کمال مهر: اضطراب و ناراحتی در چهره مرد جوان به خوبی نمایان است، وقتی صحبت میکند، نمیتواند خشم خود را از اتفاقی پنهان کند که برای دختر خردسالش روی داده است.
مرد جوان سر درد و دلش باز شد و گفت: دزدها وسایل خانه برادر خانمم را چند وقت پیش برده بودند، بعد از این ماجرا خواهر خانمم به بهانه اینکه میخواهد به گردش و تفریح بروند، دختر ۱۲ ساله من را با خودشان بردند.
وی عنوان کرد: دخترم بعد از اینکه از گردش به خانه آمد، حال خوبی نداشت و پریشاناحوال بود، از وی پرسیدم، چه اتفاقی افتاده و او حرفی نزد.
این مرد جوان بیان داشت: بعد از حدود دو هفته که حال دخترم روزبهروز بدتر میشد، دخترم برایم تعریف کرد، زمانی که با خاله از گردش بر میگشتیم در نزدیکی یک خانه ایستادیم و خاله به من گفت برو توی این خانه و به حرفهایی که به تو گفته میشود، عمل کن، فقط از تو میخواهند یک نشانی را بگویی.
وی ادامه داد: دخترم به من گفت، زمانی که وارد خانه شدم، یک پیرمرد که موهای سفید بلندی داشت به من گفت، جلوی یکی از ستونهای خانه بنشین و چشمهایت را ببند.
این شهروند کرمانی گفت: زمانی که دخترم جلوی ستون خانه مینشیند، دکتر جن یک آیینه و یک ظرف آب را در جلوی او میگذارد و به وی میگوید، اگر چشمهایت را باز کنی، دوربینها تو را نشان میدهند و من متوجه میشوم.
وی تصریح کرد: دکتر جن آدرسی را از زبان دخترم بیرون کشیده است، اما زمانی که برای پیدا کردن اجناس دزدی به آن خانه رفتند، هیچ وسیلهای در آن جا نبوده و وقتی خواهر همسرم به دکتر جن اعتراض میکند، دکتر جن که قرار بوده ۵۰۰ هزار تومان دستمزد دریافت کند، میگوید، من ذهن شما را خواندم و فهمیدم، شما این ۵۰۰ هزار تومان را به من نمیدهید و به همین علت وسایل دزدی را غیب کردم!
مرد جوان عنوان کرد: زمانی که متوجه شدم چه بلایی سر دخترم آمده است، به در خانه دکتر جن رفتم، همسر دکتر جن آمد و دخترم را شناخت، گفت، دکتر! اربابرجوع دارد و وقت ندارد، تو را ببیند، اما زمانی که داد و هوار راه انداختم، دکتر جن از خانه بیرون آمد و تکهای نبات به من داد و گفت، بعضی از بچهها این جوری میشوند، این نبات را به دخترت بده تا حالش خوب شود.
وی یادآور شد: دخترم حال روحی خوبی ندارد، قیافه دکتر جن در ذهنش مانده و مرتب به من میگوید، بابا! دکتر جن پشت پنجره است، خیلی ترسیده و دکترها هم نمیتوانند، کاری برایش انجام دهند.
حرفهای تکان دهنده دکتر جن
خیلی از کرمانیها نام دکتر جن را شنیدهاند و البته بعضیها هم به بهانههای مختلف به وی مراجعه کردهاند، دکتر جن بیشتر به واسطه نسخههایی که برای درمان نازایی میپیچد به «دکتر» معروف شده، مردم برای رفع مشکلاتی از دعوا و مرافههای زن و شوهری و دریافت دعای مهر و محبت گرفته تا پیدا کردن دزد منزل و درمان نازایی و البته گشودن بخت دخترانشان به این مرد رمال مراجعه میکنند و او هم با شیادی آنها را سرکیسه میکند، بعضی از نسخههای این مرد رمال چند صد هزار تومان خرج برمیدارد.
اما دکتر جن بعد از شکایت بعضی از افراد که با طناب پوسیده وی به چاه رفتند و نه تنها از نسخههای وی نتیجهای ندیدهاند، بلکه حال و روزشان بدتر هم شده، بالاخره به دست قانون سپرده شد.
زمانی که دکتر جن را برای پارهای توضیحات به دفتر دادستان کرمان آوردند و وی با قاطعیت یدالله موحد دادستان کرمان مواجه شد، لب به سخن گشود و گفت: من اگر شفا دهنده بودم، خودم را شفا میدادم.
وی خاطر نشان کرد: من اصلا سواد عربی ندارم که بخواهم، دعا بنویسم.
رمال اگر غیب میدانست…
این ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید رمال اگر غیب میدانست، گنج پیدا میکرد، این ضربالمثل داستان جالبی دارد که شنیدنش خالی از لطف نیست.
روزی رمالی نزد مردی تاجر رفت و گفت: اگر پول خوبی به من بدهی، جای یکی از گنجها را به تو میگویم، تاجر با آن که مشکل مالی نداشت، اما قبول کرد و فردای آن روز نزد دوستش رفت و ماجرا را برایش گفت.
دوستش که فرد فهمیدهای بود، عنوان کرد: تو چقدر سادهای، رمال اگر از جای گنجها خبر داشت که خودش میرفت، گنجها را پیدا میکرد، اما تاجر که خودش را گم کرده بود در جوابش بیان داشت: وقتی که من صاحب گنج شدم آن وقت میفهمی که اشتباه کردی.
دوستش که نمیخواست، تاجر گول رمالها را بخورد، نقشهای کشید و سراغ تاجر رفت و به وی گفت: بهتر است که فردا او را به خانه من دعوت کنی تا من هم ثروتی به دست بیاورم.
تاجر خوشحال شد و ماجرا را به رمال گفت، رمال قبول کرد و دوست تاجر هم غذای مفصلی ترتیب داد، وقتی همه سر سفره غذا نشستند، میزبان سه بشقاب غذا آورد.
او روی دو تا از بشقابها یک قطعه گوشت بزرگ مرغ گذاشته بود، اما در بشقاب سومی مرغ را ته بشقاب گذاشته بود و روی آن پلو ریخته بود.
بشقاب سوم را جلوی رمال گذاشت، رمال وقتی دید که مرغ ندارد به دوست تاجر گفت: این چه وضع مهمانداری است، برای خودتان پلو با مرغ آوردید، اما برای من پلو خالی.
دوست تاجر با قاشق پلوها را کنار زد و با خنده و تمسخر گفت: تو که مرغ زیر پلو را نمیبینی چه طور ادعا میکنی که از گنجهای زیر زمین اطلاع داری.
رمال فهمید که از او زرنگتر هم هست به همین دلیل سریع آن جا را ترک کرد و از آن به بعد به کسانی که ادعا میکنند از گذشته و آینده خبر دارند و یا به دروغ ادعا میکنند که در کاری مهارت دارند، گفته میشود «رمال اگر غیب میدانست، گنج پیدا میکرد».
دلیلی مراجعه مردم کرمان به رمالان چیست؟
دادستان عمومی و انقلاب کرمان به خبرنگار فارس گفت: اقشار مختلف از زن و مرد و پیر و جوان و حتی دانشجویان در کرمان به رمالان مراجعه میکنند و پس از آن که متوجه میشوند، فریب خوردهاند، شکایت خود را به دادسرا میآورند.
یدالله موحد عنوان کرد: افراد دارای اختلاف خانوادگی، مشکلات روحی و روانی و مالباختگان که به دنبال راه علاجی برای مشکلاتشان میگردند، بیش از دیگران به رمالان مراجعه میکنند و رمالان و دعانویسان هم از مشکلات مردم سوءاستفاده میکنند.
وی ادامه داد: کلاهبرداری از مصادیق مجرمانه است و برای رمالان از یک تا هفت سال حبس در نظر گرفته میشود.
دکتر جن به دادگاه رفت
این مسئول با تاکید بر اینکه با رمالان و دعانویسان در کرمان با قاطعیت برخورد میشود، اذعان داشت: مرد رمالی که به دکتر جن معروف است برای تعیین حکم به دادگاه رفته است.
موحد به مردم توصیه کرد به حرف رمالان اعتماد نکنند، زیرا مطالب آنها واهی و بیاساس است.
وی اضافه کرد: افراد باید برای رفع مشکلات خود به صورت عقلانی و پسندیده عمل کنند که یکی از این راهها مراجعه به مشاوران است.
دعا را فراموش نکنید
همه ما در زندگی خود با مشکلاتی مواجه میشویم که گاهی بزرگ و گاهی کوچک هستند، اما مراجعه به رمال و دعانویس راهکار خوبی برای مشکلگشایی نیست، زیرا ما در دین مبین اسلام دعاهایی داریم که برای برآورده شدن حاجات خود میتوانیم به آنها مراجعه کنیم و البته برای هر گرفتاری هم یک دعا وجود دارد، مفاتیحالجنان یکی از منابع معتبر در این زمینه است.
انتهای پیام/۸۰۰۱۹/ن۳۰/د۱۰۰۰