به گزارشگروه وبگردی کمال مهر ، به نقل از سایت افکار نیوز، تا سالهای گذشته قبح خرده فروشی به اندازه امروز شکسته نشده بود و پیدا شدن فروشندگان مواد مخدر در یک محله یا منطقه سخت بود اما همزمان با افزایش برخوردها و دستگیریهای ضربتی روشهای تازه و نویی برای فروش مواد مخدر از سوی فروشندگان به کار برده میشود.
یکی از این روشها که در حال حاضر در سطح محدود دیده میشود و انتظار میرود با ادامه یافتن به روش اپیدمی ساقیان تبدیل شود، فروش مواد مخدر در قالب دستفروشی در خیابانها است.
کافی است یک روز عصر تا شب سری به منطقه صادقیه تهران بزنید تا با انواع و اقسام دست فروشانی که اقدام به خرده فروشی مواد مخدر میکنند روبرو شوید. البته این نوع روش در سایر مناطق هم دیده شده است.
برای تهیه این گزارش به سراغ یکی از این خرده فروشها در قالب خریدار رفتیم.
همه چیز در بساطش دیده میشد از کلاه بافتنی گرفته تا کاپشنهایی که به قول خودش تاناکورا و دست دوم است. از آنچه که برای فروش روی زمین ریخته بود و بیتوجهیاش به خریداران اجناسش، مطمئن شدم که با یکی از خرده فروشهای مواد مخدر مواجه هستم.
سنی بیشتر از ۲۲ یا ۲۳ سال نداشت اما روی سر تراشیدهاش میشد به راحتی زخمهای به جا مانده از چاقو دید و خط خوردگیهای روی صورتش سنش را بالاتر نشان میداد. سر و وضعش هیچ شباهتی به دستفروشان معمولی که در خیابانهای تهران است نداشت. روی دو پایش چمباتمه زده بود و هیچ اثری از آواز خوانی برای جذب مشتری نبود. انگار بساطش به قصد رد گم کردن پهن شده بود و در چنتهاش چیزی بیشتر از لباسهای خاک گرفته و شلخته پنهان شده است.
شگرد کارش این بود که چشم به عابرانی که از مقابلش عبور میکنند میدوخت و مشتریانش را با نگاههایش پیدا میکرد. همین که مطمئن شدم سوژه گزارشم را پیدا کردم. پرسیدم به غیر از اینها چی داری؟ نگاهش را از عابران کنار کشید و گفت: چی میخوای؟
به آرامی گفتم «گرد» از جایش بلند شد و به سراغ کودکی که چند متر آنطرفتر روی زمین فال میفروخت رفت. محل جاسازی موادش معلوم شد. همین که مطمئن شدم مواد را از مشت کودک گرفت خودم را در میان عابران کشیدم و از محل دور شدم.
همه این ماجرا بیشتر از ۲ دقیقه طول نکشید. حالا باید با این روشها روی زمان دسترسی به مواد مخدر در شهر به جای ۵ دقیقه به کمتر از دو دقیقه تمرکز کرد.
برای عابران پیاده این خیابان همه چیز عادی است فکر میکردم فقط خودم به این ماجرا پی بردم اما عابران همیشگی این خیابان با این صحنهها عجین شدهاند و حرفهای شنیدنی تری برای گفتن دارند. یکی از آنها میگفت: من اینجا جوراب بافتنی میفروختم مشتریهای زیادی هم داشتم اما بارها و بارها به عنوان فروشنده مواد از سوی خریداران اشتباه گرفته میشدم. مجبور شدم جایم را تغییر دهم و در جای دیگری مشغول شوم.
یکی دیگر از عابران میگفت: من سالهاست برای رفت و آمد به خانه مجبور هستم از این خیابان عبور کنم جوانهای بچه سالی را میبینم که بیمهابا مواد مخدر جابجا میکنند و یا در انتظار رسیدن مشتریهایشان هستند. چند بار هم با نیروی انتظامی تماس گرفتم اما دوباره پیدایشان میشود.
این ماجرای تنها یکی از خیابانهای شهر تهران است خیابانی که در منطقهای نسبتاً مرفه نشین هم قرار دارد و با این اوصاف وضعیت خیابانهای جنوب شهر تهران تاسف آورتر است.
ارایه آمار از تعداد دستگیرشدهها و هراز گاهی نمایش خرده فروشها در خیابانها از سوی نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر کار خوبی است اما مسئولان به خاطر داشته باشند به موازات افزایش شیوههای نوین دستگیری ساقیان و باندهای مواد مخدر، سوداگران مرگ نیز روشهای تازهای برای فروش پیدا میکنند روشهایی که میتواند حتی کودک کمتر از ۱۰ سال را به یک قاچاقچی زبده تبدیل کند.