او در این یادداشت که آن را «دریاچه ارومیه آرام آرام به زندگی باز میگردد» عنوان نهاده، به مشاهدات و تجربیاتش از فرایند احیای دریاچه ارومیه پرداخته است.متن کامل این یادداشت را در ادامه بخوانید:
زندگی، به دریاچه نمک شمال غرب ایران که زمانی در حال خشک شدن بود، بازگشته است. این دریاچه و تلاش ها برای برای بازگرداندن چیزی که در آستانه نابود شدن بود موفقیتآمیز بوده است.
بعد از حدود چهار سال به جایی بازگشتم که قبلا چشماندازی خشک داشت. اما این بار آب را میتوانستم ببینم. نه به اندازه کافی، اما بسیار بیشتر از چیزی که دفعه قبل دیده بودم. دریاچه در حال احیا شدن است و دلیل اصلی این احیا نتیجه یک مشارکت موفق همگانی است که بازیگران زیادی در آن نقش داشتهاند که برخی از آنها ایرانی و بعضی دیگر خارجی هستند.
دریاچه ارومیه زمانی بزرگترین دریاچه ایران و همچنین در زمان پرآبی، دومین دریاچه آب شور دنیا بود. اما به دلیل مداخلات فزاینده انسانی در طول ۶۰ سال گذشته، نظیر ساخت سدها بر روی رودخانههای تغذیهکننده دریاچه، جریان آب ورودی از حوضه آبریز به دریاچه نمک منحرف شده بود و به همین سادگی دریاچه خشک شد. دریاچه ارومیه به دست ما انسانها در حال نابود شدن بود.
این تصاویر عکسهایی است که من از فرایند مرگ پر درد این دریاچه در سال ۲۰۱۳ گرفتم.
من به یاد دارم که بر روی سطحی بی آب، نمکی و مرده ایستاده بودم و این منظره همان بستر دریاچه بود که دلیل بیآبی نمایان شده بود. آب رفته بود اما باد نه. این باد تمام نمکهای بستر دریاچه را بلند کرده و به اطراف پخش میکرد. به خاطر باد زیاد دانههای نمک به صورت من برخورد میکرد و وارد ریههای من و زمینهای کشاورزی اطراف دریاچه میشد. تصویری که می دیدم صحنهای بود که در تصوراتم از سیاره مریخ تجسم می کردم.
به یاد دارم که در سفر قبل از خودم پرسیدم زندگی روزانه در این دشت نمکی برای ساکنین و کشاورزان حاشیه دریاچه ارومیه چه حالی میتواند داشته باشد.
همچنین به یاد دارم که به این موضوع فکر می کردم که خشکی این دریاچه حداقل دو پیامد مهم به همراه خواهد داشت. اول اینکه، نمک بستر دریاچه به هوا خواهد رفت و محصولات و زمینهای کشاورزی اطراف را در بر می گیرد و در عین حال همه این زمینها خود به منبع تولید بادهای نمکی در مقیاس و شعاعی بزرگتر خواهند شد. دوم اینکه باید انتظار بیماری مردم را نیز داشته باشیم. برای مثال، در مجاورت دریای آرال خشک شده در آسیای مرکزی، ما مردمی را می بینیم که به حساسیتهای گوناگون، بیماریهای ریوی متفاوت از جمله سرطان دچار شده اند.
اما نکته سوم مخرب دیگری هم در این داستان وجود دارد. با کم شدن دسترسی کشاورزان به آب، آنها چاه های عمیق تری برای دسترسی به سفره های آب زیر زمینی حفر می کنند و برداشت بی رویه از این سفره های آبی باعث می شود تا آبهای شور به این چاه ها نفوذ کنند. این امر سبب می شود تا دسترسی مردم حتی به آب آشامیدنی نیز کم شود. بنابراین ما با پدیده «طوفان بزرگ نمک» روبرو می شویم که سلامت و معیشت مردم را تهدید می کند.
دو هفته پیش، پس از فرود هواپیما در شهر ارومیه پس از پرواز یک ساعته با خودم فکر می کردم با چه منظره ای روبرو می شوم. در مورد بهبود وضعیت دریاچه خبرهایی شنیده بودم. اما بعضی از خبرها بعد از درخواست مدرک برای اثبات آنها کم رنگ می شوند. باید با چشمان خودم می دیدم.
همین طور که به سمت دریاچه می رفتیم نور خورشید روی چیزی شروع به تابیدن کرد که در آخرین سفرم آنجا نبود.
آب. عمیق نبود. اما برای پوشش سطح نمکی دریاچه که صحنه های ویران گری را خلق کرده بود، کافی بود. همان طور که روی پل در حال رانندگی بودیم درخشش نور خورشید روی آب بیشتر شد.
این ها تصاویری است که آن روز صبح دیدم.
باید اعتراف کنم اینقدر خوشحال شدم که چشمانم پر از اشک شادی شد. با خودم فکر کردم پس مشکلات زیستمحیطی که بدست ما انسانها خلق شدهاند قابل حل هستند و اینجا یک نمونه برای این ادعا وجود دارد. ابتدا باید کمی آمار در این زمینه با شما در میان بگذارم.
زمانی که دریاچه پر بود، برای فرض حدود ۲۰ سال پیش، تخمین زده میشود که حدود ۳۰ میلیارد متر مکعب آب در آن وجود داشت. در بدترین شرایط که حدود ۳ یا ۴ سال پیش بوده است این مقدار به حدود نیم میلیارد متر مکعب آب شور رسید. این عدد امروز ۲٫۵ میلیارد متر مکعب آب است. روند کاهش مرگ بار آب معکوس شده است. مقدار آب ماه به ماه افزایش مییابد.
به دلیل اینکه میزان بارش باران و برف در سالهای اخیر تغییر زیادی نکرده است، باید به دنبال دلایل دیگری باشیم تا ببینیم دریاچه چرا در حال پُر شدن است.
سه دلیل اصلی وجود دارد. اول کارهای مهندسی است که در خصوص بازکردن مسیر آب رودخانههای منتهی به دریاچه انجام شده است. دوم رهاسازی آب سدهایی است که در حوضه آبریز و مجاورت دریاچه قرار دارد. سوم و از همه سختتر تغییر مدیریت آب در حوزه آبریز دریاچه به خصوص بین کشاروزان است؛ و البته مسدود کردن چاههای غیرمجاز نیز در این زمینه بی تأثیر نبوده است.
در ادامه آمار و ارقام دیگری را با شما به اشتراک میگذارم. سه یا چهار سال قبل، زمانی که وضعیت آب در بدترین شرایط خود قرار داشت، تنها ۵۰۰ کیلومتر مربع از ۵ هزار کیلومتر مربع سطح دریاچه با آب پوشیده بود. این مقدار امروز به ۲ هزار و ۳۰۰ کیلومتر مربع رسیده است. باید گفت که این حجم آب بسیار کم عمق است و به همین دلیل بسیار سریع تبخیر میشود. اما بیشتر از قبل آب در دریاچه وجود دارد و از حدود ۶ میلیارد تن نمک و غبار حفاظت میکند. به خاطر حضور همین آب این نمکها به راحتی وارد هوا، ریه، چشمان و محصولات کشاورزی مردم نمیشود.
رویکرد سوم – مدیریت بهتر منابع آب – تلاشهای بی وفقه و زمان زیادی را از آن خود کرد. اما شواهد نشان میدهد که ثمر بخش بوده است. احیا دریاچه ارومیه با مشارکت کلیه ذینفعان دولتی و غیردولتی و بویژه جوامع محلی امکانپذیر است و در این فرایند تلاشهای زیادی در راستای تغییر نقش کشاورزان در فرایندهای تصمیمگیری و روشهای کشاورزی آنها صورت پذیرفته است. کشاورزان باید با توجه به اهمیت نقششان در صرفه جویی آب هنگام کاشت گندم، جو، میوه و سبزیجات از ابزار آلات جدید و روشهای جدید کاشت استفاده میکردند.
روشهای جدید بسیار ساده هستند: تغییر ابعاد مزرعه به قطعات کوچکتر که به حفظ بیشتر آب کمک میکنند. تغییر روش آبیاری غرقابی به آبیاری قطرهای که مستقیم محصولات را هدف قرار میدهد و به همین دلیل آب هدر نمیرود. امتناع از شخم زدنهای عمیق که باعث هدر رفتن آب میشود. معرفی گونههای مقاوم در برابر خشکسالی و شخم زدن بقایای گیاهی به جای سوزاندن آنها.
برخی مزارع به دلایل یاد شده توانستهاند تا ۴۰ درصد در مصرف آب صرفه جویی کنند.
در اینجا آخرین آمار و ارقام اطمینان بخش را با شما در میان میگذارم. با توجه به شرایط عادی هیدرولوژیکی دریاچه به طور میانگین حداکثر ۵٫۴ متر عمق دارد که این مقدار در قسمتهای شمالی به حداکثر ۱۵ متر میرسد. زمانی که دریاچه در بدترین شرایط خود قرار داشت متوسط عمق آب تقریباً به عدد صفر رسیده بود. زمانی که شرایط حال حاضر دریاچه را با همین موقع در سال گذشته مقایسه میکنیم ۶ سانتیمتر افزایش آب را میبینیم. افزایش میزان آب ماهیانه و پایدار بوده است.
پروژهای که روشهای بهینه مدیریت آب را معرفی کرده است توسط برنامه توسعه ملل متحد اجرا میشود. این طرح در استانهای آذربایجان غربی و شرقی و با تمرکز بر روی شهرها و روستاهای اطراف دریاچه ارومیه اجرایی شده است و و تلاش میکند با همکاری نزدیک با جوامع محلی، کشاورزان و دستگاههای دولتی ملی و محلی و بر اساس «رویکرد زیستبومی» اقدام کند.
در ادامه یک فرایند هفت ساله برای معرفی این رویکرد جدید مدیریتی در احیای دریاچه ارومیه و بدنبال کمکهای سخاوتمندانهٔ دولت ژاپن در سالهای اخیر و همچنین استفاده از منابع مالی دولت در سطوح ملی و استانی این طرح در ۹۰ روستا با موفقیت اجرا شده است و تنها توانسته است که ۱۰ درصد زمینهای کشاورزی حاشیه دریاچه ارومیه پوشش دهد. با این حال، در مناطقی که طرح کشاورزی پایدار در حال اجراست، یک سوم در مصرف آب صرفه جویی میشود، آبی که در گذشته و با روشهای غلط هدر میرفت. حالا این آب فرصت بازگشت به دریاچه ارومیه را دارد.
تلاشهای برنامه توسعه ملل متحد و سازمان حفاظت محیط زیست برای حفاظت از تالابهای ایران از جمله دریاچه ارومیه از حدود ۱۲ سال پیش آغاز شده است و با حمایت مالی دولت ژاپن در سه فاز متوالی سرعت و قدرت بیشتری گرفت و در این مرحله با فراهم کردن فضای مناسب برای مشارکت و همکاری کشاروزان، تعاونیها و دستگاههای ذیربط دولتی روشهای جدید کشاورزی پایدار مدل جدیدی از مشارکت ذینفعان در راستای احیا دریاچه ارومیه تمرین و معرفی شد. در این طرح همچنین روشهای معیشت جایگزین برای زنان با استفاده از اعتبارات خرد و حفاظت از تنوع زیستی بعنوان بخشهای تکمیلی مورد توجه قرار گرفته است.
در حال حاضر این پروژه در حاشیه دریاچه ارومیه و در مناطقی که بیشترین آسیب را دیدهاند، فعالیت میکند. برنامه بلند مدت این است که سطح پوشش ۱۰ درصد را بیشتر کنیم و پروژه به سایر مناطق حوضه آبریز گسترش یابد. تلاشهای این پروژه در سطوح مختلف بویژه در سطوح ملی و بینالمللی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است زمانی که ارومیه را به مقصد تهران ترک میکردم سه درس آموخته مهم را در ذهنم مرور میکردم.
اول، ما با مشکلات زیستمحیطی بزرگی در ایران روبرو هستیم. اما میتوانیم چیزی را که خراب کردهایم، درست کنیم؛ و دریاچه ارومیه میتواند مثال واضحی برای این موضوع باشد.
دوم، عموم مردم باید در مورد مسایل زیستمحیطی آگاه شده و در مورد آنها صحبت کنند. سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶ طوماری حاوی ۱٫۷ میلیون امضا را دریافت کرد که مردم طی آن خواستار توجه ویژه به دریاچه ارومیه شده بودند. فشار زیادی روی دوش ما بود. از این گونه حرکتهای اجتماعی باید استقبال و و بر اساس آنها تلاش کنیم.
سوم و در آخر مشکلات زیستمحیطی به تنهایی حل نخواهند شد. در مورد دریاچه ارومیه دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی راهبری فرایند را بعهده گرفتند، اقدامات با کمک جوامع محلی و بومی متأثر از موضوع اجرایی شد و در برخی موارد کمکهای جامعه بینالملل (مانند حمایتهای فنی دفتر توسعه ملل متحد و کمکهای مالی دولت ژاپن) به حل این مشکل کمک بسیاری کرد. اتفاقی که در دریاچه ارومیه در حال وقوع است مثالی برای الهام گرفتن همه ماست. هم در داخل ایران و هم در خارج.
انتهای پیام/