۱۶ درصد از مجرمان دستگیر شده زنان هستند، اما سهم آنان در جعل و کلاهبرداری (۲۷%) و سرقت و دستبرد زدن (۲۲%) بیشتر است. تحقیقات نشان میدهد که پس از دستگیری، زنان نسبت به مردان احتیاط بیشتری به خرج میدهند و احتمال کمتری دارد که پرونده خود را با «عدم ارتکاب جرمهای بیشتر» مختومه کنند و یا مجدداً دستگیر شوند. این امر تا حدی منعکس کننده این واقعیت است که زنان با احتمال کمتری نسبت به مردان به جرائم خود اعتراف میکنند و احتمال دستگیری آنان برای جرائم سبکتر نیز کمتر است.
هنگام اجرای حکم قضایی نیز احتمال اینکه زنان تبرئه شوند یا به دلیل جرائم قابل تعقیب به احکام اجتماعی محکوم شوند، در مقایسه با مردان بیشتر است و نیز احتمال جریمه و یا حبس شدن آنها نیز کمتر است. زنانی که به حبس محکوم میشوند، معمولاً مدت زمان حبس آنها در مقایسه با مردان کمتر است.
بیشترین جرائمی که زنان نسبت به ارتکاب آن اقدام میورزند، عبارتند از:
۱. سرقت از فروشگاهها
۲. زخمی کردن دیگران
۳. کیفقاپی
۴. دزدی در تمام اشکال
۵. کلاهبرداری از دیگران
۶. جرائم رانندگی
۷. خرید و فروش اقلام سرقتی
زندانیان زن تنها حدود ۶ درصد از جمعیت زندانیان را تشکیل میدهند. به طور متوسط، ۴۲۹۹ زن در سال ۲۰۰۲ در زندان بودند. بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲، جمعیت متوسط زنانی که در بازداشت به سر میبردند، در مقایسه با افزایش ۵۰ درصدی بازداشت مردان، تا ۱۷۳ درصد بیشتر شد که نشاندهنده تغییرات صدور حکم در دادگاههاست.
بسیاری از زنان زندانی تنها جرائمی جزئی مرتکب شدهاند و خطر اندکی برای جامعه خود به همراه داشتهاند. برخی بر این باورند که زندانی کردن یک زن میتواند تأثیرات مخرب و بسیار بدی بر او و همچنین خانوادهاش داشته باشد. علاوه بر این، تعداد زیادی از زنانی که به دلیل ارتکاب جرائم سبک به حبس کوتاهمدت محکوم شدهاند، به ازدحام بیش از حد در زندانهای مخصوص زنان منجر شده است.
مطالعاتی نیز در مورد گزارشاتی از پسزمینه زنان مجرم انجام شده است. در این بررسیها مشخص شد که بیشتر زنان مجرم، مادرانی هستند که در خارج از خانه شغل و منبع درآمدی ندارند، در دوران تحصیل در مدرسه مشکلاتی داشتهاند و یا پیش از دریافت مدرک تحصیلی، ترک تحصیل کردهاند. بسیاری از آنها درگیر مشکلات بازپرداخت وام و بدهی به دولت و نیز مشکلات مسکن هستند و به نوعی برخی از اشکال سوءاستفاده را تجربه کرده و از ناراحتیهای روانی رنج میبرند. علاوه بر این، دارای مشکلات جدی مصرف الکل و مواد مخدر هستند. تعداد قابل توجهی از زنان زندانی در دوران کودکی تحت مراقبتهای محلی قرار داشتهاند و برخی نیز فرصت مراقبت از کودکان خود را از دست دادهاند.
دلایل دستگیری و محکومیت زنان در سال ۲۰۱۱ چه بوده است؟ یکی از نظریههایی که در این زمینه مورد بحث قرار گرفته، «تئوری مردانگی» است.
اینکه مردان در مقایسه با زنان مرتکب جرائم و جنایات بیشتری میشوند، امری است که به طور کلی پذیرفته شده و این موضوع بسیاری را بر آن داشته تا به بررسی توضیح چنین اختلافی بین دو جنس زن و مرد بپردازند. یکی از توضیحات ارائه شده مبنی بر این است که جنس مذکر و ارتکاب جرم ذاتاً با هم در ارتباط هستند و افزایش آشکار در تعداد زنان مجرم در سالهای اخیر باعث شده تا برخی از محققان این امر را ناشی از افزایش مردانگی در زنان بدانند. پژوهش انجام شده با هدف شناسایی دلیل این افزایش در ارائه نتایج محکم با شکست مواجه شده است. در این بررسی، از چهار گروه زن و ارزیابی مقیاسهای درک فردی آنان از مردانگی و زنانگی استفاده شد. در مجموع، نود و هفت نفر زن در گروههای مجرمان خشن، مجرمان غیرخشن، مادران تماموقت و زنان حرفهای مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج نشان میدهد که مجرمان بر این تصور بودند که نسبت به افراد غیرمجرم دارای خصوصیات مردانه بیشتری هستند و نیز اینکه مجرمان خشن مردانهترین خصوصیات را برای خود قائل بودند. به طور خاص، بیشتر مجرمان خود را فریبنده، ماجراجو و بیادب میدانستند و مجرمان خشنتر نیز روحیات خود را تهاجمی توصیف کردند. در تلاش برای سنجش تفاوت دیدگاه شرکت کنندگان نسبت به خود، برداشتهای یک زن معمولی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. تمام این گروهها «زنان معمولی» را نسبت به خود فردی با خصوصیات زنانه بیشتر و خصوصیات مردانه کمتر توصیف کردند.
* چگونه میتوان افزایش تعداد زنان مجرم را متوقف کرد؟
وزارت دادگستری قصد دارد مطالعاتی را در زمینههای زیر انجام دهد:
– هدف قرار دادن نگرشهای ضداجتماعی و خشم، کنترل فردی، فرآیندهای خانواده (به عنوان مثال محبت و نظارت). حذف دوستان ضداجتماعی نیز با کاهش نرخ ارتکاب مجدد جرائم از سوی زنان همراه بود.
– هدف قرار دادن نیازهای آموزشی کلی با کاهش ارتکاب مجدد جرائم از سوی زنان همراه بود.
– شواهدی وجود دارد که نشان میدهد طرحهای انتقالی و تداوم ورود زنان از زندان به اجتماع، نرخ ارتکاب جرائم از سوی زنان پرخطر را کاهش میدهد.