” آتش بس ۲″ نماینده فیلمی در مورد زنان و مصائب و مسائل شان در تاریخ مدرنیته نمی تواند باشد اما فیلم در ارائه ی رویای زنانه ای که در آغاز عالم تاریخی مدرن شکل گرفت منسجم عمل می کند و دلیل استقبال از فیلم نیز استغراق در همین رویای اروتیک است.
زنان در طول تاریخ بستر ساز تحولات و تطورات بسیار مهمی بودند اما به دلیل ایفای نقش نهان آنان این سیر تاریخی به پشت پرده ای رفت که بیشتر اثرات و نتایج آن به چشم می آمد تا حرکت و روش اش. این تلقی در جمله ای از کارل مارکس فیلسوف اومانیست آلمانی نهفته است که گفت ” تغییر در عصر تاریخی همواره با حرکت زنان به سوی آزادی تعیین می شود ” . لذا نقش زن در طول تاریخ نقشی تعیین کننده و حیاتی بود و حتی سر منشاء جنگ ها و تصرف گری های بسیاری چه در تاریخ ملل و چه در تاریخ اساطیر گردید.
آنچه در فیلم شاهد آن هستیم تصویری جذاب از زندگی بورژوایی زوجی ست که مهمترین مشکل زندگی شان اختلافات آنان بر سر مسائلی پیش پا افتاده می باشد. شاید سازندگان این فیلم مسائل مطرح شده در فیلم را پیش پا افتاده ندانند وحتی آن را بنیادین و حیاتی تلقی کنند مسائلی چون عدم تفاهم بر سر انتخاب نام فرزندشان ،اینکه زن از سوی همسر خود نیاز به توجه بیش تری دارد ، اینکه شوهر زن به دلیل جذابیت از سوی زنان مورد توجه است و لذا او به این امر حسودی می کند و …اما نگاهی کوتاه به تاریخ مدرنیته نشان می دهد که زنان در وضعیت متفاوت تری از این دست مسائل به سر بردند که فیلمساز از آن بی خبر است.
مبانی روانشناسانه ی فیلم “آتش بس ۲ ” کاملا بازاری و پیش پا افتاده می باشد و در فیلم هیچ نوع نگاه روانکاوانه برای دستیابی به ناخودآگاه شخصیت ها وجود ندارد و مسائلی که تحت عنوان جلسه ی مشاوره مطرح می گردد در حد انبوه کتاب های سطحی روانشناسی که در کنار خیابان ها با نام های فریبنده و مبتذل عرضه می گردد است. شخصیت روانشناس فیلم در موضع گیری هایش به مسائلی که از سوی آن زوج مطرح می گردد بعضا مایه هایی از توهم زدگی و دو قطبی گری را همراه دارد که نشانگر بحران اسکیزوفرنی خود اوست مثلا آنجایی که در مورد پول با شخصیت مرد فیلم بحث می کند و پافشاری بیش از حدش در مورد بعضی از مسائل غیر معمول نمایانگر روان نژندی شخص روانکاو است.
مسئله ای که در سیر فیلم سازی تهمینه میلانی بسیار پررنگ می نمایاند مسئله زنان و تعلقات وی به “فمینیسم” می باشد او در فیلم هایی چون “واکنش پنجم” “تسویه حساب” ، جنبه هایی از فمینیسم رادیکال را نمایان می کند و در “آتش بس” به فمینیسم نئولیبرال بسیار نزدیک می گردد.این جهت گیری در سینمای میلانی نمایانگر تعلاقات خاطر او به مسائل زنان طبقه ی سرمایه دار مدرن (در فیلم هایی چون “تسویه حساب” “آتش بس” “یکی از ما دو نفر”) برای عبور از سرمایه داری سنتی (در فیلم یی چون “واکنش پنجم”) می باشد هر چند او در آثاری چون “زن زیادی” به طبقه ی متوسط نیز توجه می کند اما سینمای میلانی در تعلیق بین خوشبینی وجذابیت های طبقه ی بورژوا با مصائب زن در طبقه ی متوسط و بعضا فرو دست قرار دارد.اما آنچه نمایان استو اتوپیای میلانی کاملا بورژوایی و متکی برجذابیت های آن است و حضور مردان در آن مشروط به پذیرفتن حقوق زن است این حقوق بیش از اینکه سرمایه داری فالوسنتریسم را به مثابه قدرت استعمار گر (به خصوص در مورد زنان دو چندان) مواخذه کند در سطحی نگری روابط ظاهر پسند روزمره و جذابیت های رویایی و دروغین مناسبات بورژوازی مسلکانه گرفتار گشته است و در آرزوی آن به سر می برد.
میلانی در آتش بس ۲ معتقد است مدرنیته روابط مابین زن و مرد را تصحیح کرده است، او می پندارد زن در عالم مدرن از سیطره ی مردسالاری سنتی که صورتی از آن را در فیلم “واکنش پنجم” می توان دید رها گردیده و تنها یک سری مناسبات اخلاقی ست که برای بازیابی حقوق زن نیازمند اصلاح می باشد. اما این تلقی شدیدا نادرست است .تاریخ مدرنیته و مناسبات زنان در اولین شهرهای صنعتی مدرن نشانگر فاجعه ای دهشتنکا از استعمار صاحبان سرمایه در خصوص زنان خبر می دهد .شکل گیری جنبش های اولیه فمینیستی نیز موضع گیری زنان در برابر شرایط هولناک آنان در کارگاه های صنعتی دوران manufacture بود آنجا که زنان برای کار و داشتن توان اقتصاد مجبور به دوازده ساعت کار طاقت فرسا بودند تا مقدار حقوق کمی که تنها کفاف رفع گرسنگی شان را می داد به دست آورند.
شرایط کار در کارگاه های تولید یا دفاتر مرکزی همراه بود با سوء استفاده جنسی زنان توسط کارفرمایان و این امر عواقبی چون شیوع گسترده ی بیماری های مقاربتی در شهرهایی چون پاریس ، بارداری ها ناخواسته و سقط جنین (زیرا بارداری موجب از دست دادن شغل می گردید) و روسپیگری پنهان و آشکار گسترده همراه داشت. این عوامل آنقدر فرا گیر بود که در سال ۱۸۵۰ پردرآمد ترین شغل در شهرهایی چون پاریس سقط جنین بود . جنبش های ضد سرمایه داران و تلاش زنان برای بازیابی حقوق شان امروزه وضعیت را کمی مساعد تر نموده است اما سیطره سرمایه داری و مرکزیت اقتصاد مبتنی بر فالوسنتریسم (مرد محور) همچنان زنان را تحت سیطره دو چندان قرار داد.
رویای بخشی از زنان در عالم مدرن برای دستیابی به زندگی آرام ، مرفه و پر تجمل اتکا به جاذبه های عمدتا جنسی برای مورد بهره برداری قرار گرفتن از سوی طبقه بورژوازی می باشد . رسانه و فرهنگ مدرنیته شدیدا اصرار به القای مشخصه های کالایی – جنسی به زنان را دارد تا آنان را متوجه ویژگی هایی کند که از سوی بورژوازی قابل توجه است. فرهنگ سکولار مهاجم زن را به مثابه کالایی می انگارد که جذابیت های جنسی آن می توان از سوی بورژوازی خریداری گردد و لذا در این راستا معشوقه یک مرد ثروتمند و مرفه گردیدن غایت و رویای شیرین بخشی از زنان گردید که توسط سرمایه داری سکولار استعمار می گردند و تنها راه رهایی خود را در توصل به صاحبان سرمایه و صاحبان قدرت می دانند.
اما پیامد این پروژه شیوع فرا گیر روسپیگری و انحطاط اخلاقی را به همراه دارد این امر موجب فروپاشی اخلاقی و روانی بخشی از زنان گردیده که وحشت تنهایی و عدم جذابیت آنان را رها نمی کند صورت عینی این تیپ از زنان در آثار بالزاک ، فلوبر و زولا شدیدا مورد توجه و کنکاش قرار گرفته است. به طور کلی آنچه که مدرنیته پیش پای زنان فاقد قدرت اقتصادی قرار داده ورود آنان به نوعی روابط خویشی ومورد بهره برداری قرار گرفتن از سوی مردان متمکن و سلطه جو ست و این موجب پدید آمدن بزرگترین ظلم ها به زنان گردیده است.
فمینیسم هیچگاه در این باره موضعی نداشت و اساسا با تلاش برای به اصطلاح اجتماعی نمودن نقش زن بستری برای سوء استفاده های جنسی در بنگاه های سرمایه داری را فراهم آورد. باید تاکید نمود که این روند پیامد مدرنیته بود. بنابراین مدرنیته موجب اصلاح روابط زنان و مردان نگشته است و کارگردان هیجان زده ی فیلم نیاز به مطالعه ی بیشتر در زمینه های تاریخ شکل گیری مدرنیته و مناسبات آن و به خصوص روانشناسی مدرن دارد.
بنابراین “آتش بس ۲” با تمام جذابیت های دلپذیرش که به دنبال اتوپیای روابط زناشویی ست دروغین است زیرا به نفی سرمایه داری می پردازد. “آتش بس ۲” در زمانی ساخته می شود که کشور شدیدا تحت سیطره سرمایه داری خصوصی و سکولار قرار گرفته و استعمار آن متوجه اکثریت جامعه گردیده ، این استعمار فردیت انسان ها را زیر سوال برده است و موجب ازخودبیگانگی دوچندان آنان گردیده و هویت دینی و استقلال شان را استحاله نموده لذا این خوشبینی ساده انگارانه در چنین شرایط بحرانی نفی هر گونه آگاهی تاریخی و مستغرق گشتن در رویا جنسی زنانه ای ست که خواهان مورد سیطره قرار گرفتن از سوی مردان سرمایه دار است این تلقی هیچ تعهدی به حقوق زن ندارد و تنها شعار می دهد و مانند فیلمی چون the kids are all right ساخته ی lisa cholodenko نمایانگر بن بستی فمینیستی ست و ازسوی دیگر مانند عمده ی آثار اتوپیایی-اروتیک anne fontaine دروغین، سودازده و اثیر سانتیمانتالیسم است .مسیر سینمای دینی و متعهد در برابر آرمان های انقلاب با فیلم هایی از این دست فرسنگ ها فاصله دارد.
*مسعود قدیمی