آن همیشه احمقانه ترین سوالی است که در ذهن شما می گذرد. ایا وین دیزل در فرانسه به معنای “شراب از بنزین ساخته شده ” می باشد؟در مقایسه با اسبهای عادی , ایا”شتلند پانی” احساس بد و نا مساعدی می کند؟ایا “هنری بولتون و دوست دختر نژاد پرستش” واقعا وجود دارند، یا انها فقط شخصیت های افسانه ای معمولی از تصورات نایجل فراژ هستند ؟ کسی که اخیرا در ذهنم وجود دارد همان کسی است که در مغزم مرتب نق میزند و عیب جویی می کند ،چون که من چند دقیقه قبل فیلم امسال “کریسمس ویژه پسران خانم براون ” را گرفته ام :امروزه هدف این سریالهای کمدی چیست؟
ان بیخود به معنی پسران براون است -من میدانم کا براندن اوکارول،اغلب به اندازه بقیه بازیگران در توسعه روشهایی برای دوری از سیستم مالیاتی بریتانیا ، برای ایجاد شخصیت خانم براون سخت کار کرده است. بحران موجود در “هدف سریالهای کمدی چیست” کمتر بر کیفیت صحنه تاکید دارد، و بلکه بیشتر بر اعتبارات و سنتهای قدیمی سوزناک پایانی اصرار می ورزد ،جایی که خانم براون بر حضار تعظیم می کند.
کمدی هنوز نمرده -فقط لازم است شهرت و اعتبار ان را در دهه ۷۰ بدست اوریم.
با توجه به همه شیوه های به طور مرموز مخرب ان،خانم براون بارها دیوار چهارم را شکست،ظاهرا اگاه از اینکه اوشخصیت مردی رابازی می کرد که در نمایش کمدی بی. بی. سی گیر افتاده بود،مانند یک صحنه به طور خاصی گیج کننده از بلک میرر، یک نمایش کاملا قدیمی که اغلب از طنزهای بسیار کلیشه ای می اید . ان از کمدی های دهه ۷۰ و ۸۰ تقلید می کند، از “ایا تو به خدمت گمارده شده ای ” یا هایدهای در ساختار طنز ،کاراکترها و صحنه های استادانه ، و ان یک عقیده زیان اوری را تقویت میکند؛ برای انکه سریالهای کمدی چیزی هستند که به گذشته تعلق دارند، یک اثر از دوران گذشته مانند شلوارهای پاچه گشاد یا عواقب سیاستمدارانی که دروغ می گویند.
این تصوری است که در بی بی سی بحث نمی شود . در سال ۲۰۱۶، انها فصل جدید کمدی را با فعالیت های پیشرفته اغاز کردند که به گذشته بر می گردد،با الهام از اوضاع پشت صحنه مایکل فیش و منابع زیبا. همه انچه که نادیده گرفته میشود یک مجموعه از موارد تجاوزات جنسی ممنوعه بود و در واقع دقیقا به دهه ۷۰ بر میگشت. سبک باز رواجی از این عقیده تجلیل می کند که بی بی سی یک گروه قدیمی از سریالهای کمدی را دوباره اجرا می کند، ایا تو به خدمت گمارده شدی ،شوربا و همه ظواهر را خوب حفظ کن ،در میان دیگر اثار ،در یک حرکت ،به طور معینی احساس و درک کمدی را جوانتر نمی سازد . هیچ چیز احتمالی را نمی توان گفت که صنعتی را که شما تلاش می کنید بشکافید به دهه ۱۹۷۰ تعلق دارد . یکی از دلایلی که من تصمیم گرفتم برای تجارت اینده کار کنم ،نوشتن برای مطبوعات بود.
پس ، امروز هدف کمدی ها چیست؟ظاهرا جواب به این نسبتا ساده است،برای ایجاد کاراکتری کمدین اصلی و جدید، و ایجاد یک سری عبارات قابل توجه که روی لیوان ها ،تی شرت ها و اگهی های مالیاتی سنگین خوب به نظرمی رسند .
اما در سالهای اخیر ،کاراکترهای کمدی و عبارات قابل ملاحظه که در خود اگاهی ملی نفوذ می کنند از کمدی ها نمی ایند ، اما از تلویزیون واقع نما مانند تلویزیون گوگل و لاو ایلند.با توجه به اینکه بیشتر جفتهای کمدین تحت الشعاع قرار می گرفتند، جوان و لیون به طور موثری یک کمدین کلاسیک بودند ، در حالیکه کریس و کم راپ برای “بیا برای سر و صدای ۲۰۱۷ اماده شویم ” بود . اگر ما همه طنز هایمان را از نمایش های سوزناک رقابتی و برنامه هایی که جو براند از یک نمایش غم انگیز تماشا بگیریم ،هدف کمدی چیست؟ چه میشود اگر علاقه جامعه بریتانیا برای داستانها ی بی معنی،کاراکتر های عصبانی کننده و حماقت به خاطرحماقت بوسیله جویی اسکس ،شخصی که از “ساخته شده در چلسی” شبیه کسی است که همیشه الو دو دهانش دارد،اشباع شود.
در نتیجه ،سریالهای کمدی زیادی ظاهرا مفهوم طنز ها را با همدیگر به اشتباه می گیرند. سه سریال کمدی درخشان از دو سال گذشته برای غم انگیز ،تحمیلی و دراماتیک بودن ،سوای خنده اور بودن ستوده شدند؛ خلبان در “فلی بگ” به افشا و اشکار سازی اینکه فایب والر مرده است پایان میدهد. سری سوم واقعه نگاه مصممی به اعتیاد به الکل ویران کننده و خیانت شخصیت راب دلانی دارد؛ و به طوربحث بر انگیزی مشهورترین داستان”در شماره ۹” به اجرای غم انگیز شریدان اسمیت در “۱۲روزاز کریستاین” راز ،دسیسه، دل شکستگی و درد بیشتری نسبت به طنزهای واقعی دارد.
اینها همه برنامه های جالبی هستند، اما اگر یک نمایش بجای اینکه شما را بخنداند ،بیشتر باعث گریه شود ،ایا ان هنوز یک کمدی است؟ایا ما تعیین کرده ایم که دو نوع نمایش کمدی داشته باشیم:یکی با طنز ،اما به طور ثابتی به دهه ۷۰نسبت داده میشود و دیگری مدرن ،اما در واقع بیشتر از نمایشنامه جایی که مردم گاهی حرف های خنده اور می گویند. ایا طنزهای سنگین ، کمدی مدرن در جهان جایگاهی دارند؟
هنگامی که من این سوالهای پر مدعا را از خودم درباره مهارتهایم می پرسم،به خاطر ترس از فراموش کردن تفسیرات خود،چیزی را تماشا کردم که مرا به یاد انچه که کمدی را بسیار بزرگ می سازد کرد. “دختران دری” کمدی جدید کانال ۴توسط لیزا مک گی ،در ابتدا به نظر میرسد که یک نگاه شجاعانه ای به زندگی همه دخترهای مدرسه کاتولیک در طول مشکلات داشته باشد-اما در واقعیت ان به طور عجیبی یک نمایش خنده اور و سرگرم کننده است که به بخش های زیادی دسته بندی شده است(به ویژه انهایی که با هدف بمب گذاری روی پل هستند که رفت و امد و محل عبور همه را خراب میکنند) و به طور زیبایی دارای شخصیت های مکتوب می باشد (مایکل مشهور، کسی که در طول تابستان داستان “پالپ” را تماشا کرد و مشخص شد که گفتن”مادر به خطا ” حرف جدیدش بود). او از طنزسازی ،یا لال بودن هراسان نبود و به خاطر بالاتراز حقیقت بودن ، او ان را دوست داشت، زیرا او می دانست که کاراکترها و نوشتن به اندازه کافی برای مقاومت و ادامه به کار قوی هستند.
در پایان،ساده ترین جواب بهترین جواب بهترین ان است:هدف یک نمایش کمدی خنداندن مردم است،و ایجاد شخصیت های مضحک که شما می توانید انجام کارهای زیبایی را از انها تماشا کنید. و هنوز سرگرم کننده است. و دو واقعیت،نمایش های کمدی بریتانیایی جدید زیادی وجود دارند که این کار را میکنند:”آدامس” مایکل کویل، “گیم فیس” از رویس کوناتی، دی زی می کوپر در این کشور،اوگاز خان در “شخصی مثل موبین” و اسیم چادری در “مردم اصلا هیچ کاری نمی کنند” همه ابداعات فکاهی درخشان و واحدی هستند که میتوانند در نمایش های کمدی وجود داشته باشند. کمدی هنوز نمرده-ما فقط نیاز داریم تا شهرت ان را درفراسوی دهه هفتاد بدست اوریم و نوشته ها و اجرای افراد بزرگ و دانشمند را که امروزه داریم تجلیل کنیم. اکنون من به عقیده “فریب برای بقا در پسر های خانم براون ” از چارلی بروکر برای فصل پنجم بلک میر اعتقاد ندارم.
منبع: گاردین / ۱۷ ژانویه