کمال مهر: این واژهها برای ما ایرانیها آشناست. اکثر ما وقتی کوچک بودیم با واژههای رونویسی و تقلب آشنا شدیم و اگرچه همهمان هم میدانستیم که چقدر این کارها بد است اما بالاخره اکثریتمان فریب شیطان را میخوردیم و در انواع و اقسام امتحانات به رونویسی، تقلب و کپیبرداری مشغول میشدیم! کمکم که بزرگتر شدیم فهمیدیم که با توجه به اینکه کشور ما کشوری در حال توسعه است، ناگزیر و از سر اجبار باید بپذیریم خیلی از چیزهایمان باید کپیبرداری، الگوبرداری شده یا تقلیدی و… است؛ از اتومبیــلهای زیر پایمان و لباسهایی که میپوشیم گرفته تا مدل اپن آشپزخانههایمان و… خب، کاریش هم نمیشود کرد و این موضوع در جهان مدرن خیلی هم بد نیست چرا که بسیاری از مرزها برداشته شده، اما خب در مورد بعضی چیزها بهخصوص در مورد مسائل مرتبط با هنر وضع به این سادگیها هم نیست. برای مثال قطعا اگر کتابی را خوانده باشید و کپی شده آن را جلوی شما قرار دهند، حالتان بد میشود یا اگر فیلمی را دیده باشید و بعد کپی آن را برای شما به نمایش بگذارند در طول تماشای نسخه کپی شده لحظات سختی را خواهید گذراند. حالا میخواهیم از برنامههایی برای شما بگوییم که احتمالا حرص شما را هم درآورده؛ برنامههای تلویزیونی، رادیویی و ویدئویی که کپی شده برنامههای آن سوی مرزها هستند. در اینجا فقط چند نمونه را برایتان میآوریم تا خودتان قضاوت کنید که کپیبرداریهای صدا و سیمای سالهای اخیر چطور و چگونه بودهاند.
اول اصل و بعد کپی
ممکن است برای شما هم اتفاق بیفتد
یکی از دمدستیترین نمونههای کپیبرداری شده صدا و سیما مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» است؛ مجموعهای ایرانی که از روی مجموعه ترکیهای «کلید اسرار» ساخته شده است. نکته جالب این است این بار اول مجموعه اصلی از سیما پخش شد و بعد بر اساس همان تم و مضمون و با داستانهایی مشابه مجموعه داخلی ساخته و پخش شد، یعنی حداقل این صداقت وجود داشت که نمونه ایرانی، بعد از نمونه اصلی پخش شد. البته در نسخه ایرانی در قسمتهای مختلف نوآوریهایی هم دیده شد و بعضی قسمتهای این مجموعه کارهای متفاوت و قابل تامل و هنرمندانهای از کار درآمدند. این مجموعه به نسبت سایر مجموعههای معمول صدا و سیما کمتر خط قرمزها را رعایت میکرد و گاه مضامینی در آن مطرح میشد که کمتر به آنها اشاره شده بود و این یکی از نقاط قوت مجموعه بود.
کپی بهتر از اصل؟
نود
«نود» بدون شک موفقترین، پربینندهترین و جذابترین برنامه تلویزیونی ایرانی در دهه اخیر بوده و مجری- سازندهاش را به مقام یک فوقستاره رسانده و حتی رسانههای آن سوی مرزها هم به آن توجه کردهاند اما همه اینها دلیل نمیشود که نگوییم این برنامه در اصل یک کپیبرداری بوده است. نود در واقع برداشتی از برنامههای قدیمی و بسیار محبوب فوتبال در جهان مثل برنامه فوشبال شو شبکه ZDF و برنامه کالچیو کولونی شبکه ono RAI و البته برنامه soccer fever شبکه اسکای و چند برنامه دیگر است. نود اما چند ویژگی داشته و دارد که آن را از یک کپیبرداری صرف فراتر برده و به یک برنامه تاثیرگذار بدل کرده است. نود طی سالها بخشهای زائد و اضافی خود را حذف کرده و بخشهای جدیدی را به برنامه اضافه کرده که هویت جدیدی به آن داده است. این برنامه به دلیل شفافیت مالی و پاک بودن سازندگانش در جو پر ابهام و تا حدودی آلوده فوتبال ایران تاثیرگذاری بیشتری هم پیدا کرده است، اگرچه فردوسیپور و گروه مشاورانش در معیارهای ایران بسیار به روز هستند اما مقایسه با نمونههای جدیدتر آن سوی مرزها یک واقعیت را آشکار میکند که آن هم این است که نود باید بیشتر و بیشتر از تکنولوژی و امکانات آن استفاده کند اما به هر حال نود از آن نمونههای موفق است که با تبحر و احاطه سازندگانش و استفاده از کار گروهی توانسته از مرزهای کپیبرداری صرف بگذرد و به یک برنامه مستقل و تماشایی بدل شود.
شام نیمهکاره
شام ایرانی
موج محبوبیت یکی از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به خصوص چند برنامه محبوب آن بسیاری از برنامهسازان اینجایی را به فکر کپیبرداری، الگوبرداری یا اینجایی کردن آن برنامههای محبوب انداخت. شام ایرانی یکی از اولین تلاشها برای استفاده از این فضا بود. سازندگان این برنامه که در شبکه رسانههای تصویری ارائه شد بارها تاکید کردند برنامهشان را نه بر اساس برنامه آن شبکه فارسیزبان که بر اساس الگوی اصلی برنامههای بفرمایید شام که در بیش از ۴۰ کشور جهان ساخته شده، ساختهاند اما به هر حال قطعا موج محبوبیت برنامه فارسیزبان باعث شد که نسخه ایرانی شده با نسخه شبکه لندنی مقایسه شود. طبیعی است که به رغم استفاده از چهرههای مطرح و بازیگران سینمایی نسخه ایرانی به دلیل برخی محدودیتها و به خصوص عدم امکان استفاده از وقایع خلقالساعه و شوخیها، دوستــیها و دشمنــــیهای شکلگرفته در پشت یا جلوی دوربین آن موفقیت نسخه لندنی را به دست نیاورد. البته نسخه ایرانی شده بفرمایید شام ویژگیهایی داشت که باعث شد فروش آن در بازار رسانههای تصویری خوب از لحاظ سازندگانش «عالی» باشد اما ادامه نیافتن این مجموعه مهمترین برگ برنده مجموعههای اینگونه یعنی استفاده از مداومت و بدل به عادت شدن برای تماشاگر را از بین برد. ساخت چنین برنامههایی البته با مخالفت گروهی هم روبهرو شد که کپیبرداری از برنامههای شبکههای مشکلدار به هر شکل و شیوهای را اشتباه میدانند و بارها خواستار توقف ساخت و پخش برنامههای اینگونه شدند.
آکادمی که شروع نشده…
تقلیدهای موسیقی
جدا از «بفرمایید شام» دیگر برنامه پر سر و صدای شبکه فارسیزبان لندن، برنامه مسابقه یا آکادمی بود که به اسم موسیقی برگزار میشد. این برنامه بر اساس اعلامها قرار بود به صورت یک برنامه تلویزیونی از شبکه ۳ سیما پخش شود و حتی جلسات مقدماتی اعلام مسابقه و ثبتنام داوطلبان هم انجام شد اما بعد از آن خبری در مورد این برنامه منتشر نشد البته شایعات حاکی از این بود که قرار شده این برنامه برای پخش در شبکه رسانههای خانگی ساخته شود اما این شایعه هنوز تایید نشده است.
یکی از بخشهای آن آکادمی یعنی بخش صداهای غایب هم در چند جا مورد کپیبرداری قرار گرفت که مثلا یکی از آنها برنامه ۱،۲،۳،۴ شبکه چهار سیماست. طبیعی است که کپیبرداریهای این مسابقه- آکادمی به خاطر محدودیتها و کلی مسائل حاشیهای نمیتواند آن سر و صدای مجموعه اصلی را ایجاد کند و کاملا طبیعی است که چنین برنامهها و چنین بخشهایی اگر هم ساخته و پخش شوند با برنامه اصلی مقایسه میشوند و این مقایسه خیلی به نفع نمونههای کپی شده نخواهد بود که واقعا هیچ نوآوری و خلاقیتی هم ندارند.
تقلید حتی از خبر گفتن
دکتر و کلاغ خبرگو
در بخشهای خبری هم برنامههای آن طرف آب مورد توجه قرار گرفت و قالب گزارشهای نرم و «اتاق خبر» و «دکتر…» مورد کپیبرداری قرار گرفت، کلاغ خبرگو کپیبرداری شده از یک الگوی آن طرفی است و شیوه خبرگویی به صورت مکالمه و حرف زدن با هم در برخی برنامهها و شبکههای سیما هم مورد الگوبرداری واضح قرار گرفت.
داستان ادامه دارد
نمونههای دیگر
نمونههای دیگری را هم میتوان در میان برنامههای رادیویی و تلویزیونی مثال زد که تمام و کمال شبیه نمونههای آنسویی است مثلا مسابقه کلید و چند مسابقه مشابه تلویزیونی که در آن شرکتکنندههایی از میان آدمهای عادی اجتماع در موقعیتهای خاص برای گذر از یک موقعیت قرار میگیرند که یادآور مسابقههای تلویزیونی مثل «مکعب»، «جعبهها» و «Run prize» است و برنامهای در رادیو که به شدت یادآور برنامه «شعر یادت نره» شبکه فارسیزبان آن طرف مرزهاست و برنامه دکتر سلام که یادآور برنامه تلویزیونی دکتر اوز (Dr.Oz) است که از برنامه تلویزیونی اوپرا وینفری شروع کرد و حالا برنامه مستقل خودش را دارد و… .
البته این نمونهها خیلی جای بحث ندارند چرا که نتوانستهاند چندان توجه عمومی را به خود جلب کنند و برخلاف نمونههای کپیبرداری شده از شام و آکادمی آنقدر دیده نشده و آنقدر سر و صدا نکردهاند که در مورد کپی بودن یا ارجینال بودن آنها بحث صورت بگیرد. این داستان قطعا ادامه خواهد داشت،به هر حال کپیبرداری و تکرار الگوهای موفق آن طرفی و به اصطلاح حاضریخوری سادهتر و راحتتر از «فکر کردن» و «نوآوری» و ارائه فکرهای ارجینال و طرحهای خلاقانه است اما آن چیزی که باید مهم ارزیابی شود و اصلا در نظر گرفته نمیشود تلاش برای ارائه کار خلاقانه در حاشیه و متن همان الگوی کپیبرداری شده و تلاش برای اینجایی کردن ایدههاست.
مجله زندگی ایده آل