آنچه دست بچههایتان میدهید از چین، تایلند و نهایتا آلمان و ایتالیا میآید. بازیچههای ایرانی نهتنها در گذشته طرفداران زیادی نداشت بلکه اکنون هم که رشد قیمتها و بالارفتن هزینه تامین نیازهای ضروری زندگی فشاری بیش از قبل به مردم وارد کرده است، اسباببازی داخلی ارزانقیمت مورد توجه و خرید قرار نمیگیرد.
کمتر کودکی برای انتخاب سرگرمی خود به سراغ اسباببازیهای بیرنگولعاب و کمکیفیت داخلی میرود. ضعف بستهبندی و نداشتن تنوع از مهمترین دلایل بیعلاقگی مشتریان به انتخاب کالای داخلی است. بر این اساس افت واردات اسباببازی که در سالهای اخیر شاهد بودهایم نمیتواند دلیلی بر رونق بازار اسباببازیهای داخلی باشد. گفتوگو با حمید اسحاقی عضو اتحادیه خرازها و اسباببازی هم برای رسیدن بهکموکیف این بازار صورت گرفته است.
اسباببازی از اقلامی است که کمتر نوع ایرانی آن را میبینیم. واردات اسباببازی بیشتر از چه کشورهایی صورت میگیرد؟
واردات اسباببازی به ایران از کشورهای آلمان و ایتالیا نیز صورت میگیرد ولی بهدلیل قیمت بسیار بالای این اسباببازیها مردم تمایل زیادی برای خرید آن نشان نمیدهند. در بین اسباببازیها، نوع تایلندی از دیگر غیرچینیها موفقتر است. چرا که در بین نمونههای غیرچینی، اسباببازیهای تایلندی از کیفیت بالاتری برخوردار بوده اما چون قیمت آن نسبت به محصولات چینی از اختلاف فاحشی برخوردار نیست، توانسته محبوبیت خاصی را در میان متقاضیان ایجاد کند. بیشتر محصولات تولید چینی تحت لیسانس سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی قرار دارند و تحت استاندارد CE تولید میشوند.
چرا این صنعت در سالهای گذشته نتوانسته است در ایران پیشرفتی داشته باشد؟
مسایلی نظیر ضعف بستهبندی و ضعف طراحی بر بازار کالاهای داخلی تاثیرگذار بوده است اما در کنار این عوامل عدم سرمایهگذاری مناسب و فقدان حمایت دولت نیز بر عدم موفقیت داخلیها بیتاثیر نبوده است. محصولات ایرانی کیفیت لازم را ندارند، غیرقابل شستوشو هستند و قیمت بالایی نسبت به مشابه خارجی دارند.
چندسال پیش عروسکهایی بهنام دارا و سارا تولید شد. دلیل این اقدام با وجود آنکه بازار محصولات خارجی رونق خوبی داشت چه بود؟
گرچه کیفیت پایین و عدم تنوع تولیدات داخل بازار را تشنه محصولات چینی کرده اما ورود اسباببازیهای خارجی مشکلاتی را مانند عدم تطابق فرهنگی برای نسل کودک و نوجوان ما ایجاد کرده است. این مساله سبب شد چند سال پیش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به فکر ساخت عروسکهایی بهنام دارا و سارا بیفتد تا به گمان آن زمان مسوولان رقیب «باربی» شود.
هرچند این ایده با تبلیغات وسیع اجرایی شد اما گذر زمان نشان داد که این اقدام کانون نیز نتوانست توفیقی بههمراه آورد. اما این عروسکها را ایران نساخت. بهدلیل کیفیت نامرغوب عروسکهای ایرانی، ساخت این عروسکها به چین واگذار شد.
چرا این طرح شکست خورد؟
برخی صاحبنظران عروسک خوب را عروسکی میدانند که بتوان با آن بهراحتی بازی کرد و مانند عروسکهای باربی امکان تغییر ظاهر و نوع لباس عروسک وجود داشته باشد. این عروسکها را میشود بیلباس خرید. تنوع لباسهای باربی به حدی است که میتوان از او؛ از یک کارگر ساختمانی یا باغبان گرفته تا یک ملکه یا هنرپیشه ساخت و اینها همه تنها بهوسیله لباسهای متعدد ساده و گوناگونی است که متناسب با حالات باربی و اتفاقات زندگی روزمرهاش طراحی و عرضه شده است. ولی لباسهای فاخر و غیرقابل انعطاف دارا و سارا مانع از بازی متنوع بچهها با آنهاست.
یکی دیگر از تفاوتهای این عروسکها قیمت آنهاست؛ که همین مساله حتی موجب گرایش والدین به خرید عروسکهای باربی برای کودکانشان میشود. بهگفته برخی کارشناسان روانشناسی بازی، دارا و سارا در شکل کنونی خود بیشتر عروسکهای زینتی هستند. آناتومی و ساختمان بدنی باربی ساده و در عین حال متحرک است.
اما سارا و دارا توان حرکات پیچیده باربی را که در تمامی مفاصل (بهجز انگشتان پا) از الگوی انسانی تبعیت میکنند، ندارند. یکی دیگر از ضعفهای طراحی عروسکهای دارا و سارا وزن این عروسکهاست و طراحی و تولید بهگونهای است که بدن آنها توپر است و همین امر وزن عروسکها را افزایش داده که ممکن است برای کودکان خطرساز باشد.