکراسی و ناکارآمدی مدیریتی در ارزیابی و پایش اخلاقی و عملکردی نمایندگان شورای شهر و مجلس بود به جبهه اصلاحات ایران نیز انتقال یافت، تأکید میکنند که جبهه اصلاحات در دوران ریاست بهزاد نبوی نیز تفاوت معناداری در کارایی این نهاد در عرصه عمومی نشان نداد.
بنا تأکید اعضای گروهک نهضت آزادی، نبوی از تاریخ و نقد تجربه سیاسی خویش آموخته بود که فرآیندهای انقلابی و «تندروی» و «شتابزدگی» هیچ جامعهای را به سرمنزل توسعه و دموکراسی نرسانده است و ازاینرو میخواست کاری کند که جبهه اصلاحات از روندهای التهاب و تشنجزا دور بماند و در فرآیندی تدریجی، مسالمتآمیز و در چارچوب ظرفیتهای قانونی نقشآفرین شود؛ اما باید میدانست که برای توفیق در مسیر این هدف شریف، نمیتواند ارادهگرایانه و بدون بهرهگیری از ظرفیت جنبش اجتماعی و همکاری با پایگاه رأی اصلاحطلبان پیشرو که دمکراسی را جزء تفکیکناپذیر جنبش اصلاحات میدانند به نتیجه برسد. نقطه اوج این ضعف مدیریتی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و زمانی بروز کرد که نبوی تصمیم فردی خود را بر خرد جمعی برآمده از رأی صریح جبهه اصلاحات ترجیح داد.
پیشازاین حزب اتحاد ملت از اقمار جبهه اصلاحات از خاتمی خواسته است که بهجای شرکت در انتخابات راهبرد «جامعه توانا، دولت توانا» را پیش ببرد. از نگاه این حزب سیاسی همه نیروهای سیاسی اصلاحطلب باید با الگوی سیاست ورزی جامعهمحور شناخت دقیقی از مطالبات جامعه به دست آورده تا بهواسطه کف خیابان مطالبات سیاسی پیش برود؛ اتحاد ملتیها چون سلف خود (حزب مشارکت) معتقدند که کف خیابان باوجود داشتن هزینه بیشتر بهمراتب زودتر از صندوق انتخابات چپهای رادیکال را به اهداف خود میرساند!
سال ۱۳۸۷ حلقه اتصال سرپل براندازی در خیابان ولنجک به شبکه مادر باعث شد تا ستاد انتخاباتی دو نامزد اصلاحطلبان در انتخابات تبدیل به واحد عملیات جنگ خیابانی شوند، این بار باوجود خروج برخی از این عناصر به خارج از کشور همچنان موتور محرک آنها در داخل بانفوذ در شریان اصلاحات مشغول فعالیت است، البته این بار اصلاحطلبان هنوز فرصت دارند که با بازی درست در زمان مناسب تصمیم درست بگیرند، آتش توپخانه دشمن در انتخابات از حالا مشغول کار است!