گروه گوناگون «کمال مهر»؛»؛ فقط کافیست یک روز کامل به رفتار خود و اطرافیانمان دقت کنیم تا به میزان عصبانیت و کاهش آستانه تحمل مان پی ببریم.
هر روز وقتی که از خانه خارج می شویم تا به محل کار برویم یا به امور دیگری بپردازیم، از همان لحظه اول نسبت به همه چیز موضع منفی داریم و انگار که همه حقمان را خورده اند و ما باید برای آن بجنگیم.
عصبانیت در جامعه ایران کم کم اپیدمی شده و کمتر کسی را می توان یافت که رفتار های منطقی در مواجه با اتفاقات روزمره زندگی از خود نشان دهد.
این نوع رفتار و کاهش صبر و شکیبایی در بین مردم، موضوعی نیست که امروز و دیروز به وجود آمده باشد و نمی توان انتظار داشت که این نوع رفتار در مدت کوتاه از جامعه رخت ببندد اما می توان با بررسی های دقیق و موشکافی موضوع، برنامه ریزی های کوتاه مدت، میان و بلند مدت انجام داد و آسیب های ناشی از عصبانیت را به حداقل رساند.
دلایل عصبانیت ما ایرانی ها بسیار فراگیر و متعدد است که در طول زمان فرهنگ رفتاری مان را تحت تاثیر قرار داده است.
از مشکلات اقتصادی گرفته تا خودخواهی و خودبینی و همچنین عدم امنیت روانی و … باعث شده تا میزان عصبانیت در جامعه ایران رو به افزایش باشد به طوری که بر اساس تحقیقات بین المللی کشور ایران جزو عصبانی ترین و کم حوصله ترین ملت های جهان شناخته می شود.
عصبانیت دو وجه دارد که یکی فرد و دیگری شرایط حاکم بر جامعه است که مسایل و مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … را شامل می شود.
برای کاهش میزان عصبانیت باید در ابتدا دلایل را به خوبی مورد بررسی قرار داد و سپس هر دو طرف ماجرا یعنی فرد و شرایط حاکم بر جامعه هر دو با هم برای کاهش این معظل به طور جدی وارد میدان شوند.
بدون شک شرایط حاکم بر جامعه بسیار موثر است و در ابتدا باید امنیت روانی و استرس مردم کاهش یابد، پر واضح است که نمی توان از مردمی که اکثرا در زیر خط فقر زندگی می کنند و در ابتدایی ترین امور زندگی خود با مشکل مواجه هستند انتظار داشت که بر اساس استاندار ها، رفتار کنند.
جوانی که بیکار است و نمی تواند ازدواج کند، بازنشستگانی که به جای استراحت و تفریح به ناچار باید باز هم کار کنند و حتی توان گرفتن یک مهمانی برای فرزندان و نوه هایش را هم ندارد و در کل مردمی که هر روز نگران فردای خود هستند و دعا دعا می کنند که هر چه زودتر سر ماه از راه برسد تا با اندک حقوق دریافتی خود، زخم های زندگی شان را موقتا سامان دهند و کاسبی که با رکود بازار هر روز دغدغه ی فردای خودش را دارد و … همگی باعث ایجاد کاهش امنیت روانی در جامعه شده و مردم را به سمت بی حوصلگی و خشم سوق می دهد.
از سوی دیگر از نظر فردی نیز دچار مشکل و تناقضات متعددی هستیم. در چند سال اخیر انتطارات و توقعات در بین مردم ایران به شدت و به طورغیر منطقی افزایش یافته است.
اگر در زمانی نه چندان دور با وجود مشکلات اقتصادی اما همچنان با دلی خوش زندگی می کردیم اما امروز انگار در رقابتی پایان ناپذیر قرار داریم که باید به هر شکل ممکن در آن پیروز باشیم.
در واقع ارزش های هویتی جامعه دست خوش تغییر و تحول شده است و پول جای احترام و ارزش های اخلاقی را گرفته است.
با کسب هر چه بیشتر پول و ثروت، انتظار احترام و اعتبار داریم در حالی که در گذشته نه چندان دور این چنین نبود و معیار های جامعه با چیزی که امروز وجود دارد متفاوت بود.
چشم و هم چشمی، خودخواهی، تجمل گرایی و … در بین مردم افزایش یافته و معمولا ما به حق خود قانع نیستیم و سراب زیاد خواهی ما را وارد رقابتی خشن با یکدیگر نموده است.
چرا عصبانی هستیم؟
از سوی دیگر سیستم آموزشی ما دچار ایراد است، خشم و عصبانیت عموما از احساس ناکامی و شکست به وجود می آید و ما از همان دوران کودکی باختن را نیاموخته ایم و فقط پیروزی به هر قیمت را یاد گرفته ایم.
مدام خود را با دیگران مقایسه می کنیم و این احساس که من از دیگران در زندگی عقب هستم، برآشفتیمان می کند و باعث می شود احساس کنیم همه می خواهند حق ما را پایمال کنند.
همانطور که اشاره شد دلایل خشم و عصبایت بسیار متعدد است و جنبه های فردی و اجتماعی را در بر می گیرد که باید در کنار هم و به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد.
در این بین هم دولت و دستگاه های حاکم بر بخش های مختلف جامعه و هم افرد و اشخاص، برای کاهش احساس خشم و عصبانیت در جامعه نقش مهمی دارند که بررسی های بیشتری را می طلبد.
منبع:شریان نیوز