این شخصیت محبوب، خودش هم به همین امید پا به عرصه ی تلویزیون گذاشت و حالا یکی از برنامه های پرمخاطب تلویزیونی با او رقم می خورد؛ آری این شخصیت که کلاه قرمزی نام دارد و کسی که آرزوی آمدن به تلویزیون را داشت و به قول خودش که در شعر معروفش می گفت:” می خوام برم تلویزیون، من میشم همکار مجری، همدم و همراه مجری، می گیم و می خندیم و شادیم و سرخوش، واسه بچه ها داریم برنامه خوش، می گیم و می خندیم و شادیم و سرخوش، دیگه تنها نیستیم ما، می دهیم دست هم و با دلهای خوش.” به تلویزیون آمد و آنقدر معروف شد که هیچ کس فکرش را نمی کرد.
“کلاه قرمزی” این شخصیت محبوب ساخته و پرداخته ذهن دو هنرمند خلاق با نام های “حمید جبلی” و”ایرج طهماسب” است این عروسک کوچولو که حالا دیگر با گذشت بیست و اندی سال به یک جوان برومند تبدیل شده با آن قیافهی با مزه دوست داشتنی اش و آن طرز صحبت کردن شنیدنی اش اکنون نوستالژی خیلی از کودکان دهه ی شصتی است.
عروسکی که کم از سوپرمن، بت من، بن تن و حتی مرد عنکبوتی برای بچه های دهه ی شصتی و حتی کودکان امروزی ندارد بدون آنکه برای خلقش از تکنولوژی پیشرفته ای بهره گرفته شده باشد و تنها ابزار بودنش یک تکه اسفنج است؛ امروزه فاتح بسیاری از قلبهاست.
شخصیتی که بعد از گذشت چندین سال در نوروز ۸۸ متفاوت تر از گذشته به همراه پسرخاله کم حرفش با آقای مجری دوباره پا به عرصه تلویزیون گذاشت و نشان داد که زمان و گذر آن نتوانسته از محبوبیتش بکاهد.
این شخصیت به همراه چند کاراکتر جدید وارد قاب جادویی شد و در ابتدای امر به نظر می رسید که تلاش و اضافه کردن این شخصیت ها کاری از پیش نخواهند برد، اما ذهن خلاق “طهماسب” و “جبلی” باز هم معجزه کرد و باعث شد مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند.
هر یک از این شخصیت ها با خود تنها خنده را برای کودکان و بزرگسالان به همراه نمی آورد بلکه مفاهیم آموزشی بسیاری را در خود گنجانده بود و هر یک از کاراکترها یک سری از مسائل آموزشی را نمادین کرده بودند.
جیگر را همه به خوبی می شناسند کاراکتری جنجالی که همواره می گوید:جیگرم، جیگرم، جیگرم. این شخصیت آنچنان جهانی شد که برخی آن را با افراد حقیقی اشتباه گرفتند و از ممنوع التصویر شدن آن سخن گفتند.
جیگر خری است که خود را اسبی به نام جیگر میداند و به این که او را خر بنامند حساس است.
یکی دیگر از این شخصیت های محبوب پسر عمه زا، پسر عمه کلاه قرمزی است که در روستای کلاه قرمز آباد زندگی می کرده و برای دیدن کلاه قرمزی و در روزهای عید نوروز به شهر آمده و به این شکل وارد داستانهای کلاه قرمزی شده است.
ببعی را همه می شناسند او گوسفندی است که بیشتر به زبان انگلیسی و گاهی فارسی حرف میزند و تکه کلامش این است که:” بع repeat after me ” و بعضی وقت ها فراتر از انتظار ظاهر می شود و در کمال ناباوری وقتی همه در هنگام نام بردن از فیلم مورد علاقه شان از فیلم های خارجی می گویند، ببعی میگوید: A bout Elly
آقوی هم ساده هم نام عروسکی است که نماد یک همسایه خوشقلب ولی بدشانس را در این مجموعه تلویزیونی بر عهده دارد که به اتفاقات بد زندگیاش میخندد.
گابی نیز یک گاو عروسکی است که در روستا به همراه بی بی زندگی میکرده و برای روزهای عید نوروز به شهر آمده. او بسیار خوشاشتها است و همین موضوع گاهی دستمایهای برای موقعیتها و گفتگوهای طنز در این مجموعه میشود وتقریبا هر چیزی که گم می شود را به احتمال زیاد گابی خورده است.
گابی از اینکه دیگران به او دست بزنند، خوشش نمیآید. او کمی شُل صحبت میکند و در کنار نان خشک، بیشتر به خوردن کاغذ و مقوا علاقه دارد.
دختر همسایه، دختر همسایه آقای مجری است که معمولا به آقای مجری سپرده میشود. او تحت تاثیر برنامههای تلویزیونی که در برای کودکان ساخته میشود قرار گرفته و تکه کلامش “دست و جیغ و هورای بلند” و “عیدی بده” است.
دیبی نیز دیگر جهانی شده به خاطر اینکه همه چیز را برعکس می گوید یا برعکس می فهمد ماچ هم تکه کلام این عروسک بامزه است.
همهی این عروسک های وقایع جالب و کم نظیری را در همه ی زمان ها رقم می زنند عروسک هایی که در هر زمان به موقع و به جا حرف می زنند و همین هم آن ها را متمایز کرده است.
این عروسک ها بخاطر شهرت جهانی شان برای جام جهانی هم تدارک خاصی در نظر گرفته بودند و ویژه برنامه آن ها مانند سری های دیگرش بی نظیربود؛ فامیل دور که یک بلیت پیدا کرده بود به آقای مجری پیشنهاد کرد که با دوره و خودش به برزیل بروند و خودش روی پای آقای مجری و دوره روی پای خودش بنشیند و به یین ترتیب عازم برزیل شوند.
به راستی اگر این عروسک های بامزه پا به جام جهانی ۲۰۱۴ هم می گذاشتند مطمئنا در محبوبیت و شاید هم شهرت توپ را از زیر پای رقبای سرسخت آرژانتینی مانند لیونل مسی، هیگوآن و خیلی از هم تیمی هایش میربودند.
تیم “کلاه قرمزی ” اگر راهی جام جهانی می شد حتما در کَل بازی های قبل از بازی ها همه را شکست می داد و فاتح میدان در این زمینه بود؛ روحیه و اعتماد به نفس عنصری موثر در کسب موفقیت است؛ “کلاه قرمزی ” نمونه یک شخصیت موفق به حساب می آید که با خودباوری پس از هر شکست عزمش را جزم می کند و با تلاش و کوشش بسیار به هدفی که برایش بزرگ و مهم است یعنی همان تلویزیون می رسد، پس در جام جهانی کسی قهرمان خواهد شد که استراتژی این عروسک دوست داشتنی را پیاده کند.
مطمئنا این ها حریف قَدَری در بازی با کلمات در مواجهه با آدم های مشهور و گیج کردن آن ها بودند کمااینکه در ایران کم از این کارها نکردند و ستاره های مشهور سینما را همچون “فاطمه معتمدآریا”، “شهاب حسینی”، “مهناز افشار”، “باران کوثری”، “نگارجواهریان” و خیلی های دیگر با محبوبیتشان به تلویزیون کشاندند و لحظات کم نظیری را با این ستارگان برای مخاطبان آفریدند.
ستاره ها هم “کلاه قرمزی” و همه ی دوستانشان را دوست دارند و شاید شهرت جهانی “کلاه قرمزی” و به خصوص جیگر هم به گوش “مسی” رسیده باشد؛ در این جا باید در مدح این ستاره های عروسکی فقط به جمله ی دیبی بسنده کرد و گفت:”ماچ”.
انتهای پیام/رس