به گزارش کمال مهر، مریم امیرجلالی، بازیگری نام آشنا برای مخاطبان سینمایی و تلویزیونی است. او که کار خود را با بازی در سریالهای تلویزیونی تهران ـ ۱۱ و هتل شروع کرد و در سریالهایی همچون چارخونه، ترش و شیرین و خانه به دوش بیشتر دیده شد، بازی در۲۳ سریال، سه فیلم تلویزیونی و ۱۳ فیلم سینمایی را در کارنامه دارد. با او در قاب خاطره به گفتوگو نشستهایم.
شیرینترین خاطرات شما از حضور پررنگ در قاب تلویزیون مربوط به کدام لحظه است؟
شیرینترین خاطره من زمانی است که سریالی از تلویزیون پخش میشود، مخاطب با جان و دل به تماشای آن مینشیند و بعد از آن در خیابان جلوی مرا میگیرد و درباره سریال و نقش من صحبت میکند. در واقع، من سالهاست دستمزد اصلیام را از مردم گرفتهام و وجود آنها برایم دلگرمکننده و پشتوانه بوده است.
کدام یک از ۲۳ سریالی را که برای تلویزیون بازی کردهاید، بیشتر دوست دارید؟
با این که مردم بازی مرا در سریالهای مختلف دیده و با آنها ارتباط برقرار کردهاند، خودم نقشی را که در مجموعه تلویزیونی «داستان یک شهر» ساخته اصغر فرهادی بازی کردم، خیلی دوست دارم و هنوز این نقش برایم جذابیت دارد. فرهادی بیتردید از افتخارات سینمای ایران و از معدود کارگردانانی است که ضمن برخورداری از ویژگیهای اخلاقی، کاردان و مبتکر است و همین مولفهها موجب موفقیت او شده است؛ کاش میتوانستم بار دیگر در یکی از کارهای او به ایفای نقش بپردازم. علاوه براینها، طی سالهای گذشته حضور در سریالهایی مانند خانه به دوش، متهم گریخت و حتی چارخونه و ترش و شیرین برایم دستاورد خوبی همراه داشت و پس از پخش این سریالها از طرف مردم بارها مورد تشویق قرار گرفتم.
سریالهایی که به آنها اشاره کردید، با کدام ویژگی توانستهاند بعد از گذشت چند سال همچنان در ذهن مردم ماندگار شوند؟
در درجه نخست از فیلمنامه خوبی برخوردار بودهاند. گذشته از این، کارگردانانی که ساخت این سریالها را برعهده داشتند، رسانه تلویزیون و رگ خواب مخاطب را بخوبی میشناختند، ضمن اینکه مولفههای دیگری مثل همدل و منسجم بودن گروه در موفقیت این آثار نقش زیادی داشته است.
فکر میکنید اکنون جای ساخت چه سریالهایی در تلویزیون خالی است؟
از آنجا که با طیف گسترده مخاطب مواجه هستیم، جا دارد در تمام ژانرها سریال ساخته شود، یعنی همانطور که سریال طنز ساخته میشود، سریال ملودرام، مذهبی و مناسبتی نیز با کیفیت قابلتوجه ساخته شود تا تلویزیون بهعنوان رسانهای فراگیر جوابگوی تنوع سلیقه مردم باشد. بحث کیفیت را از آنجا مطرح کردم که بهعنوان مثال برخی سریالهایی که با محوریت طنز پخش میشوند، آن طور که باید به طرح موضوع منسجم و واحد نمیپردازد و بیشتر مواقع متکی به دیالوگ خندهدار هستند و محتوا از این کارها رخت بسته است. به بیان سادهتر، کمتر شاهد بروز و ظهور سریالهایی هستیم که مخاطب را تا پایان، پای تلویزیون نگه دارد. معضل کیفیت را در این مقطع باید از همیشه جدیتر گرفت، بویژه اینکه اکنون سریالسازی، سوای بحث بودجه، با معضل جدی ضعف فیلمنامه مواجه است.
بهعنوان بازیگری که فعالیت اصلی خود را از تلویزیون شروع کردید، فکر میکنید چه میزان از انتظارات شما در این رسانه برآورده شده است؟
متاسفانه بازیگرانی مانند من اکنون با مشکلاتی مواجه هستند، که میتوانم بگویم تبعیض در رأس این مشکلات قرار دارد.
از چه نظر؟
نباید بین ما و بازیگرانی که در سریالهای الف حضور دارند، تفاوتی از نــظر امکانات قائل شوند. همانطور که یک بازیگر برای بازی در سریال الف، از پنج بامداد آفیش میشود، ما نیز همین شرایط را داریم. این مورد یا مواردی از این دست، به معنی واقعی آزاردهنده است. بهطور کلی، امروز رفیقبازی و دار و دستهبازی بین گروهی از فعالان سینما و تلویزیون گسترش یافته و موجب شده فقط عدهای خاص از هنرمندان برای ایفای نقش به تلویزیون یا سینما دعوت شوند و بقیه در انزوا بمانند. در این میان، استعداد و توانایی بازیگر به شکلی که باید ملاک انتخاب نیست و همانطور که اشاره کردم، رابطهبازی جایگزین آن شده است.
در فیلم تلویزیونی «تاوان» برخلاف دیگر نقشهایی که داشتهاید، نقشتان جدی و خاص بود. چگونه در این نقش خاص بازی کردید؟
این تلهفیلم، اثری مناسبتی بود که ایام محرم و صفر از تلویزیون پخش شد. حضور من در این کار تلویزیونی هم حکایت جالبی دارد و حالا که صحبت تاوان شد، بد نیست به آن اشاره کنم. با اینکه این فیلم تلویزیونی پیرنگ ملودرام داشت و میتوان گفت برای اولینبار در چنین نقشی بازی کردم، اما حضور در تاوان برایم بازتاب خوبی در پی داشت و از سوی کارگردان و دیگر عوامل سازنده آن برای ایفای نقش تشویق شدم، اما کاش دیگر کارشناسان هم به توانایی من و امثال من توجه میکردند، بویژه این که در کارنامه هنری من بیش از نقشهای جدی، حضور در نقش طنز به چشم میخورد و بازی در این نقش، نقطهعطفی در کارنامه فعالیت من بوده است. به خاطر دارم برای حضور در این فیلم تلویزیونی به کارگردان گفته بودند، نترسیدی برای این نقش از مریم امیرجلالی استفاده کردی و او در پاسخ گفته، اول میترسیدم ولی کار که به مرور زمان پیش رفت و بازی او را در یکی دو سکانس دیدم به این نتیجه رسیدم که نه تنها در انتخاب امیرجلالی به عنوان بازیگر تاوان اشتباه نکردهام که به توانایی او برای حضور در این دست آثار نیز پیبردم. بههر حال انتظار داشتم تشویق بیشتری در این زمینه از سوی سیاستگذاران و کارشناسان صورت میگرفت که این امر میسر نشد.
دیده نشدن چقدر برای بازیگر بار منفی به همراه دارد؟
نبود تشویق در درازمدت، بازیگر را آزردهخاطر و دلزده میکند، بویژه وقتی میبینیم یک بازیگر درجه سه که تا امروز بازی درخور اعتنایی هم ارائه نکرده، بهدلیل مولفههای ظاهری، عکسهایش روی جلد نشریات مختلف منتشر میشود، ولی بازیگرانی که بدون پشتوانه مادی و معنوی و داشتن آشنا و رابطه توانستهاند بازی خوبی در نقشهای مختلف داشته باشند، همواره نادیده گرفته میشوند و بندرت، کسی از آنها یادی میکند. از رهگذر بروز چنین مشکلاتی است که سریالهای درست و حسابی به نورچشمیهای این عرصه تعلق میگیرد. همچنان که میبینید، تعداد زیادی از بازیگران زن که سالها در تلویزیون فعالیت داشتهاند و نقشهای ماندگاری از خود به جا گذاشتهاند، خانهنشین شدهاند و عملا پیشنهادی برای حضور در سریالها دریافت نمیکنند. آنها جوانیشان را در این حرفه گذاشتهاند، اما امروز نسبت به آنها بیتوجهی میشود. هیچکس سراغی از آنها نمیگیرد و این سوال برایشان پیش نمیآید که آن بازیگران امروز در چه شرایطی هستند یا به چه دلیل میزان پیشنهادها به آنها کاهش یافته است….
پیش از شروع گفتوگو اشاره کردید که احترام به هنرمندان پیشکسوت (هم از منظر سنی و هم به لحاظ جایگاه در عرصه هنر) از سوی برخی کارگردانان جوان نادیده گرفته میشود. چرا با این فضا مواجه هستیم؟
من بارها شاهد برخورد نامناسب با بازیگران پیشکسوت سر صحنه بودهام. البته اضافه کنم که چنین رفتارهایی از جانب کارگردانان جوان و بیتجربهای صورت میگیرد که بدون پشتوانه علمی و عملی به عرصه سریالسازی آمدهاند و اشراف و تسلط کافی ندارند. در عین حال، بارها دیده شده از بازیگری که قرار است نقشی فرعی را بازی کند به اندازه بازیگر اصلی وقت گرفته میشود. به این معنا که او هم ناچار است از ساعت ۷ صبح سر صحنه باشد، در حالی که بازی او از ساعت یک بعد از ظهر شروع میشود، اما باید در این فاصله زمانی، بیکار بماند و انرژیاش هدر برود.
بروز چنین مسائلی چقدر شما را دلزده کرده است؟
من هیچگاه خود را صرفا بازیگر تلویزیون یا سینما ندانستهام، چون بر این روابط و فضا آگاه بودهام. حتما میدانید که شغل اصلی من پیش از ورود به عرصه بازیگری، مدیریت مالی بوده و بعد از ۳۰ سال خدمت صادقانه در این شغل بازنشسته شدهام. پس مشکلی با این قضایا ندارم، اما کاش میدانستند در دل هنرمندانی مثل من چه میگذرد. درباره خودم همیشه اینطور فکر کردهام که از بازیگر بودن تنها اسم آن را بهدنبال میکشم و از مزایای بازیگری بیبهرهام.