به گزارشگروه اجتماعی«کمال مهر»، دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده قتل بنیتا امروز(چهارشنبه) در شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدی کشکولی برگزار شد. ساعت ۰۹:۴۰ دقیقه قاضی محمدی کشکولی به همراه مستشاران و محمد شهریاری نماینده دادستان وارد دادگاه شدند.
قاضی بعد از قرائت قرآن کریم دادگاه را رسمی اعلام کرد.
وی با تذکر ماده ۳۵۴ آئین دادرسی کیفری لزوم رعایت نظم جلسه را از حاضران در دادگاه خواستار شد.
قاضی کشکولی گفت: روز گذشته متهم دیگر این پرونده به نام احمد.د که در صحنه سرقت و محل ربایش طفل حضور داشت، دستگیر شده است، اما به دلیل اینکه تحقیقات لازم انجام نشده و هنوز از سوی دادگاه برای این متهم کیفر خواستی صادر نشده است، این فرد امروز در دادگاه به عنوان مطلع حاضر شده است.
قاضی از متهم احمد.د خواست در جایگاه قرار بگیرد و به عنوان مطلع اتفاقات روز حادثه را توضیح دهد.
احمد.د گفت: احمد، مجرد، دارای مدرک دیپلم و شغل آزاد هستم.
وی ادامه داد: سابقه یک مورد زندان به دلیل نگهداری ۵ گرم شیشه را در پرونده خود دارم، در حال حاضر معتاد نیستم و اهل کاظمین و ساکن تهران هستم.
قاضی محمدی کشکولی گفت: روز حادثه شما به همراه محمد.و ، مهدی.ش به وسیله یک پراید مشکی به محل سرقت رفتید و به دلیل آن که ماشین شما خراب شد، آنها را ترک کردید و به آرایشگاه رفتید که در این میان محمد.و ، مهدی.ش اقدام به سرقت خودرو به همراه طفل کردند. اتفاقات آن روز را توضیح دهید:
احمد.د گفت: من و مهدی در زندان رجائی با هم آشنا شدیم، اما من زودتر از زندان آزاد شدم. ساعت ۴ صبح روز حادثه با مهدی.ش قرار داشتم. من در خاوران بودم و در میدان آقا نور با هم قرار گذاشتیم که دیدم مهدی دوستش را که محمد نام داشت به همراه خود آورده است، قرار بود با هم برای خرید مواد برویم که در مسیر محمد بهانه آورد که جنس نیست و من به مهدی گفتم میخواهم به خانه بروم.
وی ادامه داد: آن روز ماشین من اصلا خراب نبود. من احتیاجی به ماشین دزدی ندارم و مال حرام نمیخورم، حتی مال سرقتی هم نمیخرم، ساعت ۸ صبح مهدی و محمد را پیاده کردم و به آرایشگاه رفتم. ساعت ۱۰ صبح مهدی به پیش من آمد و از من ۳ هزار تومان پول قرض گرفت، من هم پول را به وی دادم و در مسیر مهدی به محمد زنگ زد و با هم در رابطه دزدی و بچه صحبت کردند.
احمد.د ادامه داد: درباره ماجرا از مهدی سوال کردم که او گفت: در خیابان ماشین روشنی را دیدم که محمد داخل آن پرید و فرار کرد. من از موضوع هیچ اطلاعی نداشتم. دو روز بعد هم به کمپ کهریزک رفتم و حدود ۳۸ روز در آن جا بودم.
قاضی سوال کرد: شما در ماشین صحبتهای مهدی.ش با محمد را شنیدید، آنها درباره چه موضوعی صحبت میکردند؟.
احمد.د افزود: آنها میگفتند که صاحب ماشین داد میزد، بچهام در ماشین است. من به مهدی توسعه کردم که به محمد بگوید که بچه را تحویل دهد.
قاضی خطاب به متهم گفت: حرفهای شما با صحبتهای مهدی.ش در تناقض است.
احمد.د گفت: من حدود ساعت ۱۱ مهدی را پیاده کردم و اصلا ماشین و بچه را ندیدم. اگر از موضوع اطلاع داشتم، اجازه این کار را به آنها نمیدادم، بعد از پیاده کردن مهدی به خانه رفتم.
قاضی گفت: شما که اول گفتید اعتیاد ندارید، پس چرا به کمپ رفتید؟.
احمد.د پاسخ داد: آن موقع معتاد بودم، اما به خانوادهام قول دادم که ترک کنم، به همین دلیل به کمپ رفتم.
قاضی از متهم سوال کرد که چگونه خود را معرفی کردید؟.
احمد.د پاسخ داد: دیروز با خواهرم تماس گرفتم که گفت: مأموران آگاهی شاپور به خانه ریختهاند و دنبال تو میگردند، بعد از آن وسایل خود را جمع کردم و خودم را به ماموران آگاهی شاپور معرفی کردم.
در ادامه رسیدگی به پرونده قتل بنیتا، طالب نظری به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: بنده از اینکه فرد متهم مرتکب سرقت خودروشده است، اصلا اطلاعی نداشتم، زیرا اگر موضوع سرقت را به من میگفت، من آن را سریعاً به آگاهی اطلاع میدادم.
وی بیان کرد: من با متهم بنا به درخواست خود او و به وسیله موتور وی به سمت یک حوضچه برای عکس گرفتن رفتیم و در طول این مدت او اصلاً درباره سرقت خودرو به من حرفی نزد.
این مطلع در پاسخ به سوال قاضی کشکولی مبنی بر اینکه شما در چه زمانی فهمیدید که متهمان مرتکب سرقت خودرو و کودک شدهاند، افزود: شب دوشنبه، برادرم مسعود به من گفت که فکر میکنم سرقتی که انجام شده مربوط به سرقت خودرو در مشیریه باشد که یک کودک هم در آن بوده است، لذا پس از مطلع شدن از موضوع، برادرم مسعود شماره خانواده متهم را پیدا کرد و با آنها تماس گرفت.
قاضی کشکولی در ادامه رسیدگی به این پرونده از سرهنگ فلاح خواست که به عنوان مطلع در جایگاه حاضر شود و به توضیح نحوه تعقیب متهمان بپردازد.
سرهنگ فلاح در این خصوص گفت: در تاریخ ۹۶/۰۴/۲۹ به محض دریافت اخبار، رسیدگی به موضوع در دستور کار قرار گرفت و بلافاصله تیم حادثه به محل سرقت اعزام شد.
وی افزود: پلیس با توجه به حساسیت موضوع پرونده از تمام امکانات خود برای شناسایی و دستگیری سارقان استفاده کرد.
سرهنگ فلاح بیان کرد: با توجه به وجود یک دوربین در مسیر سرقت خودرو و علی رغم کیفیت نامطلوب آن، با بررسی فیلمهای این دوربینهویت متهم پرونده برای ما احراز شد و این امر موجب شد تا نسبت به دستگیری وی اقدام کنیم.
این مطلع در خصوص پارک خودرو در کنار جاده گفت: نیروهای پلیس پس از شناسایی خودروی رها شده در کنار جاده سریعا به محل اعزام شدند و خودرو پارک شده در زیر یک درخت در کنار یک ساختمان را که درهای آن کاملا بسته و شیشههایش بالا بود را مشاهده کردند.
سرهنگ فلاح در پاسخ به قاضی مستشار دادگاه مبنی بر اینکه در گزارشات آمده که یک مامور راهور خودرو سرقتی را در زمان تردد مشاهده کرده است، چرا در این خصوص اقدامی نشده بود؟ گفت: بله، بنا بر گزارشها یک مأمور راهور خودرو را در مسیر مشاهده میکند و موضوع را گزارش میدهد، البته این مشاهده ۱۰ دقیقه قبل از اعلام پلیس مبنی بر سرقت خودرو بوده است، اما مأمور راهور خودرو را تعقیب کرده و به خاطر اینکه خودرو سرقتی نسبت به تعقیب پلیس حساس نشود با کمی فاصله از آن حرکت کرده است، اما خودرو متهم در دو راهی قیامدشت به سمت تهران باز میگردد.
قاضی مستشار دادگاه از سرهنگ فلاح به عنوان مطلع پرسید: باتوجه به اینکه این خودرو مدت طولانی در کنار جاده پارک بوده است، چرا گشت پلیس به محل برای شناسایی خودرو اعزام نشده است؟
سرهنگ فلاح گفت: با توجه به حساسیت پرونده ما همه توان و نیروهای خود را برای شناسایی خودرو به کار بستیم، اما در خصوص پارک این خودرو در کنار جاده باید گفت: متأسفانه محل پارک خودرو محل پرتردد و شلوغی نیست و اگر خودرویی از آن جا عبور کند، همه سرعت بالا دارند و احتمال اینکه کسی نسبت به خودرو مشکوک شود و یا بتواند کودک را در آن مشاهده کند، کم است. حتی اگر فرد پیادهای از کنار خودرو هم عبور میکرد، با توجه به کثیف بودن خودرو احتمال اینکه کسی به وجود کودک در خودرو حساس شود، کم است.
در ادامه رسیدگی، کوشا وکیل اولیای دم با کسب اجازه از قاضی کشکولی در جایگاه قرار گرفت و گفت: آقای قاضی من درباره دو موضوع سوال دارم، اول اینکه چگونه امکان دارد که در روز دوشنبه جلسه اول برگزار شود و روز سه شنبه متهم ردیف سوم پرونده شناسایی و دستگیر و امروز هم در دادگاه حاضر شود؟ چطور است که تاکنون موفق به دستگیری این متهم نشده بودند، اما طی این دو روز این فرد بازداشت شده است؟ این موضوع جای سوال دارد و باید بررسی شود.
کوشا افزود: آقای احمد.د که در حال حاضر به عنوان مطلع در دادگاه حضور دارد، بر اساس فیلمهای دوربین ها، بعد از ظهر حادثه بر سر صحنه حاضر میشود که هدف او از این کار دریافت اخبار بوده که ببیند اوضاع و احوال چگونه است.
وی عنوان کرد: با توجه به صحبتهای این فرد، او در جریان سرقت خودرو بوده است و اگر به موقع این موضوع را گزارش میداد، میشد جان کودک را نجات داد.
وکیل اولیای دم در خصوص سوال دوم خود گفت: سوال من از سرهنگ فلاح به عنوان سرهنگ نیروی انتظامی این است که اقدامات پلیس برای کشف سارق و کودک تا روز سه شنبه چه بوده است؟
در ادامه، وکیل متهم ردیف اول ضمن عرض تسلیت به خانواده اولیای دم، گفت: این حادثه احساسات کل جامعه را جریحهدار کرده است. این جرایم ناشی از مصرف مواد مخدر و روانگردان است که باید جامعه فکر اساسی برای آن کند، لایحه دفاعیه را به دادگاه تقدیم و شفاهاً نکاتی را بیان میکنم.
وی در خصوص اتهام قتل عمد موکلش که در کیفرخواست مطرح شده است، گفت: به استناد بند پ ماده ۲۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری در موضوع قتل عمد، صرفا قصد موکل من سرقت بوده است. به اظهارات او محل پارک ماشین جای پرتردد بوده و متهم فرض را بر این گذاشته است که در آن حوالی خودرو کشف میشود و بچه به آغوش خانواده بازمیگردد که متأسفانه این قصد منجر به قتل کودک میشود.
در ادامه رسیدگی به این پرونده قاضی محمدی کشکولی در خصوص متهم احسان.ح بیان کرد: این فرد کسی است که محمد پس از اینکه خودرو را با طفل رها میکند، او را با پراید سفید رنگ که متعلق به پدرش است با کیسه پلاستیک سفید رنگ سوار خودرو کرده و به منزل منتقل میکند، پرونده این فرد به اتهام خرید و فروش مواد مخدر، تحصیل مال مسروقه در دادگاه کیفری دو انقلاب در حال رسیدگی است، در حال حاضر این فرد بهعنوان مطلع در جایگاه حاضر میشود.
متهم در خصوص روز حادثه گفت: محمد دوست من است، تماسی گرفت و گفت بیا دنبال من. به سمت استخر رفتم و با او تماس گرفتم، هنگامیکه خیابان استخر را دور زدم، از شیشه ماشین به من دست تکان داد، ۱۵ متر جلوتر رفتم و توقف کردم. محمد با کیسه سفید رنگی داخل خودرو شد.
قاضی: داخل کیسه سفید چه بود؟
متهم گفت: یک کارت هدیه پلمپ شده و یک تیشرت سفید رنگ داخل کیسه بود.
محمد گفت: ضبط ماشین را به مهدی دادم که دیروز گفت ضبط دست خودم است. درباره سرقت حرفی نزد و راجع به بچه هم چیزی نگفت. در آگاهی متوجه شدم که بچه داخل خودرو بوده است. ما آن روز باهم به منزلمان رفتیم و من کارت را از مغازهدار به مبلغ ۹۸۸۰۰ تومان خالی کردم و یک گرم شیشه به محمد دادم و با هم مواد مصرف کردیم.
قاضی: محمد شب را در منزل شما بود؟
متهم: خیر تا غروب آن جا بود.
قاضی: چه زمانی متوجه دستگیری محمد شدید؟
متهم: از سوی زن صیغهای ایشان متوجه شدم که گیر کرده است. در این مدت با او تماس نداشتم و از سرقت خودرو و بچه بیاطلاع بودم.
در ادامه این دادگاه وکیل متهم ردیف دوم در دفاع از موکل خود گفت: پس از صدور قرار نهایی توسط بازپرس در خصوص اتهام موکل من قرار منع تعقیب مبنی بر قتل عمد صادر شده است، همچنین در خصوص معاونت در سرقت توسط موکل من باید گفت: موکل من در این سرقت دارای وحدت قصد نبوده است و به نوعی در عمل انجام شده قرار گرفته است.
وی افزود: ارتباط موکل من با متهم ردیف اول صرفاً به خاطر اعتیاد به مواد مخدر بوده است و اگر چنین موضوعی وجود نداشت اصلا در اینجا حاضر نمیشد.
وکیل متهم ردیف دوم در خصوص اتهام عدم کمک به فرد نیازمند به کمک بیان کرد: در خصوص خودداری موکلم از کمک باید اعتیاد وی به شیشه و آثار آن و اینکه موکل من از متهم ردیف اول درخواست کرده بود که کودک را به آژانس تحویل دهد را باید در نظر گرفت.
پس از دفاعیات این متهم، قاضی کشکولی در ارتباط با ایراد وارده مبنی بر علت ارجاع پرونده از شعبه ۴ بازپرسی به شعبه ۱۰ گفت: با توجه به جرم واقع شده، نماینده دادستان تشخیص داده است که بر اساس قانون این پرونده باید در شعبه تخصصی خود که مربوط به قتل عمد است، ارجاع شود و علت اصلی این ارجاع پرونده تخصصی بودن شعبه ۱۰ بازپرسی است.
پس از توضیحات قاضی کشکولی، وکیل متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از متهم ردیف اول گفت: سابقه سرقت، مصرف مواد مخدر، ترس از دستگیری و غیره همه از جمله عواملی بودند که باعث شد موکل من کودک را به نیروی انتظامی تحول ندهد، البته وی تمام سعی خود را کرده بود که خودرو را در جایی قرار دهد که قابل مشاهده و شناسایی باشد، در این راستا متهم خودرو را در جایی پارک کرده بود که محل تردد و رفت و آمد و محل برگزاری پنجشنبه بازار بوده است. محل پارک خودرو بین دو استخر واقع شده و محلی برای فروش لباس و میوه بوده است.
این وکیل متهم ادامه داد: بر اساس گزارشات خودرو زیر سایه، بدون بنزین و با دریچه باز کولر پارک شده بود. اینها نشان میدهد که وی قصد داشته است که جان کودک به خطر نیافتد و وی کوچکترین احتمالی مبنی بر وقوع این حادثه را نمی داده است.
پس از دفاع وکیل متهم ردیف اول، قاضی شهریاری نماینده دادستان در دفاع از کیفرخواست صادره گفت: همان گونه که در کیفرخواست آمده است، اشد مجازات را برای متهمان درخواست کردهایم.
وی افزود: البته در اینجا باید موضوع پیشگیریهای رشد مدار را در نظر گرفت، چرا در این خصوص هیچ گونه اطلاع رسانی صورت نمیگیرد؟. چرا به موضوعات پیشگیری رشد مدار توجه نمیشود؟، لازم است که از این تریبون به خانوادهها اعلام کنم که بیش از گذشته نسبت به موارد پیشگیرانه حساس باشند و موضوعات پیشگیرانه را رعایت کنند.
در ادامه وکیل مدافع اولیای دم پرونده در اعتراض به صحبت های نماینده دادستان گفت: شهریاری نماینده مدعی العموم است یا وکیل متهمان؟.
شهریاری پاسخ داد: بنده قصد دفاع از متهمان را ندارم و فقط به ایرادهای مطرح شده از کیفر خواست پاسخ می دهم.
نماینده دادستان ادامه داد: متهمان ردیف اول و دوم به عنوان مسببین در قتل محسوب می شوند.
شهریاری گفت:در طول جلسه قبل، اولیای دم پرونده بیان کردند که قرار منع تعقیب مهتم ردیف دوم پرونده را امضا نکردند. در صورتی که هم پدر و هم مادر مقتول با دستخط خودشان نوشتند که اعتراضی به قرار صادر شده ندارند و تقاضای رسیدگی سریع به پرونده را دارند.
وی ادامه داد: بنده از روز ۹۶/۵/۱۲ دیگر اولیای دم را ندیدم. در روز ۱۲ مرداد که همراه اولیای دم در دفترم حاضر شدند و همراه آنان برای کارشناسی خودرو به پارکینگ خاوران رفتیم که همان روز هم آنها در خصوص موضوعی از بنده طلب حلالیت کردند. اینکه اولیای دم می گویند از قانون خبر نداشتند و قرار منع تعقیب را امضا کردند، پذیرفته نیست.
شهریاری در خصوص ایراد متهم ردیف اول پرونده به تغییر شعبه بازرسی پرونده گفت: ابتدا پرونده به شعبه ۴ بازرسی ارسال شد.در دادسرای تهران ۳۰ تا ۴۰ شعبه وجود دارد که حدود ۱۰ شعبه به صورت تخصصی به پرونده ها رسیدگی میکنند. امروز پروندهها در دادستانی به صورت تخصصی رسیدگی می شود.
نماینده دادستان تصریح کرد:در ابتدای تشکیل پرونده فقط موضوع سرقت مطرح بود، اما با ادامه رسیدگی مسئله قتل عمد مطرح شد که پرونده به شعبه ویژه قتل ارجاع داده شد. در راستای اجرای عدالت، خواستار اعدام و مجازات های تکمیلی برای متهمان هستم.
در ادامه قاضی توضیح داد:کار نماینده دادستانی پاسخ به ایرادهای مطرح شده از کیفر خواست است.
کوشا وکیل اولیای دم گفت:در راستای اجرای عدالت در جلسه اول نماینده دادستان اقدام به قرائت کیفر خواست کرد که باید کیفر خواست از رو خوانده میشد و نماینده دادستان اظهار نطری در مورد آن نمیکرد.
وی ادامه داد: نماینده دادستان باید در جایگاه مدعی العموم از شاکی حمایت کند، اما در باب پیشگیری می گوید که چرا پدر کودک در ماشین را نبسته است. متهمان به موکل بنده آسیب جسمی وارد کردند و تمام لباس های وی پاره شده است.
در این لحظه پدر بنیتا لباس هایی که روز حادثه به تن داشت را به افراد حاضر در دادگاه نشان داد.
قاضی کشکولی گفت: شما ۱۰ روز فرصت داشتید که به کیفرخواست صادر شده ایراد بگیرید که وقت آن تمام شده است.
در این لحظه «محمد.و» متهم ردیف اول پرونده برای اخذ آخرین دفاعیات در جایگاه حاضر شد.
محمد خطاب به دادگاه بیان داشت:من به ۴صفحه از پرونده اعتراض دارم. به من در زمان بازپرسی قرص خواب داده می شد و نمی دانستم که چه می گویم.
وی گفت: قصد سرقت خودرو را نداشتم، مهدی از من خواست سوار خودروی روشن شوم. من ۳ ماشین دارم. خودم وسیله دارم، چه لزومی دارد که سرقت کنم؟.
وی افزود: قتل را قبول ندارم، قصدم قتل نبوده است و همچنین قصد سرقت هم نداشتم.
در ادامه رسیدگی به این جلسه، متهم ردیف دوم به ارائه آخرین دفاعیات خود پرداخت.
مهدی.ش گفت: زمانی که متوجه شدم، به محمد گفتم بچه را تحویل بدهد. من بیشتر از این بلد نبودم که کمک کنم. در گرمای تابستان یخ کرده بودم، می خواستم به خانواده بچه کمک کنم.
وی خطاب به خانواده بنیتا گفت: حداقل قاتل بچه را به شما تحول دادم. من بیشتر از این نتوانستم کمک کنم.
قاضی خطاب به متهم گفت: آیا صحبتهای طالب، مسعود.ن و احسان. ح را که در خصوص شما بود را قبول دارید؟
وی گفت: من بیشتر از این نتوانستم کمک کنم. در قیامدشت به محمد زنگ زدم، گفتم من با تو دیگر کاری ندارم و مواد هم نمی خواهم. با آژانس و تاکسی هر طوری که شده است، بچه را به خانواده اش برسان.
قاضی خطاب به متهم گفت: بعد از اینکه از احمد جدا شدی، کجا رفتی؟
متهم گفت: با احمد به سمت قیامدشت رفتم.
قاضی خطاب به احمد.د گفت: اظهارات مهدی را تایید می کنی؟
متهم گفت: خیر، آن موقع در آرایشگاه بودم. هیچ کدام آنها را ندیدم. من فقط تا قیامدشت او را رساندم. او منتظر محمد بود.
متهم ردیف دوم در ادامه دفاعیات خود بیان کرد: قصد من فقط کمک بوده است. نمی دانم چرا دوستان الان پشتم را خالی کردند، من نیسان دارم و شبی ۳ هزار آشغال می برم که فقط نان حلال برای خانوادهام ببرم، مواد می کشیدم، اما دنبال دزدی و مال دزدی نرفتم. مادرم سکته کرده و زنم درخواست طلاق داده است. آقای قاضی من فقط بند کیف را برداشتم.
وی در آخرین دفاعیات خود مطرح کرد: از خداوند می خواهم که این خانواده به حق خود برسد، دوستانم پشتم را خالی کرده اند.
قاضی رسیدگی به پرونده ختم رسیدگی به دادگاه را اعلام کرد و گفت: یکشنبه هفته آینده پس از شور با همکاران رأی صادر خواهد شد.
انتهای پیام/