به گزارش کمال مهر؛ متأسفانه شرایط بهگونهای است که نه سریالها دیده میشوند و نه خروجی قابل اعتنایی در این کارها میتوان دید.
خاطرم هست در سالهایی برای پخش سریال «نرگس» در پارکها «السیدی» نصب میکردند و مردم رأس یک ساعت خاص، این سریال را میدیدند.
در میان تجربههای خودم هم سریال «اغما» و «میوه ممنوعه» در ماه مبارک رمضان خیلی مورد توجه قرار میگرفتند و در زمان پخش این سریالها، خیابانها خلوت میشدند.
یادم هست بعد از سریال «مثل هیچکس» که در ماه مبارک رمضان پخش میشد، شخصا بابت نقشی که ایفا کرده بودم (ایفای نقش اشرفالسادات) بارها در خیابان فحش و ناسزا شنیدم؛ البته آن فحشها من را ناراحت نمیکرد. تأثیر این کارها تا به این حد بود. امروز، مردم سریالهایی که در سالهای ۸۸ تا ۸۹ کار کردهام را یادشان است اما سریالی را که سال گذشته داشتم اصلا به یاد ندارند.
باید چارهای اندیشید وگرنه مخاطبان تلویزیون هر روز کمتر از روز قبل خواهند شد. انتخاب من در سالهای اخیر، راهی را پیش رویم گذاشت که نتیجهاش حضور کمرنگم در تلویزیون بود. متأسفانه در سالهای اخیر به دلیل وجود مشکلات مالی، میزان تولید سریال خیلی بالا نیست.
چند سال قبل که سر ضبط سریال «ساختمان ۸۵» آقای مهدی فخیمزاده بودم، سریال «نابردهرنج» آقای علیرضا بذرافشان، «دلنوازان» آقای حسین سهیلیزاده و «رستگاران» آقای سیروس مقدم همگی به من پیشنهاد شدند، یعنی در یک بازه زمانی، من بهعنوان یک هنرپیشه با چند پیشنهاد خوب مواجه میشدم. من سر سریال «قفسی برای پرواز» بودم و به صورت همزمان در سریال «دارا و ندار» هم حضور داشتم اما درحالحاضر دو سالی است تولید سریالهای خوب خیلی کم شده و امروزه بیشتر سری دوم و سوم سریالهای گذشته ساخته میشوند. من از سال ۸۶ با تهیهکنندهها و کارگردانهای بینظیری همچون سیروس مقدم، حسن برزیده، مهدی فخیمزاده، محمدحسین لطیفی، مهدی کرمپور، مازیار میری، علیرضا افخمی و… کار کردم و به نظرم در آن سالها همیشه نمره ۲۰ داشتم. دانشآموزی که همیشه نمره ۲۰ گرفته در مواجهه با نمره ۱۵، شکست را پیش چشمانش احساس میکند. متأسفانه در پیشنهادهای اخیر، امکان بروز احساس تفاوت نقش و تفاوت فضا وجود نداشت.