به گزارش کمال مهر، آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه ۱۶۵ بقره (وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یحُِبُّونهَُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ) با اشاره به اینکه برهان عقلی، شهود قلبی و مشاهده در حال عذاب دنیوی و اخروی از راههای فهم و شهود قدرت مطلق خدا است، گفت: …اگر کسی این براهین عقلی را بر اساس شناخت عقل نپذیرفت، روزی در پیش دارد که این مسئله برای او روشن میشود با مشاهده، که از غیر خدا کاری ساخته نبود؛ نه غیر خدا میتواند ترس و خطری را از انسان برهاند چون قدرت ندارد، نه غیر خدا میتواند کمال و جمالی به انسان ببخشد چون عزت ندارد. انسان به کسی دل میبندد یا به شیئی دل میبندد که بتواند از قدرت او برای پرهیز از خطر مدد بگیرد؛ یا از عزّت او برای جلب منفعت کمک بگیرد.
عبادت خالصانه بتان توسط مشرکان
وی در بخشی دیگر از تفسیر این آیه تأکید کرد: اگر کسی به شخصی یا چیزی سر سپرد و قانون او را گرامی داشت و به او و فکرش احترام گذاشت و دل بست و از او اطاعت کرد، این کار میشود عبادت، و آن کس یا چیز میشود بت. اینکه میبینید کتاب لنین برای یک عده مثل قرآن مسلمین است، همین معنا در قیامت ظهور میکند. این مشرکین در قیامت به خدای سبحان عرض میکنند: ﴿تَاللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ٭ إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ ؛ مشرکین در قیامت وقتی گرفتار جهنم شدند میگویند ما یقیناً در گمراهی بودیم، برای اینکه ما این کتابِ فلان ملحد را در ردیف قرآن آوردیم. نه اینکه در ردیف قرآن آوردیم یعنی هم به قرآن احترام کردیم هم به این کتاب، این جمع حق و باطل که محال است؛ یعنی آن اندازهای که باید به قرآن احترام بکنیم به این کتاب احترام کردیم.
این مفسر و مدرس عالی حوزه تصریح کرد: ﴿إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ نه به این معناست که ما نیمی از محبت و ارادت و عبادتمان را به خدا اختصاص دادیم، نیمی از محبت و ارادت و عبادت را به این بتان، چون اینها اصلاً برای خدا سجده نمیکردند (تمام عبادت اینها برای بت بود). در بحثهای قبل هم به عرض رسید که شرک جاهلی این نیست که خدا و بت را شریک در معبود بودن قرار بدهند و خودشان یک مقدار برای بت یک مقدار برای خدا عبادت کنند؛ مثلاً یک مقدار برای خدا قربانی کنند یک مقدار برای بت؛ یا یک مقدار برای خدا نماز بخوانند یک مقدار برای بت، این یک ریایی است که احیاناً عدهای مبتلایند (در درون). اما مشرکین تمام عبادتشان برای بت بود، آنها اصلاً خدا را نمیپرستیدند. میگفتند این بتها چون وسیله است ما کاری به خدا نداریم، ما با این وسیله در ارتباطیم و اگر خدا بخواهد به ما خیری برساند تنها راهش خضوع در برابر این بتهاست.
سه دوره فرزندکشی در جاهلیت
وی به سه دوره فرزندکشی در جاهلیت اشاره کرد و گفت: اگر قربانی و حج عمره بود برای بتها بود و حتی اگر سربریدن اولاد بود برای بتها بود، چون این در جاهلیت هم بود. بچهکشی در سه مقطع بود: یک مقطع خصوص دخترها بود (به نام وئد البنات) برای همان خیال خام جاهلی که مبادا در جنگها اینها به اسارت بروند یا اصولاً از دامادگیری ننگ داشتند؛ یکی هم چه دختر چه پسر را در قحطی و گرانسالی میکشتند؛ یکی هم تفدیهً للصنم و الوثن؛ به عنوان قربانی برای بتها بچه قربانی میکردند (این هر سه قسم را قرآن کریم بازگو کرد). همین ها فقط برای بتها عبادت میکردند، اصلاً خدا را یک ذرّه نمیپرستیدند.
معنای شرک مشرک
آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر آیه ۱۶۵ بقره در تبیین مفهوم شرک گفت: معنای شرک این است که این عبادتی که لله است (خالصاً و واصباً)، این عبادت را به دیگری دادن؛ نه اینکه یک قدری برای خدا یک قدری برای غیر خدا. لذا اینها در قیامت اعتراف میکنند میگویند ما در ضلال مبین بودیم، چرا؟ برای اینکه ﴿إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ ، ما باید از خدا توقع میداشتیم از بت توقع داشتیم، باید کتاب خدا را گرامی میداشتیم قانون لنین را گرامی داشتیم و مانند آن. یعنی تمام آثاری که باید برای دین خدا قائل میشدیم (همه این آثار) را دادیم به فکرهای الحادی زید و عمرو؛ ﴿إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾. از ربالعالمین باید خیر میخواستیم، از دیگران خواستیم؛ نه اینکه نیمی از خیرات را از خدا، نیمی از خیرات را از دیگران توقع میداشتیم (اینچنین نبود)، چون بتپرست اصلاً خدا را نمیپرستد. اثر را از خدا نمیخواهد، اثر را از بت میخواهد. میگوید اگر خدا به ما باید خیر برساند، بت باید شفاعت کند و او هم در این شفاعت مستقلّ است، لذا فقط بتها را میپرستیدند. ﴿إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾، این معنا را در قیامت به صراحت میگویند.
تبدیل محبت به عداوت
وی در بخشی دیگر از تفسیر آیه ۱۶۵ بقره به مسئله محبت و عبادت اشاره کرد و گفت: سرّ اینکه بتپرستها به بتها احترام میگذاشتند و آنها را تکریم میکردند همین بود که از آنها توقع قوّت یا عزّت داشتند. خدای سبحان هم قوّت را منحصر به خود میداند، هم عزّت را. در بحثهای قوّت، همین آیه محل بحث فرمود آنها روزی در پیش دارند که برای آنها روشن میشود: ﴿أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾، در مسئله عزّت هم فرمود: ﴿أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّهَ﴾ ؛ آیا به این فکرند که نزد بتان و معبودان دروغین آنها عزّت است، ﴿الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ .
این مدرس عالی حوزه تصریح کرد: پس اگر کسی به شیئی یا شخصی محبت ورزید که از قدرت او استفاده کند، باید بداند که ﴿أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ و اگر کسی به شیئی یا شخصی علاقه پیدا کرد که از عزّت او استفاده کند، باید بداند که ﴿الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ . اگر خوف است باید بداند که ﴿الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ و اگر شوق و رجاست باید بداند که ﴿الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾. آنگاه خدای سبحان درباره این گروه فرمود اگر شما عاقلانه نیندیشیدید، روزی در پیش دارید که این محبت شما تبدیل به عداوت میشود. بیان ذلک این است که دنیا حقش با باطل مخلوط است؛ وگرنه دار امتحان نبود (اگر همه اشیاء در عالم طبیعت حق میبودند دیگر جا برای امتحان نبود، اگر دروغ هیچ اثری نداشت خب کسی حاضر نبود دروغ بگوید و اگر سرقت یا ظلم هیچ اثر نداشت خب کسی حاضر نبود سرقت کند یا ستم کند).
باطن محبت کاذب
آیت الله جوادی آملی در تبیین باطن محبت کاذب گفت: جهان روزی را در پیش دارد که حق محض است و باطل در آن روز اصلاً ظهوری ندارد. خدای سبحان به اینهایی که به محبتهای دروغین درباره ارباب و بتها و اوثان، خضوع میکنند، میفرماید اگر محبت برای آن است که از قدرت محبوب مدد بگیرید بدانید: ﴿الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ و اگر مودت برای آن است که از عزت محبوب مدد بگیرید بدانید که ﴿الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ ، قهراً محبتی که شما نسبت به دیگران دارید این محبت باطل است، چرا؟ چون اگر همه قوّت از آن خدا بود دیگری قدرت نخواهد داشت و اگر همه عزّت مال خدا بود دیگری عزیز نخواهد بود. چون دیگری عزیز نبود و دیگری قوی نبود، این محبت شما هم محبت صادقانه نیست، زیرا شما به ضعیف دل بستید و اگر به ضعیف دل بستید پس این دلبستن یک دلبستن کاذب است؛ شما به یک ذلیل علاقهمند بودید و علاقهٴ به ذلیل یک علاقه کاذب است.
قیامت روز ظهور حق
وی یادآور شد: چون قیامت روز حق و صدق محض است، آنچه حق است ظاهر میشود، محبت به ذلیل محبت دروغین است، محبت به ضعیف محبت باطل و دروغ است و هر دروغی یک راست دارد و روز قیامت ظرف ظهور آن راستها و حقهاست، چون درون این محبت عداوت است، در قیامت عداوت ظاهر میشود (اینها که دوست یکدیگر بودند آن روز دشمن یکدیگر میشوند)، چرا؟چون درون محبتِ دروغ ، عداوتِ راست است، ممکن نیست هم محبت دروغ باشد هم عداوت. اگر کسی به سراب دل بست و خود را به سراب رساند، وقتی به مقصد رسید میبیند چیزی به نام آب نیست، اگر کسی تقبیحش نکند، آن سرزمین را لگدکوب میکند. اینکه میبینید عدهای به دنبال کسی یا شیئی حرکت میکنند، وقتی دیدند به مقصد نمیرسند به آن بد میگویند، سرّش همین است که محبتِ باطل درونش عداوتِ صادق است (ممکن نیست هم محبت دروغ باشد هم عداوت). چون این محبت باطل است، آن عداوت حق است و چون قیامت روز ظهور حق است، درونِ این محبت کاذب که عداوت صادق است ظهور میکند، لذا فرمود: ﴿الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ . آنها که در دنیا دوست یکدیگر بودند فی غیر سبیلالله، این محبتهای آنها محبت باطل است، درون هر باطلی حق است، مقابل هر باطلی حق است و قیامت روز ظهور حقایق است.
عداوت راستین باطن محبت دروغین
صاحب تفسیر تسنیم تأکید کرد: در قبال محبت دروغین، یک عداوت راستین است و قیامت ظرف ظهور عداوتهای راستین است، لذا فرمود این دوستان دنیایی دشمنان اخرویاند؛ نه اینکه در آخرت با هم کاری ندارند، در آخرت دشمن هماند. یک وقت انسان به کسی دل بست بعد دید از او کاری ساخته نیست خب قطع علاقه میکند، دیگر عدّو او نخواهد شد؛ ولی یک وقت کسی فریب دیگری را خورد و به او دل بست و در اثر فریب محبّ او شد و خود را به خطر انداخت، وقتی روز حق ظاهر بشود این محبت تبدیل به عداوت میشود. لذا گاهی میفرماید دوستان دنیایی دشمنان اخرویاند، گاهی میفرماید عابد و معبود دنیایی دشمنان اخرویاند، گاهی هم به تعبیرات دیگر میفرماید این محبت دروغین یک عداوت راستین را در کمینش دارد و آن راست در قیامت ظاهر میشود (با این تعبیرات). لذا فرمود این گروه اگر نتوانستند تشخیص بدهند که قوی کیست؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ﴾ ، به دنبال ضعیف حرکت میکنند، به ضعیف دل میبندند و ضعیف را عبادت میکنند و چون ضعف ضعیف آن روز معلوم میشود، باطن این محبت که عداوت است آن روز ظهور میکند.
این مدرس عالی حوزه افزود: اگر کسی به طمعِ قوّت دل بست باید بداند: ﴿أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ و اگر به خیالِ عزت دل بست باید بداند که ﴿الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ . در سوره مبارکه «مریم» آیه ۸۱ اینچنین فرمود: ﴿وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لِّیَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً﴾؛ اینها برای عزّت، آلهه دروغین را میپرستند، مشابه این را در تعبیرات دیگر فرمود: ﴿أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ . خب این ﴿الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ مثل ﴿الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً﴾ است؛ عزیز باید محبوب باشد، معبود باشد و غیر خدا عزیز نیست، پس غیر خدا معبود و معبود نیست. همین معنا که حق در قیامت ظهور میکند و باطل رخت برمیبندد را در سوره مبارکه «زخرف» به این صورت تعبیر فرمود؛ آیه ۶۷ سوره «زخرف» است که ﴿الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ چرا؟ چون این خِلّت دروغین یک عداوت راستین را در بر دارد و قیامت ظرف ظهور آن صدق و حق است.
قیامت، روز ظهور ثمره محبت تقواپیشگان
آیت الله جوادی آملی یادآور شد: اهل تقوا چون محبتشان محبت حق و صدق است و روز قیامت هم روز حق و صدق است، ثمره محبت صادقانه اتقیا آن روز روشن میشود. گفتند به اهلبیت(ع) علاقهمند باشید، این محبت، محبت صادقه است: ﴿لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى﴾ این مودت یک مودت صادقه است و در قیامت هم این صادق و حق ظهور دارد. و اینکه فرمود: ﴿الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ ، سرّش آن است که یک وقت اوضاع برچیده میشود، دوستیها تمام میشود دیگر دوست کسی نیستند؛ یک وقت اینچنین نیست که محبت تمام بشود، بلکه عداوت ظهور میکند. در سوره«فرقان» مشابه همین تعبیر آمده است که عدهای میگویند چرا ما با فلان شخص رفاقت کردیم او را خلیل و دوست اتخاذ کردیم، ای کاش با رسول خدا(ص) بساط محبت پهن میکردیم.
قیامت، ظرف ظهور، ملکیّت مطلق خدای سبحان
وی در ادامه در تبیین جایگاه محبت صادق در قیامت گفت: آیه ۲۶ سوره فرقان این است که ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ﴾؛ یعنی آن روز، حق ظهور میکند؛ نه اینکه آن روز مُلک مال خدا میشود. این را بارها ملاحظه فرمودید که خدای سبحان مالک دنیا و آخرت است: ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ﴾ ، ﴿بِیَدِهِ الْمُلْکُ﴾ ؛ منتها این معنا را موحّدین در دنیا میدانند و غیرموحّد در آخرت میفهمد؛ نه اینکه آن روز ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ﴾ که ظرف حدوث ملک باشد. آن روز، ظرف ظهور مالکیت مطلق است؛ نه ظرف حدوث مالکیت مطلقه؛ و الا ﴿تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ﴾ این تقدیم خبر بر مبتدا هم برای حصر است نفرمود «الملک بیده» فرمود: ﴿بِیَدِهِ الْمُلْکُ﴾. اگر ملکوت است که ﴿بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾ اگر مُلک است که ﴿بِیَدِهِ الْمُلْکُ﴾، پس دنیا و آخرت بیده (سبحانه و تعالی) است و تقدیم این ید؛ خواه در ملکوت، خواه در مُلک برای حصر است. موحّد این معنا را در دنیا میفهمد، غیرموحّد در آخرت با عذاب این معنا را میبیند. که قیامت ظرف ظهور مالکیت حق است؛ نه ظرف حدوث مالکیت. ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ﴾ ؛ یعنی ظاهر میشود که ﴿بِیَدِهِ الْمُلْکُ﴾ بود ﴿بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾ بود.
شدت ندامت مشرکان در قیامت
این مفسر برجسته قرآن در تفسیر ادامه آیه ۲۶ فرقان ﴿وَکَانَ یَوْماً عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیراً﴾ تأکید کرد: برای اهل کفر به عسرت میگذرد ﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَالَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً ٭ یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلاً﴾ ؛ کسی که ستم کرده است که بدترین ستم همان شرک است، هر دو دستش را میگزد و گاز میگیرد. یک انسان نادم فقط این سبّابه را میگزد که در ادبیات؛ چه در ادبیات فارسی چه در ادبیات عربی این سبّابه را میگویند سبّابهٴ متندّم. سبّابه همین انگشتی است که یک انسان نادم و پشیمان میگزد؛ ولی اگر ندامت به نهایت برسد تنها سبّابه را گاز نمیگیرد، تنها یک دست را گاز نمیگیرد، از شدت ندامت هر دو دست را به دهان میبرد: ﴿یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ﴾، چنین حالتی است. و این ظالم همان است که در آیه محل بحث هم از این گروه به ظالم تعبیر کرد: ﴿وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا﴾، چون ﴿إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ﴾ .