مردی باغبان، مهر سال ۸۴ به پلیس ورامین خبر داد جسدی را در باغش پیدا کرده است. او گفت در حال بیلزدن در باغ بود که به جسدی برخورد کرد اما چون چیزی از جنازه باقی نمانده است نمیداند جسد متعلق به کیست. تیم جنایی پلیس ورامین، بازپرس ویژه قتل و کارشناسان بررسی صحنه جرم بعد از دریافت این گزارش به محل رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند.
بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که جسد متعلق به یک مرد است اما از آنجایی که به طور کامل از بین رفته و فقط استخوانها باقی مانده بود نمیشد تشخیص داد چه مدت از مرگ میگذرد و این فرد با چه وسیلهای کشته شده است. پلیس تحقیق برای مشخصشدن هویت مقتول را همزمان با بررسیهای پزشکیقانونی آغاز کرد. ضمن اینکه دستور انجام آزمایش دیانای نیز صادر شد.
پلیس با مرور پرونده مردان مفقودشده پی برد مشخصات مردی گمشده شبیه به جسد است. خانواده این فرد که فرزین نام داشت مورد تحقیق قرار گرفتند دختر فرزین که تنها ولی دم او بود، گفت پدرش دو هفته قبل برای رفتن به محل کار از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. او با توجه به آثاری برجای مانده از تکههای لباس در محل جنایت احتمال داد جنازه کشفشده متعلق به پدرش باشد. پس از آن با انجام آزمایش دیانای ثابت شد جسد متعلق به فرزین است. متخصصان پزشکیقانونی در گزارش خود اشاره کردند بعد از قتل مقدار زیادی اسید با قدرت سوزاندن بسیار بالا روی جسد ریخته شده و علت از بینرفتن مقتول نیز همین است و به نظر میرسد افرادی که دست به این کار زدهاند سعی داشتند او را بهطورکامل از بین ببرند.
وقتی پلیس متوجه شد فرزین مکانیک است و در مغازهای در نزدیکی باغ محل کشف جسد کار میکرد، تحقیق از صاحب مغازه را مورد بررسی قرار داد. او گفت: «فرزین در مغازه من کار میکرد و تا جایی هم که میدانم بهجز دو برادر دامدار که مدتی قبل با فرزین دعوا کردند او دشمن دیگری نداشت. او ناگهان سرکار نیامد و خانوادهاش گفتند از وی خبری ندارند. من هم نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است.»به این ترتیب دو برادر دامدار برای پاسخدادن به سوالات پلیس به اداره آگاهی برده شدند و اعترافات آنها راز این جنایت را فاش کرد.
دو برادر که رضا و رحمت نام دارند اعتراف کردند دو هفته قبل فرزین را دزدیدند و او را با همدستی یکی دیگر از دوستانشان به نام قاسم به باغ کشاندند و کشتند. رضا گفت: «سالها بود که فرزین را میشناختم و با هم دوست بودیم اصلا فکر نمیکردم آدم بدی باشد و بخواهد به ناموس مردم چشم داشته باشد اما مدتی قبل از این حادثه فهمیدم او با همسر من رابطه دارد. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم دستم از هرجایی کوتاه بود و نمیتوانستم ثابت کنم فرزین با همسرم رابطه داشته است.
تصمیم گرفتم با فرزین صحبت کنم وقتی حرف از همسرم شد به من گفت اشتباه میکنم و او رابطهای با همسرم نداشته است موضوع را با برادرم که با هم در یک دامداری کار میکردیم مطرح کردم او گفت بهترین راه این است که فرزین را بکشیم.» متهم ادامه داد: «همراه برادرم و یکی از دوستانمان که او نیز در دامداری پیش ما کار میکرد نقشه را اجرا کردیم. من فرزین را به بهانهای به باغ کشاندم و بعد هر کدام از ما با چاقو و چوب ضربهای به او زدیم هر سه ما در قتل شریک هستیم. بعد هم مقدار زیادی اسید روی بدن او ریختم و دفنش کردیم تا جسد از بین برود.»
ادعای ناموسیبودن این قتل در حالی توسط رضا مطرح شد که پلیس پی برد درست از زمانی که رضا مدعی است متوجه رابطه فرزین و همسرش شد، اختلاف مالی میان این دو مرد به وجود آمده بود و رضا قصد داشت پولی را که برای خرید مواد به فرزین داده بود پس بگیرد. ضمن اینکه آنچه او درباره رابطه همسرش با فرزین تعریف کرد مورد تایید همسر رضا قرار نگرفت و مدارکی که این ادعا را ثابت کند به دست نیامد.
با اعتراف هرسه متهم به قتل پرونده به شعبه۷۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و بعد از اینکه متهمان جزییات قتل را به طور کامل توضیح دادند و دفاعیات خود را مطرح کردند با توجه به درخواست دختر مقتول رای بر قصاص هر سه متهم صادر شد زیرا قضات عمل هر سه متهم را کشنده تشخیص دادند. هشتسال بعد از این حادثه و در حالیکه حکم قصاص تایید شده و به مرحله اجرا رسیده و سهمتهم در انتظار طناب دار بودند تنها دختر مقتول به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران رفت و در برابر قاضی این شعبه رضایت بدون قید و شرط خود را اعلام کرد. به این ترتیب سه متهم از قصاص دور شدند و منتظر محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم هستند.