به گزارش گروه سیاسی«کمال مهر»؛ حفظ امنیت رژیم غیر قانونی صهیونیستی، همواره دغدغه اصلی سردمداران این رژیم جعلی و آمریکا بوده است. رژیم صهیونیستی تمام ظرفیت درونی و بیرونی خود را صرف ایجاد و حفظ امنیت خود کرده است؛ چرا که برای این رژیم، ارتباط مسقیمی میان امنیت و بقا وجود دارد.
در بیش از ۶۰ سال گذشته یا به عبارتی پس از جنگ جهانی دوم، موضوع امنیت و موجودیت، نگرانی عمده هیچ رژیمی جز رژیم صهیونیستی نبوده، تا جایی که کشور خودخوانده اسرائیل از ابتدای شکل گیری خود هفت جنگ فراگیر به راه انداخته و همواره با توسل به خشونت، تهدید، تجاوز و ترور به دنبال بقای خود بوده است.
جنگطلبی، خط مشی همیشگی اسرائیل
مقوله برنامه ریزی و رویکرد نظامی، یکی از مولفههای مهم رژیم صهیونیستی برای پیشبرد اهداف خود است؛ از این رو این رژیم همواره در پی افزایش توانمندی نظامی خود در حوزه تولیدات نظامی، واردات تجهیزات پیشرفته نظامی و شکل دهی ارتشی قدرتمند در عرصههای دریایی، زمینی و هوایی بوده است. با این حال این رژیم منحوس حتی در حوزه جنگهای چریکی و شهری هم کارایی لازم را نداشته است، چه برسد به انجام یک جنگ تمام عیار، تاریخ نشان داده که ارتش پوشالی اسرائیل قدم در هر جنگی گذاشته شکست سنگینی خورده است، مثل جنگ ۳۳ روزه با لبنان و جنگ ۲۲ روزه در غزه.
اهداف رژیم صهیونیستی، همیشه حصول اطمینان از بقای اسرائیل و امنیت شهروندانش، و سیاست دفاعی آن، توانایی بازدارندگی برای جلوگیری از حملات به اسرائیل بوده، چرا که بر اساس دکترین امنیتی و استراتژی دفاعی خود، نباید در جنگی بازنده شود؛ از این رو این رژیم به دلیل عمق کم استراتژیک به دنبال کشیدن عرصه جنگ به خاک دشمن خود و ممانعت از ورود نیروهای دشمن به قلمرو اش بوده است.
اعراب مرتجع، آتش بیار بحران منطقه
این رژیم در گذشته به دلیل ضعف و سرسپردگی اعراب مرتجع منطقه، توانسته بسیاری از استراتژیهای نظامی و امنیتی خود را پیاده سازی نماید و به تجاوز مستمر که تضمین کننده موجودیت اش است ادامه دهد؛ سیاستی که در سالهای اخیر با تقویت و رشد جبهه مقاومت با شکست روبه رو شده است.
از آن جایی که موقعیت ژئوپولیتیک و جایگاه یک کشور در منطقه و جهان، یکی از مولفههای شکل دهنده استراتژی نظامی کشورهاست، رژیم صهیونیستی با چالشهای بی شماری در این زمینه رو به رو است، چراکه جمعیت و موقعیت فیزیکی این رژیم را تهدید میکند؛ چرا که مرزهایش توسط کشورهای عرب و مسمان محاصره شده است. جمعیت این رژیم حدود ۸ میلیون نفر و همه وسعت این سرزمین غصبی و تحت تسلط اش حدود ۲۸۰۲۳ کیلومتر مربع است و مجموعا ۹۶۸ کیلومتر با مصر، اردن، لبنان، سوریه، نوارغزه و کرانه باختری مرز مشترک دارد؛ بنابراین چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی را به صورت یک سرزمین کوچک محدود درآورده که سراسر مرزهایش مورد مناقشه است.
رژیم صهیونیستی حساسیت و علاقه خاصی به تسلیحات اتمی نشان داده است، تا جایی که بن گورین اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی دستیابی به سلاح هستهای را برای حیات و امنیت این رژیم ضروری می دانست و در ابتدا، با نگرانی از حس ملی گرایی اعراب سعی داشت زیر چتر هستهای ایالات متحده قرار گیرد. پس از آن رهبران این رژیم جعلی تصمیم گرفتند اساس امنیت ملی خود را به دفاع از خود و به اصطلاح، “خودکفایی” قرار دهند و داشتن زرادخانه هستهای را برای موجودیت و بقای دولت یهود حیاتی دانستند.
زمانی دکترین نظامی اسرائیل از “مقابله پیشدستانه و حذف” به “تلاش برای حفظ موجودیت” تغییر کرد
میان استراتژی دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی و کشورهای پیرامون آن در منطقه تفاوت حداکثری وجود دارد، چرا که از نظر این رژیم، هیچ وقت یک نبرد نهایی وجود نخواهد داشت و هیچ زمانی نمیشود تصور کرد که بتوان با ضربه نهایی بر دشمن غلبه کرد و پس از آن دیگر نیازی به نبرد نباشد، اما بر عکس، همسایگان این رژیم میتوانند نبرد بعدی خود را آخرین نبرد ببینند، تا جایی که چنان ضربهای به اسرائیل بزنند که نابود شود.
با این واقعیات، مقامات این رژیم همواره خود را در معرض جنگ و تهدید میبینند و محدودیتهای جمعیتی، سرزمینی و اقتصادی موجب آسیب پذیری فراوان آنها شده است و آنان را از سایردولتها مستثنی کرده است. استراتژیهای راهبردی رژیم صهیونیستی در سالیان اخیر به شکل قابل ملاحضهای دچار تغییر شده است؛ تا جایی که دکترین دفاعی و امنیتی خود را از مقابله پیش دستانه و حذف محور مقاومت، به تلاش برای حفظ موجودیت و تعویق نابودی از طریق جنگ نیابتی و نه مستقیم تقلیل داده است.
در همین سو این رژیم در پی ارتباط با کشورهای عربی و هماهنگی با قدرتهای جهانی است، چرا که میخواهد با بهره مندی از اردوکشی جدید و تحولات و درگیریهای به وجود آمده، موقعیت خود را در تمام زمینهها بهبود بخشد. از این رو به دنبال سیاست “نبرد میان نبردها” علیه قوایی است که منافعش را مورد تهدید قرار میدهند. به نظر میرسد این اقدامات برای ممانعت از افزایش توان و تاثیرگذاری طرفهای دیگر صورت میگیرد و به معنی ترس این رژیم از روند تحولات است؛ بنابراین رژیم صهیونیستی به دنبال وارد آوردن ضربات حساب شده به محور مقاومت است، تا جایی که باعث رویارویی مستقیم نشود و در چارچوب مشخص باشد.
به مانند اقدام اخیر در پایگاه هوایی T4 که البته اشتباه محاسباتی بزرگی بود و خود سردمداران اشغالگر می دانند در زمان و مکان غیر قابل پیش بینی از سوی جمهوری اسلامی پاسخ مستقیم دریافت خواهند کرد؛ بنابراین به نظر میرسد استراتژی جدید نظامی امنیتی رژیم صهیونیستی، بر تلاش برای افزایش موازنه نظامی ضد دشمنانش، حمایت بیشتر ایالات متحده از این رژیم، درگیر کردن کشورهای منطقه با مشکلات داخلی، تشویق کشورهای عربی برای ارتباط با تل آویو و ایجاد موج ایران هراسی برای کنترل جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین تهدید موجودیتی استوار است.
مدعی حقوق بشری که قانون اساسی ندارد
البته بحران مشروعیت را هم باید به سلسله معضلات این رژیم افزود؛ چرا که با وجود تلاش فراوان سردمدارانش برای به رسمیت شناخته شدن، کماکان بسیاری از کشورهای جهان این رژیم را، اشغالگر دانسته و به عنوان تنها کشوری میدانند که با بحران هویت رو به روست. البته نکته جالب توجه عدم وجود یک قانون اساسی مدون و جامع در این رژیم است.
از طرفی دیگر این رژیم از مشکلات داخلی فراوانی نیز رنج میبرد که تاثیر زیادی بر امنیت و مقبولیت عمومی این رژیم دارد؛ چرا که علاوه بر فسادی که طبقه حاکم و سیاست مداران این رژیم در آن نقش دارند، باید گفت که بدنه اجتماعی این رژیم نیز دچار اختلاف طبقاتی فراوانی است، تا جایی که اکثریت قابل توجه از یهودیانی که با یک هدف مشترک از سراسر جهان وارد سرزمینهای اشغالی شدند، از تصمیم خود سرافکنده و پشیمان به نظر میرسند؛ لذا باید معضل مهاجرت معکوس در اسرائیل را که از زمان شروع انتفاضه و جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه شدت یافته، تهدیدی جدی برای موجودیت این رژیم به حساب آورد. از این رو نگرانی از تهدیدات داخلی برای این رژیم، کم از نگرانیهای امنیتی خارجی برای سردمدارانش ندارد.
حقیقتی که از مقامات این رژیم و متحدین منطقهای و فرا منطقهای اش پنهان نیست، بر این نکته استوار است که خیزشهای اسلامی و تحولات منطقه بر امنیت این رژیم تاثیر فراوان گذاشته و آنها را با چالشهای فراوان مواجه کرده است. از این رو رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که از حجم تهدیدات علیه خود در همه حوزهها بکاهد؛ غافل از اینکه موجودیتش ناپایدار است و هیچ سیاستی نمیتواند سرنوشت محتوم و مقطوع این رژیم را تغییر دهد، به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی قطعا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.
در حال حاضر، بسیاری از مراکز تحقیقاتی نیز پیشبینی میکنند که اسرائیل از بین خواهد رفت. هنری کسینجر نیز اخیراً در کتابی با عنوان «نظم جهانی» میگوید که امکان استمرار رژیم صهیونیستی وجود ندارد و ممکن است که اسرائیل تا سال ۲۰۲۵ از بین برود. اینکه یک صهیونیست نیز امیدی به بقا ندارد، در نوع خود جالب است.
انتهای پیام/