“عباس اسدی”وکیل دادگستری طی این یادداشت به بررسی مورد دوم پرداخته است. در این حالت شوهر قبلاً ملائت داشته، اما پس از عقد نکاح، وی قدرت پرداخت نفقه زن را از دست داده است.
ناتوانی مرد از پرداخت نفقه، پس از ازدواج
مورد دوم حالتی است که مرد هنگام ازدواج، از ملائت کافی برخودار بوده اما پس از عقد به دلائلی، توانگری خود را از دست داده است و به علتهایی مانند در حبس بودن، بیماری و بیکاری، نمیتواند نفقه همسر دائمی خود را که تمکین مینماید، تأمین کند. ازقسمت پایانی ماده ۱۱۲۹ قانون اساسی به خوبی میتوان استنباط کرد که در صورت عجز شوهر از دادن نفقه، زن میتواند برای دریافت اذن طلاق به دادگاه مراجعه نماید و دادرس ، شوهر را مجبور به دادن طلاق زن میکند و اگر وی از این امر امتناع نمود، به اذن دادگاه طلاق داده میشود.
درمورد شرط ضمن عقد که در شق اول بیان شد و به تجویز ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، طرفین میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد ازدواج نباشد را ضمن عقد لازم، بنمایند در این حالت نیز میتواند مصداق داشته باشد. بنابراین، از تکرار آن پرهیز میشود.
راجع به این بند هم بحث فسخ نکاح قابل طرح خواهد بود. یعنی، در اینجا این پرسش مطرح میشود که اگر زوج بعد از عقد نکاح، توان پرداخت نفقه را از دست بدهد، آیا زن دائم وی میتواند به این دلیل به حاکم رجوع کند و عقد نکاح را فسخ نماید؟ (به جای طلاق، فسخ نکاح را مطالبه کند.)
در پاسخ به این سوال، میدانیم که عرف جامعه ما این روش را نمیپسندد و اعتقاد دارد که زن و شوهر باید با فراز و نشیبهای زندگی مشترک، شانه به شانه با همدیگر حرکت نمایند و کاروان زندگی را به سوی اهداف مقدس آن پیش ببرند و نباید مسائل و مشکلات اتفاقی و بعضاً ناخواسته باعث گسستن پیوند ازدواج شود. حتی به آیه شریفه « … سیجعل الله بعد عسر یسری » و اصل استصحاب استناد مینمایند.
در هر حال، هنگامی که عجز زوج، لاحق بر عقد نکاح بوده نیز ماده ۱۱۲۹قانون مدنی تکلیف قضیه را روشن نموده است و فسخ نکاح به نظر ممکن نخواهد بود که در شق گذشته دلائل آن گفته شد.
تنها تفاوتی که بین مورد عجز لاحق و عجز سابق بر نکاح در رابطه با فسخ نکاح ممکن است مطرح شود، بحث ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی است. این ماده مقرر مینماید: هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.
اما، راجع به این موضوع، صرفنظر از اینکه طبق ماده ۱۱۳۱قانون مدنی حق فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علّت فسخ نکاح را فسخ نکند، خیار او ساقط میشود، مورد نمیتواند از مصادیق فسخ نکاح و ماده ۱۱۲۸قانون مدنی باشد. زیرا، در مانحن فیه، شوهر هنگام عقد نکاح قادر به پرداخت نفقه بوده است. ولی، بعداً به علّتی این توانایی را از دست میدهد.
بدین ترتیب، حتی اگر قبل از ازدواج مرد خود را متمکن معرفی نموده باشد و یا عقد بر مبنای این تمکن بسته شده باشد، ولی بعد از نکاح مرد فاقد این صفت گردد. زن حق فسخ نکاح را ندارد. زیرا، هنگام عقد، شوهر دارای این صفت بوده و طرف مقابل یعنی همسر خود را فریب نداده است.
درخصوص اینکه آیا حکم مندرج در ماده ۱۱۲۹قانون مدنی ناظر به نفقه آینده است یا اگر زوج از پرداخت نفقه گذشته زوجه نیز استنکاف نمود، دادگاه میتواند حکم به طلاق، به استناد عجز شوهر از پرداخت نفقه گذشته را نیز صادر نماید.
همانطور که قبلاً بیان شد، ظاهراً ماده مزبور دلالت بر هر دو نوع نفقه مینماید. هر چند شاید گفته شود، در مورد نفقه گذشته، در هر حال زوجه زندگی خود را گذرانیده است و طلبی از شوهر خود دارد، که بعداً هم میتواند آن را دریافت کند، بدین ترتیب، بهتر است، اگر زوج قادر به پرداخت نفقه حال و آینده زوجه است (ولی نمیتواند نفقه معوقه او را بپردازد)، وی را مجبور به دادن طلاق همسرش نکنند.
اما، این استدلال اگرچه ظاهراً منصفانه و به مصلحت زندگی مشترک و خانواده است. ولی، به آن ایراداتی هم وارد است مثل اینکه، نفقه آینده هنوز مستقر نشده و معلوم نیست زن تمکین داشته باشد تا مجاز به دریافت آن باشد یا خیر؟ و نیز امکان دارد که زن با قرض کردن از دیگران، نفقه گذشته خود را تهیه کرده باشد و مجبور باشد آن را به طلبکار بپردازد؟
انتهای پیام/