اما با این اوصاف چرا همچنان مشکلات اهالی سینما بیش از همه دیده میشود؟ چرا فساد و خصوصا فساد اخلاقی در سینما، بیشتر از بقیه حوزهها به چشم میآید؟ بیشتر از ورزش و سیاست و اقتصاد و حتی نمایش و موسیقی و …. چرا تا یکی از فساد در سینما حرف بزند صدایش در نطفه خاموش میشود؟ با یک واکاوی و آسیب شناسی ساده میتوان به جواب این سوال رسید.
در اروپا و آمریکا هر رابطه ای آزاد است. مسائل جنسی نه تنها برایشان کنترل شده نیست که از افسارگسیختگی آن برای سود بردن بیشتر استفاده میکنند. با این اوصاف طبیعیست که چهره ها خود، از پخش خبر انواع روابطشان با یکدیگر بهعنوان عاملی برای همیشه در بورس بودن یا ازیاد نرفتن استفاده میکنند. یعنی اتفاقا تا اندازه ای بدشان هم نمیاید که در بازه های زمانی مختلف، به واسطه سرک کشیدن رسانه ها در زندگی خصوصی آنها سر زبان بیفتند. در این جوامع هر رابطه ای میتواند مجاز باشد و یا حداکثر بعضی روابط و خیانتها صرفا از سوی بعضی از مردم نکوهش میشود.
پیش از انقلاب هم که روابط نامشروع چهره ها با یکدیگراصلا نه تنها زشت نبود که هر رابطه ای از سوی چهره های آن زمان برایشان ارزش بود و میتوانست جایگاهشان را بالاتر ببرد.
این روابط پس از انقلاب تاحدودی اصلاح شد و این اصلاح تا حدود یک دهه قبل هم ادامه داشت. یعنی هنرمندان و سینماگران چون میدانستند که الگوی مردم و محبوب آنها هستند، در روابط شخصیشان مطابق با قوانین اسلامی کشور رفتار میکردند.
تا پیش از اصلاحات،اهالی سینما پذیرفته بودند که باید قواعد شرعی و عرفی را در کارشان رعایت کنند. باید در محدوده سینما به قواعد این کشور پایبند باشند. ازسوی دیگر چون مردم و رسانه ها خواه ناخواه بهواسطه علاقه مردم، در زندگی آنها سرک میکشند،باید در زندگی شخصی و خصوصی هم پایبند قواعد شرعی و عرفی باشند.
از حوالی ۱۵-۱۶ سال پیش، یکباره اوضاع فرهنگ و هنر تغییر محسوسی کرد. جای دزد و پلیس عوض شد. بعضی مسولان سینمایی شروع به جا انداختن این موضوع کردند که روابط خصوصی درون سینمایی چهرهها -چه شرعی و چه غیر شرعی-به هیچکس ربطی ندارد. به شدت با کسانی که حتی درباره اوضاع داخلی سینما مینوشتند یا میگفتند برخورد میکردند و این اوضاع تا آنجا رسید که بی حجاب و با لباس زننده در جشنواره های خارجی حاضر شوند و باز، با برچسب “روابط درون سینما” و ” به هیچکس ربطی ندارد” چهره بدی از کشور شهید داده و انقلاب کرده ایران نشان دهند.
آرام آرام با این تمهید دایره روابط خصوصی بعضی سینماگران افسارگسیخته شد. گویی آنها در کشور دیگری زندگی میکردند. به حجاب اعتقادی نداشتند. در مهمانی ها و ارتباطات آنها تماس محرم و نامحرم هیچ اهمیتی نداشت. ازدواج سفید که در واقع همان زندگی غیرقانونی و شکلی از زناکردن است میان آنها رواج یافت. لباسهایی در دورهمی ها میپوشیدند که ساپورتهای بدن نما پیش آنها چیزی نبود و موارد دیگری شبیه این.
با این اوصاف، سینما دو لایه پیدا کرد. لایه رویی که متناسب با قواعد و شرایط کشور بود و لایی درونی و مخفی که منطبق با قواعد اروپا و آمریکا بود.
ادامه دارد…