به گزارش «کمال مهر»؛ به نقل از آناج، آیات و روایات بسیاری در خصوص چگونگی مصرف ثروت توسط مسلمانان وجود دارد که همگی آنها بر این نکته دلالت میکنند که «تو ای مسلمان! حق نداری اموالت را در هر راهی که بخواهی، به مصرف برسانی!» این یعنی نمایش چراغ خطری برای اهل تکاثر؛ ولو اموالشان را از راه حلال به دست آورده باشند. به عبارت دیگر خداوند ایمانِ سرمایهدارانِ مسلمان را به شدت زیر سؤال میبرد که اموال حلال و مشروعشان را در چه راهی خرج کردهاند؟
خداوند در سورهی تکاثر بشریت را با «ألهاکم التّکاثر» خطاب میکند؛ میگوید زیادهطلبی و تکاثر و کثرتطلبی، شما را سرگرم کرده است و این حالتِ لهو و فریبخوردگی تا فرا رسیدن مرگ و زیارت قبرها ادامه پیدا میکند؛ «حتّی زُرتم المقابر»
اینجا دیگر بحث حلال و حرام نیست، بحث چگونگیِ تولید ثروت هم نیست. بلکه خداوند بر سر نحوهی مصرفِ ثروت نیز بشریت را بازخواست میکند. یعنی علاوه بر پرسشِ «از کجا آوردهای؟»، سؤال مهمتری را نیز در ادامه خواهد پرسید که «چگونه مصرف کردهای؟»
امام علی(ع) میفرماید: «اگر کسی را میشناسید که احتیاج دارد، ولی منتظر بایستید تا از شما خواهش کند و گدایی کند، شما دیگر از ما نیستید.» در آیات ۳۳ و ۳۴ سورهی الحاقّه خداوند در توصیف برخی از جهنمیها میفرماید: «إنّه کان لا یؤمن بالله العظیم؛ و لا یحضّ علی طعام المسکین» یعنی «او به خدای بزرگ ایمان ندارد؛ و نسبت به گرسنگیِ گرسنگان، بیتفاوت است.» تعبیر «لا یحضّ» یک تکلیف فردی نیست که انسان فقط خودش به فکر گرسنگان باشد، بلکه یعنی علاوه بر اینکه خودت به فکر گرسنگان هستی، باید در جامعه داد بزنی که بله! گرسنهای وجود دارد و باید به او کمک شود و خداوند، توجهنکردن به مسکینان را برابر با بیایمانی میداند.
جایی دیگر حضرت امیر (ع) میفرماید: «خداوند در ثروتِ سرمایهداران، روزی فقرا را واجب کرده و قرار داده است.» به متن عربی این روایت توجه کنید: «إنّ الله سبحانه فرض فی اموال الأغنیاء اقوات الفقرا»؛ فعل “فرض” به معنی واجبکردن است؛ مثلا در دعای هر روز ماه مبارک رمضان میخوانیم: «وفترضت علی عبادک فیه الصیام» یعنی روزه را در این ماه “واجب” گردانیدی.
سرمایهداران باید به این قضیه توجه کنند که «سادهزیستی» فقط مخصوص فقرا و کمبضاعتها نیست؛ بلکه فرار از تکاثر، فرار از تنوعطلبی، فرار از مصرفگرایی و دوری از زندگیِ مرفهِ بیدغدغه از ویژگیهای همهی مؤمنین است و تفاوتی بین مؤمنین ثروتمند و مؤمنین فقیر وجود ندارد.
امیرالمؤمنین خود یکی از بزرگترین تولیدکنندگان عربستان بود؛ اما هیچگاه در مقام مصرفِ ثروتِ خود، به تکاثر و مصرفگرایی روی نیاورد. ایشان حتی برای مصرف ثروت در آن زمان، سقفی را معین کردند و فرمودند: «مازاد علی أربعه آلاف فهو کنز» یعنی اگر کسی بیش از چهارهزار (بر اساس واحد پول آن موقع) داشته باشد، مشمول همان آیهی «و الذین یکنزون الذّهب و الفضّه…» میشود. نه به این معنی که بیش از این مقدار را تولید نکند؛ بلکه یعنی هر چقدر تولید کرد و پس از مصرفِ بخشی از آن برای برآورد نیازهای شخصی و مورد نیازش، اگر بیشتر از این مقدار را برای ریختوپاش و تکاثر نگه بدارد، گنجاندوزی کرده است. سپس فرمودند: «چه زکاتش را داده باشد، چه نداده باشد.»
پس طبق فرمایشات حضرت و بسیاری دیگر از آیات و روایات، حتی اگر خمس و زکات ثروتت را پرداخت کرده باشی، باز هم باید مصرف شخصیات را مهار کنی و این مهار، همان جهاد با نفس است؛ یعنی مقابله با خواستههای نادرست نفس.
شاید اگر این سؤال را از خیلیها بپرسید، کنترل چشم و گوش و زبان و توجهنکردن به نامحرم و نرفتن به سمت برخی گناههایی از این جنس، جزء بالاترین مراتب ترک گناه شمرده شود (که البته همینطور هم هست)، اما آنچه که اغلب از گفتنش غافل میشویم همین بیتوجهی به محتوای امثال سورهی تکاثر میباشد که اکنون گریبان جامعه را گرفته است.
پس باید خانوادهها به این نکتهی بسیار مهم توجه داشته باشند که نباید ثروت خود را به هر طریقی که خواستند، ولو حلال، به مصرف برسانند. زنان و دخترانی که چندین دست لباس و کفش و جواهر دارند و در هر مجلسی که حاضر میشوند، نگرانیشان از این بابت است که مبادا از مهمانان جلسهی پیش کسی در مجلس فعلی حضور داشته باشد که در این حالت، مجبورند تغییر پوشش بدهند؛ مردان و پسرانی که ایشان را نیز با همین ویژگیها میشناسیم؛ خودروهای گرانقیمت، وسایلی که در جایجای منازل برخیها وجود دارد و جنبهای جز «تجمل» ندارند؛ مراسمی که به بهانههای مختلف برگزار میشود و خدا میداند که برگزاری بسیاری از این مجالس، جز برای خودنمایی و پُز دادن، علت دیگری ندارند.
شاید در مقام برداشت از ویژگیهای دینمان دچار اشتباه شدهایم، شاید برایمان بازگو نکردهاند، شاید در خانواده و مدرسه و مساجد، گفتنِ این نکات اهمیتی نداشته است و شاید سیاسیونی بودهاند که بیان این حرفها به گروه خونیشان نمیخورده است؛ اما پس از دانستنِ این نکات، ضمن عملنمودن به تکتک این دستورات و تنظیم زندگیمان با ساحت بزرگتری که مقابلمان قرار دارد، موظیم در مواجهه با آنهایی که در منبرها، تریبونها و رسانههایشان فقط ابعاد کوچکی از دین را ترسیم نموده و به جای بیان ارکان و ویژگیهای دینِ حداکثری، ابعاد و شقوقی از دین حداقلی را نشان میدهند، محترمانه ادای تکلیف نماییم.
انتهای پیام/م