خلاصه داستان فیلم زنانی که با گرگ ها دویده اند:
«هزاران سال قبل یونس شک میکند، میلغزد و آنجا که باید داستانش در اوج تمام شود طعمه ماهی میشود و شکم ماهی آغاز داستان یونس میشود.و اکنون هزاران سال بعد ژاله شک میکند، میلغزد و آنجا که باید داستانش در اوج تمام شود «زنانی که با گرگها میدوند» آغاز میشود.»