در ادامه سیما تیرانداز به عنوان اولین مهمان وارد صحنه شد.
تیرانداز در صحبت‌های ابتدایی خود در خصوص عهدی که با دختر عمویش بسته بود تا بازیگر شود گفت و پس از آن اصرارهای مدیری برای فهمیدن سن وی بی نتیجه ماند. اما مدیری در بخش بعدی صحبت‌ها با زیرکی سن تیرانداز را لو داد. تیرانداز از بازی در فیلم هامون گفت و اینکه آن فیلم را در ۱۷ سالگی بازی کرده، آن هم در سال ۶۸ و این طور بود که علی رغم میلش سنش لو رفت!
تیرانداز درباره بازیگر شدن خود گفت: من مادرم در بانک کار می کردند که یکی از اقوام آقای مهرجویی هم آنجا بودند و برای نقش یک منشی بازیگر می خواستند. با اینکه مادرم مخالف بود ولی رفتم و هیچ شناختی نسبت به عوامل فیلم «هامون» نداشتم.
مدیری در ادامه پرسید که می‌گویند در تئاتر موفق‌تر هستید، آیا اینطور است؟ تیرانداز در جواب گفت: بله، من خیلی وقتها کار تصویر را برای تئاتر رد کرده ام و زحمت زیادی کشیدم. تئاتر مثل خانه من است، به دلیل اینکه قوانین آن را بهتر می‌دانم.
وی در ادامه از علاقه ی خود به سریال «حلقه سبز» به کارگردانی حاتمی کیا و سختی های آن کار تلویزیونی گفت.
تیرانداز اولین دست مزدی که گرفته، هشت هزار تومان بود که با آن یک انگشتر طلا و یک ضبط صوت خرید.
پس از پایان این بخش، مدیری درباره تعارف کردن در دید و بازدید حرف زد و مثال‌هایی با همان سبک همیشگی و طنزآمیز خود بیان کرد.
دومین مهمان برنامه دیشب، رضا صادقی خواننده کشورمان بود که در ابتدای ورود خود قطعه «دوست دارم خدا» را اجرا کرد.
پس از آن مدیری در خصوص فلسفه مشکی پوشیدن وی پرسید و صادقی گفت: فلسفه خاصی نداشته و الان هم ندارد. شاید به این دلیل است که عادت کرده ایم به این عقیده که این رنگ نشانه اندوه و غصه است. با این حساب با خودم گفتم، پس اتفاق خوبی است که تمام نقض های ذهنم را با این برطرفم کنم.
صادقی در ادامه از نحوه آشنایی خود با همسرش گفت. اینکه در خارج از ایران این اتفاق افتاده است و اینکه همیشه وقتی به ازدواج فکر می‌کرده، به دنبال یک مادر هم برای خودش و هم برای فرزندش بوده است. وی همچنین درباره دخترش تیارا بیان کرد: رابطه پدر و دختری را با هیچ چیز نمی توان مقایسه کرد.
صادقی در ادامه از «دولت عشق» گفت و اینکه با حکم «دولت عشق» من با وجود دو عصا در ماراتن های زیادی پیروز شدم.
صادقی در بخش دیگر صحبت های خود درباره شرایط جسمانی‌اش گفت: من یک ساله بودم که دکتری آمپولی را به اشتباه در عصب پای من زد و من در زمانهایی که همه ی بچه ها می‌دویدند، در خانه بودم و در این مدت کسانی ذهنیت من را ساختند که از آنها تشکر می کنم.
صادقی از کلاهبرداری هایی که با صدایش می شود و نارضایتی از فضای موسیقی در حال حاضر گفت و اینکه بعضی اوقات چندین سال از عمر من که هیچ وقت بر نمی گردد با یک امضایی که داده نمی شود، از بین میرود.
وی از تجربه بازی در فیلم سینمایی «بی‌خداحافظی» گفت و اظهار داشت: احساس می کردم که فیلم بهتر از این می شود.
مدیری در ادامه از علاقه ی خود به قطعه «نرو» گفت و از صادقی خواست که این آهنگ را بخواند.
در پایان این گفتگو رضا صادقی قطعه نرو را بدون موسیقی اجرا کرد و پس از آن «عاشقتم» را خواند.
در اواسط این برنامه، مدیری درگذشت عباس کیارستمی این کارگردان بزرگ را تسلیت گفت.
مدیری در بخش های دیگر صحبت خود در مورد گروه های مجازی و تلگرامی که در حال حاضر جای دورهمی های واقعی خانوادگی را گرفته است، توضیح داد.
مهمان دیگر برنامه دیشب، احسان روزبهانی قهرمان بوکس بود.
روزبهانی از چگونگی ورود خود به این ورزش و خوب بودن بوکس و از حال خوب خود بعد از مسابقات بوکس، حتی با داشتن جراحت های مختلف گفت.
در ادامه درخصوص قهرمانی‌های خود بیان کرد: مهم ترین آن نفر اول رنکینگ جهانی در وزن ٨١ کیلوگرم، کمریند طلایی برای قهرمانی جهان است و اینکه اولین لژیونر ایرانم.
روزبهانی در مورد بزرگترین دستاورد خود این گونه یاد کرد: من برای کمربندی که گرفتم، فدراسیون هیچ حمایتی نکرد و تنها بودم و بعد از تمرین هایم گریه می کردم. این کمربند برایم بسیار ارزشمند است.
مدیری در پایان برنامه از بحث های سیاسی، ترافیک و آلودگی هوا که در مهمانی ها و دید و بازدیدها شکل می گیرد گفت و برنامه به پایان رسید.
گزارش از: عاطفه نوذری