به گزارش«کمال مهر» «بهرام قاسمی» سخنگوی وزارت امور خارجه- دوشنبه ۲۷ فروردین- در اولین نشست هفتگی خود با خبرنگاران در سال ٩٧ درباره برجام بدون آمریکا گفت: «در هیئت نظارت بر برجام طرحهای مختلف بررسی شده و احتمالات مختلفی بوده که یکی از آنها برجام بدون آمریکاست».
اظهارنظر تأمل برانگیز سخنگوی وزارت خارجه از چند منظر قابل بررسی است.
خسارت محض، با آمریکا یا بدون آمریکا!
«برجام بدون آمریکا» یعنی آمریکا از اجرای نیم بند و دست و پاشکسته تعهدات خود نیز شانه خالی میکند اما ایران باید بدون کوچکترین انتظاری از طرف مقابل، تحریمهای جدید را بپذیرد و همچنان یکطرفه به اجرای تعهدات خود ادامه دهد!
رویکرد غلط دولت درخصوص «احتمال اجرای برجام بدون آمریکا» در حالی است که اکنون مسئله، «اصل برجام» است نه «برجام با آمریکا یا بدون آمریکا». مقامات ارشد دولت روحانیبارها و بارها بر بیدستاوردی برجام اذعان کردهاند. همین چند هفته پیش بود که «عباس عراقچی» رئیسستاد پیگیری اجرای برجام گفت:«ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چرا که از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است».
اکنون قریب به ۳ سال از امضای برجام سپری شده است، اما جز جنازهای بیمصرف، هیچ چیز دیگری از این توافق به جای نمانده است. برجام اکنون جنازهای روی کاغذ است که جز سرخوردگی برای یک ملت و گستاخی دشمن،هیچ عایدی دیگری برای ما نداشت.
بی دستاوردی و خسارت محض برجام حتی بزک کنندگان این توافق را هم به اعتراف واداشته است. چندی پیش روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد در مطلبی نوشته بود:«دولت ماهها پس از توافق هستهای، به هوای چیدن میوههای برجام نشست و بر پایه این دلخوشی، برنامهها و سیاستهای کاری خود-دوران پسابرجام- را نوشت اما ماحصل این انتظار، فرصت سوزی، از دست رفتن منابع موجود به هوای گشایش برجام و در نهایت کاهش صبر اجتماعی با استمرار فشارهای اقتصادی بود».
ضعیفترین گزینه!
آقای قاسمی درخصوص واکنش ایران به خروج احتمالی آمریکا از برجام تصریح کرده است که:«در هیئت نظارت بر برجام طرحهای مختلف بررسی شده و احتمالات مختلفی بوده که یکی از آنها برجام بدون آمریکاست».
فلسفه اصلی اقدام متقابل، تاثیرگذاری بر رفتار طرف مقابل و وادار کردن آن به عقبنشینی و یا حداقل منصرف کردن آن از زیادهخواهیهای بیشتر است. بر همین اساس معمولا واکنش متقابل به صورت علنی و آشکار و با گزینههای قوی و مقتدرانه اعلام میشود تا از بیشترین میزان تاثیرگذاری برخوردار باشد.
اما متاسفانه سخنگوی وزارت خارجه در اقدامی تأمل برانگیز، «ضعیفترین گزینه اقدام متقابل» یعنی همان «برجام بدون آمریکا»را مطرح کرده است.
پیش از این نیز مقامات ارشد دولت در اظهارنظری مشابه و البته مغایر با منافع ملی تاکید داشتند که «برجام را حتی بدون آمریکا نیز اجرا میکنیم».
مطرح کردن ضعیفترین گزینه برای واکنش به گستاخی آمریکا از سوی سخنگوی دستگاه دیپلماسی در حالی است که حتی رسانهها و مقامات غربی نیز اذعان کردهاند که خروج آمریکا از برجام به نفع ایران است.
در همین رابطه، فارن پالیسی- مرداد ۹۶- در تحلیلی نوشت:«پاره کردن توافق از سوی آمریکا، به نفع ایران است. پاره کردن توافق در شرایط فعلی میتواند بهترین فرصت برای ایران باشد چرا که آن را از تحریمها آزاد میکند و به این کشور اجازه میدهد بدون محدودیت به تلاشهای غنیسازی ادامه دهد».
«هنری کیسینجر» وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز-آبان ۹۵- تاکید کرد:«برهم زدن برجام بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد به نفع ایران است».
متاسفانه رویکرد منفعلانه دولت آقای روحانی در واکنش به نقض برجام توسط دولت سابق و فعلی آمریکا، آمریکاییها را به این نتیجه رسانده که هر چقدر تحریمها شدیدتر و گستردهتر شود، پاسخ متقابلی دریافت نخواهند کرد.
برای نمونه در روزهای گذشته، «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل در نشستی با عنوان «مقابله با چالشهای حکومتداری در جهان امروز» در دانشگاه دوک گفت: ایران در برجام میماند حتی اگر ما از آن خارج شویم!
با کمال تأسف، دولت آقای روحانی پس از امضا و اجرای برجام، در واکنش به گستاخیهای مکرر آمریکا، به فشار ایمیلی، پیام توئیتری، نامهنگاری،گلایه محترمانه،انتقاد لفظی و حتی توجیه عهدشکنی اقدام کرد.حال آنکه تنها پاسخ عملی و قاطع به گستاخی آمریکا عمل به ۲۹ شرط اجرای برجام بوده و هست.
از کدخدا! تا برجام بدون آمریکا!
مقامات ارشد دولت بارها مدعی شدهاند که به زبان دیپلماسی مسلط هستند. اما برخلاف این ادعا، متاسفانه دولتمردان حتی به اظهارات سالهای اخیر خود نیز پایبند نبودهاند. مقامات ارشد دولت در ماههای اخیر بارها بر «ادامه برجام بدون آمریکا» تاکید کردهاند و تصریح کردهاند که «آمریکا صرفا یکی از طرفین توافق است». این رویکرد در حالی است که روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی گفته بود:«بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند…. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است»!
در روزهای گذشته، «علی اکبر صالحی» رئیسسازمان انرژی اتمی در مصاحبه با خبرگزاری صداوسیما گفته بود:«ما در مذاکرات با آمریکا مذاکره میکردیم نه مجموعه ۱+۵».
بر همین اساس از ابتدای مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، گزاره «با کدخدا میشود بست و بازی برد- برد انجام داد» به نخ تسبیح راهبرد دولت یازدهم تبدیل شد. مقامات ارشد دولت یازدهم در اقدامی تأملبرانگیز به تعریف و تمجید از «باراک اوباما» رئیسجمهور سابق آمریکا پرداخته و او را فردی مؤدب! و باهوش! نامیدند.
در مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در دولت یازدهم، دیدارهای دوجانبه وزرای خارجه ایران و آمریکا (ظریف-کری) رکورد زد. پیادهروی ۱۵ دقیقهای ظریف و جان کری در ژنو، تماس تلفنی روحانی و اوباما و دست دادن ظریف و اوباما در سازمان ملل را نیز باید به فهرست اقدامات دولت در مذاکرات اضافه کرد. در مجموع تیم مذاکرهکننده هستهای از تمام امکانات و تواناییهای موجود در پیشبرد مذاکرات آن هم به روش خود بهره برد.
اما اوباما در مقابل ایران را حامی تروریسم نامید، ۲ میلیارد دلار از اموال ملت ایران را غارت کرد، قانون محدودیت ویزا را با هدف سنگاندازی در روابط تجاری ایران تصویب کرد و قانون تحریمی آیسا را تمدید کرد و در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را نیز تمدید کرد و به عبارتی، آخرین لگد را به برجام را زد.
تغییر رویکرد دولت از «پرهیز از مذاکره با اروپای آقااجازه و بستن با کدخدا» به «عبور از کدخدا و برجام بدون آمریکا» در حقیقت امید بستن به حمایت اروپا پس از ناکامی در اعتماد به آمریکا است. این امید واهی سرابی است که دولت و مدعیان اصلاحات با شتاب به سوی آن در حال حرکت هستند. این رفتار بیش از همه نشان دهنده فقدان برنامه در بدنه دولت برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است.
یادآور میشود مقامات ۳ کشور فرانسه، انگلیس و آلمان طی ماههای اخیر بدون اعتراض عملی به عهدشکنیهای واشنگتن، با شانتاژهای آمریکا درباره توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران اعلام همراهی کرده و اعلام کردهاند که برای راضی کردن ترامپ و حفظ برجام، ایران را تحریم خواهند کرد!
معلق نگه داشتن اقتصاد
«برجام بدون آمریکا» در حقیقت ادامه رویکرد غلط و خسارت آفرین «حفظ برجام به هر قیمت» از سوی دولت است. رویکردی که در پسابرجام نه تنها به لغو تحریمها منجر نشد، بلکه- با قوانینی همچون آیسا و کاتسا ۲۰۱۷(مادر تحریمها) زیرساخت تحریمها را گستردهتر و گستاخی آمریکا را نیز افزونتر کرد و اقتصاد ایران را نیز معلق نگه داشت.
رئیسجمهور آمریکا بایستی هر ۱۲۰ روز یکبار تحریمهایی که در قوانین مختلف آمریکا به بهانههای هستهای علیه ایران صادر شدهاند را تعلیق کند. این پروسه هم سرمایهگذاران خارجی را سردرگم میکند و هم فعالین اقتصادی در داخل کشور را معطل نگه میدارد.
اما در این میان نکته قابل تأمل و البته تأسف برانگیز این است که بزککنندگان کدخدا! برای این سیاست خصمانه و این سنگ اندازی آشکار در مسیر مناسبات اقتصادی ایران،سوت و کف و هورا میکشند و هربار که ترامپ،به صورت دست و پاشکسته، برخی از تحریمها را موقتا تعلیق میکند،از خود بیخود شده و غش و ضعف میروند و با توهین به شعور مردم، این اقدام را دستاورد برجام جا میزنند.
در ماههای گذشته، «الی لیک» کارشناس آمریکایی در تحلیلی نوشت: «اکنون آمریکا و متحدانش در بهترین شرایط قرار دارند. ایران بدون دریافت سرمایهگذاریهای اقتصادی بینالمللی که تهران روی آن حساب باز کرده بود، به توافق پایبند بوده است. بنابراین آمریکا باید با حفظ سیاست ابهام، در برجام بماند».
چندی پیش- اکتبر ۲۰۱۷- در مقطعی مشابه امسال و در زمانیکه ترامپ پایبندی ایران به توافق هستهای را رد و برجام را به کنگره حواله داد، «جیمز کانکا» متخصص مسائل هستهای در تحلیلی در مجله فوربس نوشت: «این معامله واقعا شیرین بود، معامله خوبی است اما کافی نیست».
روزنامه زنجیرهای آرمان نیز- فروردین ۹۷- در اعترافی دیرهنگام نوشت:«شاید از یک منظر لغو برجام خیلی بهتر از این باشد که هر ۴ ماه یکبار ترامپ آن را به حالت تعلیق در آورد چرا که اگر این وضعیت متزلزل برجام همچنان ادامه پیدا کند به طور قطع هیچ منفعتی برای ایران نخواهد داشت. اگر برجام توسط آمریکا لغو شود شاید بتوان گفت برای ما هم بهتر خواهد بود زیرا تکلیف برای همه روشن میشود و بدون امید بیهوده داشتن به برجامی که سودی ندارد میتوان بر اقتصاد داخلی و تولید داخلی متمرکز شد و به باز شناسی و باز یابی ظرفیتهای نهان و آشکار مادی و سرمایههای انسانی و اکولوژی کشور پرداخت و توان تبدیل داراییها را به ثروت تجربه کرد و آنها را در جهت تقویت بخش خصوصی مولد مؤثر بهکار گرفت تا رشد تولید داخلی واشتغال و برون رفت از رکود میسر گردد».
آسوشیتدپرس چندی پیش در گزارشی نوشته بود:«شرکتها و بانکهای بینالمللی از وزارت خزانهداری آمریکا خواستهاند با صدور یک دستورالعمل مکتوب به تشریح قواعد و قوانین تعامل با ایران بپردازد ولیکن دولت آمریکا به عمد از صدور هرگونه سند مکتوب در این باره امتناع کرده است، بنابراین شرکتهایی که قصد ورود به ایران را دارند فعلاً در این باره دست نگه داشتهاند».
باج جدید
گفتنی است مواضع ظاهراً شدیداللحن ترامپ درباره برجام به معیار و مکیال قابل اتکایی برای برخی حامیان برجام تبدیل شده است؛ این جریان، اظهارات ترامپ را شاهد مسلم و نشانه مسجلی بر غلبه دولت ایران بر آمریکا در برجام و دلالت روشنی بر بیراه بودن نقدهای منتقدان به آن میدانند.
چندی پیش ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز گفت:«درباره آن توافق(برجام) من میتوانستم کنار بیایم اگر آنها میگفتند خب حالا ما(ایران و آمریکا) با هم هستیم! اما دقیقاً خلاف آن شد، آنها گستاختر شدند». در واقع ترامپ معتقد است برجام توافق خوبی برای آمریکا «نبوده است» اما نه از آن جهت که ستاندههای ایران نسبت به آمریکا در متن توافق بالاتر باشد یا آمریکا عاید کمی از قبل برجام نصیبش شده باشد، بلکه اساسا موضع ترامپ این است که چرا امتیازگیری از ایران کم بوده و چرا محدودیتهای برجام تاریخ انقضاء دارد و چرا صرفا مربوط به حوزه هستهای است.
کارشناسان معتقدند که تهدیدهای مکرر ترامپ به خروج از برجام نوعی گران فروختن یک توافق تقریباً مفت برای ایران باشد تا در شرایطی که سودی از آن نبرده و همه ضررهای احتمالی را هم به جان خریده، اما باز هم مهمترین مدافع توافقنامه خودش باشد!
راهبرد دولت ترامپ در ادامه سیاستهای دولت اوباما، دست بالا گرفتن در قبال ایران برای اعمال سختگیری، آغاز مجدد مذاکره برای امتیازگیری و باجگیری، فزون طلبی و تحمیل برجام جدید (موشکی، منطقهای و…) است. در این ارتباط، تمدید تعلیق ۱۲۰ روزه تحریمها و بالا نگه داشتن ریسک سرمایهگذاری در ایران، تصویب و اعمال تحریمهای جدید علیه ایران و اعلام عدم پایبندی ایران به برجام از ارکان این راهبرد است.در این راستا، اروپا در نقش پلیس خوب و آمریکا در نقش پلیس بد در پی امتیازگیری مجدد و تعمیم خسارت محض برجام به دیگر مولفههای قدرت کشورمان هستند.
متاسفانه رویکرد اشتباه دولت درخصوص «ادامه برجام بدون آمریکا» دقیقا همراستا با راهبرد مذکور میباشد.
حال سؤالی که در افکار عمومی ایجاد شده این است که تا چه زمانی قرار است وضعیت کشور و تصمیمات آن در حالتی انفعالی و معطل تصمیمات کاخ سفید و کنگره باشد؟ آیا رکود اقتصاد و التهاب بازار ارز ناشی از ادامه این روند در سیاست خارجی نیست که یک روز باید در فکر رسیدن یا نرسیدن به توافق بود روز دیگر در فکر حفظ یا پایان آن؟
به عبارت دیگر، برجام چگونه توافقی است که همه امتیازات (دسترنج ۳ دهه تلاش شبانهروز دانشمندان هستهای) را ظرف کمتر از ۲ ماه واگذار کرد اما آمریکا با مجوز ما قانونا صاحب این اختیار شد که به جای لغو یا تعلیق بلندمدت همه تحریمها، تنها بخش کوچکی از آن را در دورههای کوتاه مدت سه چهار ماهه تعلیق نماید و در هر فصل، چشم ما به اخم و لبخند طرف مقابل باشد؟!
اکنون قریب به سه سال از امضای توافق هستهای و همچنین قریب به پنج سال از آغاز به کار دولت روحانی سپری شده است. براساس آمار منتشر شده، نقدینگی کشور در دی ماه ۹۶ با ۲۲ درصد رشد نسبت به دی ماه ۹۵، به یک تریلیون و ۴۶۳ هزار میلیارد تومان افزایش یافت. نقدینگی در ابتدای دولت روحانی، معادل ۴۹۱ هزار میلیارد تومان بود که با گذشت قریب به پنج سال از آغاز به کار دولت، تقریباً سه برابر شده است.کارشناسان بارها اعلام کردهاند که مدیریت صحیح نقدینگی از سوی دولت، موجب جبران رکود و کاهش تورم و حل بخش قابل توجهی از معضل بیکاری خواهد شد.
دلخوش کردن به «برجام بدون آمریکا» و مرتبط کردن همه امور به برجام و معطل و بلاتکلیف نگهداشتن مدیریت و اقتصاد کشور به دیوانهبازیهای نمایشی ترامپ، همان خسارت بزرگی است که دشمن میپسندد. باید این فرصت سوزی متوقف شود و دولت با تمام توان به اجرای اقتصاد مقاومتی و بهره مندی از ظرفیتهای عظیم داخلی بپردازد.