به گزارش «کمال مهر» سحرگاه هجدهم خردادماه سال ۹۵، مأموران کلانتری ۱۰۱ تجریش از حادثه تیراندازی در خیابان خیام، نرسیده به پارک وی باخبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه با پیکر بیجان زنی جوان که با شلیک گلوله کشته شده بود، مواجه شدند. آنها در نزدیک جسد با پیکر نیمهجان شوهر وی مواجه شدند و او را به بیمارستان منتقل کردند.
یکی از شاهدان در جریان تحقیقات میدانی به پلیس گفت: با شنیدن صدای تیراندازی بلافاصله به کوچه آمدم. متوجه شدم زوج جوان که چند ماهی در یک شرکت بازرگانی به عنوان سرایدار استخدام شده بودند، با شلیک گلوله هدف قرار گرفتهاند. من دیدم که مردی سیاهپوش از محل حادثه فرار کرد.
مدیر شرکت هم مأموران گفت: چهار ماه قبل زوج جوانی را که از شهرستان آمده بودند، به عنوان سرایدار استخدام کردم. این حادثه مرا هم غافلگیر کرد، زیرا تا آنجاییکه میدانم با کسی اختلاف نداشتند.
همسر مقتول – بنیامین ۳۰ ساله – نیز بعد از بهبودی به کارآگاهان گفت: شب حادثه با همسرم به مهمانی دعوت بودیم. وقتی به خانه برگشتیم در کوچه مرد سیاهپوشی کمین کرده بود و تا ما را دید چند تیر شلیک کرد. او همسرم را کشت و مرا راهی بیمارستان کرد. مرد سیاهپوش شبیه یکی از اهالی محل است که چندبار برای همسرم ایجاد مزاحمت کرده بود. شاید قتل کار او باشد.
با این توضیحات تلاش برای دستگیری مجید ۲۴ ساله آغاز شد تا اینکه اواخر تیرماه در غرب کشور شناسایی و بازداشت شد. با انتقال متهم به دادسرای امور جنایی او به قتل اعتراف کرد و گفت: چند ماه قبل در شبکه اجتماعی بیتالک با مقتول آشنا شدم و با هم چت میکردیم تا اینکه فهمیدم شوهر دارد. به او علاقهمند شده بودم و نمیتوانستم فراموشش کنم. اسیر شیطان بودم. روزی از من خواست رابطهمان را قطع کنیم.
این حرف مرا عذاب میداد و نمیتوانستم از او جدا شوم، به همین خاطر تصمیم به قتل هر دوی آنها گرفتم. با اعترافات متهم و بازسازی صحنه جرم، او روانه زندان شد و پرونده با کامل شدن تحقیقات به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی اصغرزاده قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، کیفرخواست توسط نماینده دادستان قرائت شد.
سپس پدر مقتول گفت: متهم جوان است و راضی به قصاص نیستم، اما به خاطر اینکه حقیقت را نمیگوید، درخواست قصاص دارم. در ادامه شوهر مقتول در جایگاه قرار گرفت، گفت: حدود پنج سالی بود که من و نجمه ازدواج کرده بودیم و او زن متعهدی بود. ادعای متهم را قبول ندارم و دروغ میگوید. او مزاحم همسرم بود و تهدید کرده بود تا ۵۰۰ هزار تومان بگیرد. او یکبار تعهد هم داده بود تا دست از اذیت و آزار همسرم بردارد، اما به تعهدش عمل نکرد تا اینکه نجمه را از من گرفت.
متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت و گفت: من از کارم پشیمانم. آشنایی ما در فضای مجازی بود. با هم چت میکردیم و دو بار هم بیرون رفتیم تا اینکه فهمیدم شوهر دارد.
روزی گفت شوهرش او را اذیت میکند و نمیگذارد از خانه بیرون بیاید، به همین خاطر میخواهم طلاق بگیرم. حتی از من خواست تا به گرگان بروم و با پدر و شوهرش صحبت کنم.
به خاطر علاقهام به او قبول کردم و رفتم. پدرش برخورد خوبی داشت، اما او هم از من خواست تا نجمه را فراموش کنم. متهم در ادامه گفت: این ماجرا گذشت تا اینکه نجمه با خط جدیدی زنگ زد و گفت این شماره را به خاطر بسپار، اما بهتر است رابطهمان را قطع کنیم.
من و نجمه یک دفترچه خاطرات داشتیم که در آن خاطرات روزهای با هم بودنمان را نوشته بودیم و عکسهایمان را در آن گذاشته بودیم. او از من خواست تا دفترچه را برایش ببرم. شب حادثه دفترچه را همراه اسلحه بردم و در کوچه کمین کردم. وقتی آنها رسیدند پنج تیر شلیک کردم و در آخر قصد کشتن خودم را داشتم، اما نتوانستم.
متهم در مورد تهیه اسلحه گفت: مدتی قبل بعد از اخراج از شرکتی که در آن کار میکردم، اسلحه را به جای دستمزد گرفته بودم، اما نتوانستم آن را بفروشم. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان