به گزارش کمال مهر، جعفرعلیاننژادی متنی با عنوان «شناسایی دو خط تحریف و انحراف در خوانش امام خمینی(ره)» را در کانال ایتای خود منتشر کرد که به شرح زیر است:
معمولا برای کسانی که دل در گرو انقلاب اسلامی ندارند، شنیدن و پذیرفتن واقعیت های وارونه، بسی راحت تر از کسانی است که جزء هواداران پروپاقرص انقلاب اسلامی محسوب می شوند. در عین حال هیچ تضمینی وجود ندارد که به لطف هواداری جانانه از نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، امکان پذیرش برخی تحریف های تاریخی وجود نداشته باشد. بنابراین طرح این سوال که آیا امکان بروز تزلزل، تشکیک و تردید حتی در میان اقشار انقلابی مستحکم وجود دارد، منطقی بوده و لازم است در پاسخ به آن کوشید. در این یادداشت قصد دارم به دو جریان اصلی دست اندر کار تحریف که با غرض و بی غرض، ممکن است چنین بستر تزلزل آفرینی را ایجاد کنند اشاره نموده و اندکی به سازوکار چنین کردارهای تحریف سازی بپردازم.
اول. جریانی که مدعی انحراف انقلاب از آرمان های اولیه خود است. این جریان عموما کسانی را تشکیل می دهند که در ظاهر، به تکانه نخستین انقلاب اسلامی پایبند بوده اند و معتقدند بعد از حضرت امام(ه)، انقلاب از اهداف، آرمان ها و ارزش های اولیه خود فاصله گرفته است. بخش قابل ملاحظه ای از عناصر و گروه های موثر جریان اصلاحات، از این دسته اند و به انحای مختلف در سال های پس از فقدان امام (ره) با چنین ادعایی، اقدام به ماجراسازی و غائله افکنی کرده اند. برای این دسته، تولید ادبیات متنوعی با موضوع تفاوت مشی و مرام مقام معظم رهبری با مشی و مرام امام خمینی(ره) در دستور کار قرار داشته است.
تلاش این دسته آن بوده که با نشان دادن چنین تمایزی، اثبات کنند، انقلاب اسلامی از اهداف و آرمان های اولیه خود فاصه گرفته است. این عناصر همچنان خود را انقلابی سال ۵۷ می دانند و معتقدند دیگران تغییر کرده اند و معمولا هم وقتی روی ادعای انحراف انقلاب دست می گذارند که توسط مردم از رسیدن به صندلی های قدرت در دولت، مجلس و شوارها، محروم می شوند. عموما گفتار این دسته تنها در میان برخی اقلیت های غیرانقلابی و جمعیت های ضد انقلاب خریدار دارد و تلاش شان همیشه بر این مبنا بوده تا توده مردم را مخاطب وارونه سازی ها و قلب حقایق قرار دهند.
در اوج اغتشاشات سال گذشته، این جریان متاثر از انگاره تمام شدگی و پایان یافتگی نظام، پا را فراتر گذاشته و بدون ذکر نام امام(ره)، اساسا منکر اصل انقلاب اسلامی شدند و گزاره هایی مبنی بر پشیمانیم یا اشتباه کردیم در میان نوشته ها و حرف هایشان دیده و شنیده می شد.اما با فروکش کردن اغتشاشات و عدم توفیق در تحریک خشونت ها و تداوم ناآرامی ها، مجددا سر عقل آمده و تا حدودی به امام (ره) برگشتند. به یک معنا می توان گفت، نتیجه نگرفتن جبهه غیرانقلابی از تحریک آشوبگران و عدم تزلزل دستگاه حاکمیتی در برابر ناآرامی ها، آنان را متوجه ایجاد تزلزل در جبهه هواداران نظام کرد.
به گمان آنها ایجاد تزلزل در هسته هواداران مستحکم نظام، می تواند راه را برای ریزش فراگیر بدنه اجتماعی هموار سازد. متناسب با چنین تغییر رویکردی، مجددا خط القای انحراف انقلاب از اهداف اولیه خود با تمرکز روی تفاوت رهبری آیت الله خامنه ای با امام خمینی(ره) دنبال شد. روایت های وارونه و استنادات ناقص به گفتارها امام(ره) در موضوعاتی که بیشتر توجه طیف انقلابی را معطوف به خود می کند، تولید شد. گزاره هایی بر همین مبنا نتیجه گیری شد: نقش مردم در اداره مملکت کاهش پیدا کرده است. پایبندی به ساختارهای قانونی نظام در دوره مقام معظم رهبری کمتر شده است. اسلام در دوره جدید، رشد مناسکی، قشری و ظاهری داشته است در حالیکه در زمان امام اعتقادی، عرفانی و معرفت اندوزانه بود و…
خود شخص مقام معظم رهبری پاسخ این شبهات را در محافل گوناگون گفته است و در سخنرانی های سالگرد ارتحال امام(ره)، همسان ترین تفاسیر از خط امام و اصول ایشان را ارائه کرده و تمام قد در برابر سنت تحریف راه و شخصیت امام(ره) ایستاده است. در عین حال می توان به دو کتاب خوب” مکتب امام خمینی(ره)” نوشته محمدرضا فلاح شیروانی که برگرفته از ۳۱ سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد رحلت امام (ره) است و کتاب تازه منتشر شده “مو به مو” نوشته عبدالله گنجی که به موضوع واکاوی سیره حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در امامت و رهبری پرداخته است، مراجعه کرد.
دوم. جریانی که با غرض و بی غرض اقدام به تحریف سیره و شخصیت امام و رهبری می کنند. این جریان که لزوما در جبهه غیرانقلابی تعریف نمی شوند، کسانی هستند که فارغ از خوب یا بد بودن نیات و اهداف شخصیشان، ماحصل و خروجی کار شان تحریف روش و منش امام (ره) است. خروجی کار این دسته تولید برخی شبهات، تحریف ها و مسائلی است که تصویری مخدوش از امام (ره) ارائه می دهد. و همین تصویر بعضا توسط طیف های معارض ملاک سنجش و تطبیق مشی و مرام رهبری با امام (ه) می شود، طیبعتا نتیجه ای هم که از این سنجه حاصل می شود، تمایز ، تفاوت و حتی در برخی گزاره ها تقابل گفتمان امام با رهبری است. برخی از گزاره های دم دستی و پر کاربرد جبهه غیرانقلابی در استناد به چنین تفاسیری از امام عبارتند از: “مجلس در رأس امور است. “، “میزان رأی ملت است” و… آنان با استناد به این جملات از امام، وضعیت فعلی مردم و مجلس را حاصل فاصله گرفتن از راه بنیانگذار انقلاب اسلامی القاء می کنند.
اگر قدری عمیق تر، موشکافانه تر و با نگاه مسأله محور به این موضوع نظر بیندازیم، متوجه می شویم ریشه چنین تصاویری در همین اغلاط، اشتباهات، ساده گیری ها و تحریف های بسیار کوچک در روایت صحیح از امام خمینی(ره) است. مثلا در کتاب “الف لام؛ خدمت یا خیانت” (مجموعه مقالات تاریخی در نقد کتاب الف لام خمینی) که به کوشش سهراب مقدمی شهیدانی تهیه شده ، به شکل کارگاهی و دقیق به برخی از اشتباهات راه یافته و تحریفات خواسته یا ناخواسته اشاره شده، و جا برای روایت صحیح مبتنی بر روش شناسی مورد نظر امام(ره) باز شده است.
امام (ره) در تذکرات ذیل وصیت نامه سیاسی الهی خود، صراحتا راه تحریف گفتارها و نوشتارهای خود را بیان کرده است: “اکنون که من حاضرم، بعض نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.” در مقابل برخی آثار شبه تاریخی در استناد برخی مطالب به امام (ره)، از منابع مخدوش مانند اسناد ساواک و خاطرات شفاهی استفاده می کنند و اموری را به امام نسبت می دهند که هیچ مستندی ندارد و بر اساس قاعده مورد نظر شخص امام، به هیچ وجه قابل انتساب به امام نیست.
اهمیت تقابل با تحریفات تاریخی، تنها به آن تذکر امام در وصیت نامه سیاسی-الهی محدود نمی شود، مولف کتاب الف لام؛ خدمت یا خیانت، دو نقل قول مهم دیگر از تذکرات امام خمینی(ره) ذیل وصیت نامه با هدف جلوگیری از امکان تفاسیر انحرافی یا تقاطع گیری های غیر منطقی، مورد اشاره قرار می دهد: “اشـخاصی در حـال حیـات مـن ادعـا نموده انـد کـه اعلامیه های این جانب را مینوشته اند. این مطلب را شدیدا تکذیب میکنم. تا کنون هیچ اعلامیه ای را غیر شـخص خودم تهیه کسـی نکرده اسـت”. “از قـرار مذکـور ، بعضیهـا ادعـا کرده انـد کـه رفتـن مـن بـه پاریـس به وسـیله آنان بـوده، ایـن دروغ اسـت. مـن پـس از برگرداندنـم از کویـت، بـا مشـورت احمـد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در کشورهای اسلامی احتمـال راه نـدادن بـود؛ آنـان تحـت نفـوذ شـاه بودند، ولـی پاریـس ایـن احتمـال نبـود.”
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.