به گزارش کمال مهر،«کانون حقوق بشر ایران»، کانونی است در آلمان که به مسائل حقوق بشری در ایران میپردازد. این کانون در ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۱ از زندانی شدن کسی به نام «حسن فیروزی» در اعتراضات به جرم لیدری خبر داد و گفت که جان او به شدت در خطر است. به گزارش کانون حقوق بشر ایران، حسن فیروزی که بر اثر شکنجه دچار خونریزی داخلی شده، مستقیما از سلول انفرادی به دادگاه برده شد و مجدد به آنجا بازگردانده شد. این کانون در ادامه گفته است که فیروزی یک دختر ۱۸ روزه دارد و این زندانیِ شکنجه شده در سلول انفرادی، برای خداحافظی با دخترش به خانه رفته بود.
یک هفته بعد، کانون حقوق بشر ایران در توییتی اعلام کرد که حسن فیروزی در بازداشت اطلاعات سپاه است و علیرغم تجویز پزشک که باید تحت جراحی قرار گیرد، ماموران اطلاعات سپاه به بیمارستان حمله کرده و او را از بیمارستان ربودند! و به انفرادی منتقل کردند. این درحالی است که اگر فرض کنیم کسی به نام حسن فیروزی توسط ماموران شکنجه شده و در بیمارستان باشد، ماموران برای بازگرداندن او، چه نیازی به حمله به بیمارستان و ربایش دارند؟ آنها به راحتی و بدون ربایش میتوانستند او را به زندان برگردانند.
این کانون مدعی شده بود که «کلیه چپ فیروزی از بین رفته و دچار خونریزی شدید شده و با همین وضعیت در سلول انفرادی بدون رسیدگی رها شده و احتمال دارد هر لحظه جانش را از دست بدهد». کانون حقوق بشر اعلام کرده بود که فیروزی به بیمارستان منتقل شده بود؛ اما نمیگوید کدام بیمارستان که بتوان این ادعا را راستی آزمایی کرد. ضمن اینکه مشخص نیست کانون حقوق بشر چگونه از حال یک زندانی در سلول انفرادی با خبر است؟
شبکه سعودی اینترنشنال نیز در مصاحبه با عضو اتحادیه بین المللی وکلا، با تکرار این ادعا، اعلام کرد که حسن فیروزی تحت شکنجه است.
انتقال حسن فیروزی به مکانی نامعلوم!
کانون حقوق بشر در ادامه با استناد به پیامی ارسال شده، مدعی شد که حسن فیروزی از سلول انفرادی خارج شده و به مکانی نامعلوم منتقل شده است. اما بازهم مشخص نیست این خبر از کجا ارسال شده و دقیقا به چه نحو مطلع شدند حسن فیروزی به مکانی نامعلوم منتقل شد؟ مگر اینکه خودشان مسئول پرونده باشند!
صدور حکم اعدام حسن فیروزی
در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۱، کانون حقوق بشر اعلام کرد که حکم اعدام حسن فیروزی صادر شده و به خانوادهاش گفتهاند یک روز قبل از اجرای حکم خبرتان میکنیم و برخی از اعضای خانواده او تصمیم به خودسوزی گرفته اند.
اما کانون حقوق بشر مشخص نمیکند که خانواده او کیست و چه کسی این خبر را به کانون داده است؟ چرا هیچ عکسی از پدر و مادرش و یا تصمیم خانواده او برای خودسوزی نیست؟
کانون در ادامه گفته بود که حال حسن فیروزی به شدت وخیم است و برای اجرای حکم اعدام او، «منتظرند کمی بهتر شود». اما کانون توضیح نمیدهد چرا وقتی کسی که قرار است اعدام شود، باید حالش خوب باشد تا حکم اجرا شود؟!
تصاویر شکنجه حسن فیروزی
در دی ماه ۱۴۰۱، تصاویری از صورت و بدنی کبود منتشر شد و کانون حقوق بشر آن را تصاویر شکنجه شدن حسن فیروزی دانست. اما اگر کسی در سلول انفرادی در حال شکنجه است و هیچکس به او دسترسی ندارد، پس کسی هم نمیتواد از او عکس بگیرد. این تصایر فقط در صورتی میتواند صحیح باشد که خود ماموران اطلاعات سپاه از فیروزی عکس گرفته و منتشر کرده باشند!
صوت حسن فیروزی از زندان
اندکی بعد صوتی از حسن فیروزی منتشر شد که خطاب به مردم ایران میگفت « یک کاری کنین که یک بار دیگر دخترم را ببینم». «من چه امضا کنم و چه امضا نکنم، این ها مرا میکشند» و «دلم میخواهد برای آخرین بار، قبل از اینکه بلایی به سرم بیاورند، دخترم را ببینم».
این صوت از سوی رسانههای خارجی مثل «صدای آمریکا» و «سعودی اینترنشنال» به طور گسترده منتشر شد و مبنایی برای تظلم خواهی حسن فیروزی قرار گرفت.
اما هیچکس توضیح نداده که چگونه کسی که در سلول انفرادی و تحت شکنجه قرار دارد، توانسته این صوت را ضبط و ارسال کند؟ اگر این صوت یک مکالمه تلفنی است، چرا هیچ شخص دیگری در آن حضور ندارد؟ اگر این صوت تماس تلفنی است، چگونه ماموران شکنجهگر اجازه دادند که چنین مکالمهای را داشته باشد؟ از همه مهمتر، صدای بوق خودرو و عبور موتورسیکلتها به وضوح در صوت شنیده میشود. چگونه کسی که در سلول انفرادی است، حین مکالمه صدای خیابان و موتور از سوی او شنیده میشود؟
حسن فیروزی به کما رفت!
اواخر دی ماه، کانون حقوق بشر ایران اعلام کرد که «حسن فیروزی به دلیل شدت شکنجه و خونریزی به کما رفته و به گفته پزشک، احتمال زنده ماندن او کم است» و «پدر، مادر و همسر او را برای ملاقات به بیمارستان مخفی بردند». کانون علت این حجم از شکنجه را «صوت منتشر شده از او دانست» و گفته بود «سناریوشان سکته کردن فیروزی است».
کانون حقوق بشر بازهم بدون ارائه هیچ مدرکی، مدعی شد که فیروزی به کما رفته است. او به منظور عدم امکان راستی آزمایی، بیمارستان را مخفی عنوان کرده اما مشخص نیست که اگر بیمارستان مخفی است، کانون حقوق بشر چگونه از آن با خبر شده؟ نکته دیگر این است که چرا عکس و مصاحبهای با پدر و مادر او وجود ندارد؟ پدر و مادر حسن فیروزی هم میتوانستند به راحتی مثل خیلیهای دیگر با رسانههای خارجی مصاحبه داشته باشند و شکنجه پسر خود را مطرح کنند.
اول بهمن، کانون اعلام کرد که به پدر حسن فیروزی گفته شده با دادن وثیقه، او را تحویل بگیرید ولی بنویسید صحیح و سالم تحویل گرفتیم. چرا کسی که حکم اعدام او به قسمت اجرای احکام رسیده، باید با قید وثیقه آزاد شود؟
خبر به کما رفتن حسن فیروزی به سرعت در رسانههای فاسی زبان خارج از کشور منتشر شد. شبکه سعودی اینترنشنال اعلام کرد که حسن فیروزی در اثر شکنجه به کما رفته است.
شبکه صدای آمریکا نیز ادعادی کما رفتن حسن فیروزی بر اثر شکنجه را تکرار کرد.
تکذیب سناریو حسن فیروزی توسط یک چهره اپوزیسیون خارج نشین
در این بین، مسعود کاظمی، یکی از چهرههای اپوزیسیون خارج نشین، به بررسی ماجرای بازداشت، حکم اعدام ، شکنجه و کما رفتن حسن فیروزی پرداخت و تمام این سناریو را فیک و دروغ دانست.
کاظمی گفته است در این دو ماه، از اکانتهایی با عنوان همسر، عمو و دختر خاله حسن فیروزی پیام ارسال میشد؛ اما زمانی که از آنها عکس یا مدرک هویتی از فیروزی درخواست میکرد، دیلیت اکانت میکردند.
کاظمی گفته است که از حسن فیروزی نه شناسنامه، نه کارت ملی، نه گواهینامه و نه هیچ مدرک هویتی دیگری وجود نداشت. نه خانوادهای وجود داشت نه حتی یک همسایه و بچه محل و نه هیچ اطلاعاتی از محل سکونت و تاریخ دادگاه!
مسعود کاظمی کسی است که سپاه را تروریست میخواند و برای براندازی جمهوری اسلامی تلاش میکند. او با این سناریوسازیهای دروغ مخالفت میکند؛ اما نه به خاطر بیان واقعیت؛ بلکه به دلیل اینکه دروغها، اعتبار براندازان را از بین میبرد.
حسن فیروزی کیست؟
سوال مهم دیگر این است که حسن فیروزی و کسی که هر روز تصاویری از او منتشر میشد، چه کسی است؟ بعد از چند ماه سناریوسازی دروغ، حسن فیروزی در تاریخ سوم بهمن ۱۴۰۱، در کمال صحت و سلامت سعی داشت از مرزهای آبی ایران فرار کند که دستگیر شد و با پروازی به تهران منتقل گردید.
به گزارش میزان، خبرگزاری قوه قضائیه، حسن فیروزی اعتراف کرده که خودش تصاویر شکنجه و فایلهای صوتی را در اختیار شبکههای خارجی قرار میداد و گفته است «از آنجایی که عکسهای من در شبکههای مجازی به صورت گسترده منتشر شده بود، مدیران رسانهای که با آنها در ارتباط بودم از من خواستند تا دستورات و خواستههایشان را اجرا کنم. من حتی یک روز هم در پی حوادث اخیر کشور دستگیر نشده و در بازداشت نبودهام. هیچ جای بدنم کبود نیست و هیچ گاه تحت شکنجه قرار نگرفتهام».
حسن فیروزی، دلیل اصلی این سناریوسازی را اینگونه شرح میدهد: چون به طلبکاران خود بدهی داشتم برای همین تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم و به همین دلیل در تاریخ ۲۹ آبان ماه ضمن فرار از منزل سناریوی بازداشت و شکنجه خود را طراحی و آن را با اعضای رسانههای خارج از کشور مطرح کردم. قصدم این بود تا بتوانم از این داستان به نفع خودم استفاده کنم و با ربط دادن موضوع دستگیریم به اتفاقات اخیر در کشور عنوان کردم که توسط ماموران امنیتی بازداشت و روانه زندان شدهام تا از دست طلبکاران نجات پیدا کنم.
کانون حقوق بشر ایران چیست؟
بررسی کانون حقوق بشر ایران، نوشته دیگری را میطلبد. در این بخش به طور مختصر به معرفی یکی از اعضای اصلی آن، یعنی شیرین عبادی میپردازیم. شیرین عبادی در دوران حضورش در ایران، در رشته حقوق تحصیل کرده بود. عبادی هم درسالهای قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در دستگاه قضایی ایران فعالیت داشت و بر اساس سیاستهای غربی، مسئولین قضایی ایران به نقض حقوق بشر متهم میشوند. اما با این وجود، به شیرین عبادی در سال ۱۳۸۱ جایزه صلح نوبل داده شد. او در سال ۱۳۸۵ از ایجاد کنندگان کمپین علیه حجاب بود و در سال ۱۳۸۸ از ایران فرار کرد.
عبادی ضمن حمایت از تحریمها گفته بود من با هیچ شکل از استفاده از انرژی هستهای موافق نیستم و برنامه هستهای ایران باید هرچه زودتر متوقف شود. در دسامبر ۲۰۰۸ گزارشهایی که علیه ایران در حوزه حقوق بشر با هدف تحریمهای فلج کننده منتشر شد، به گزارشهای شیرین عبادی استناد کرده بود. این گزارش منجر به صدور قطعنامهای علیه ایران و تشدید تحریمها شد.
شیرین عبادی در طول این سالها یکی از چهرههای خواستار براندازی حکومت ایران بوده است. او در پی اعتراضات سال ۹۶ برای به آشوب کشیدن ایران تلاش کرده و مدعی بود اعتراضات ۹۶ میتواند از موج سبز ۸۸ هم فراتر رود.
جواد توسلیان، همسر سابق شیرین عبادی در صحبتهای خود دلیل اعطای جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی را این دانست که مجامع بینالمللی قصد داشتند با این کار برای او یک مصونیت ایجاد کنند تا ایران نتواند مانع فعالیتهایش شود و با دریافت بیش از یک میلیون دلار در پی این جایزه، مخارج فعالیتهای او در ایران تامین گردد. عبادی اعتراف میکند که این جایزه تریبونهای زیادی در اختیارش قرار داده است.
شیرین عبادی از حامیان بهائیان بود. همسر او میگوید میان بهائیان و شیرین یک توافقی بود که بر اساس آن، در قبال حمایتهای عبادی از بهائیان، آن ها نیز کمک میکردند که او بیشتر مطرح شود. همسر او میگوید که عبادی نقش بسیار مهمی در ایجاد آشوبهای سال ۸۸ داشت.
او همچنین در آشوبهای اخیر خواستار کمپین خروج پول از بانکها شده بود تا از این راه، اقتصاد ایران دچار فروپاشی شود.