کمال مهر: شاید قدیمی ترین منبعی که در آن اشاره ای به حمام شیخ بهایی شده باشد در کتاب سیاح معروف فرانسوی ژان شاردن باشد. شاردن در کتاب خود ضمن وصف شهر اصفهان در مورد محله دردشت می نویسد که در آن محله کوچه ای است به نام شیخ بهاءالدین محمد که در آنجا خانه داشته و در این کوچه دو گرمابه وجود دارد که یکی بزرگتر است و به نام حمام شیخ نامیده می شود. البته شاردن در کتاب خود اشاره به گرم شدن این گرمابه با شمع نمی کند و کسی که اولین بار به این موضوع اشاره دارد نعمه عبدالله است که در کتاب خود به نام «فلاسفه الشیعه» اولین بار درباره حمام شیخ بهایی و گرم شدن آن با یک شمع سخن می گوید.
در واقع با وجود داستان ها و روایات بسیار در بین مردم درباره شیخ و کارهای خارق العاده وی که گاهی بسیار عجیب و دور از ذهن می نماید، در هیچکدام از آثار نویسندگان و محققان معاصر با شیخ بهایی و همچنین در آثار شاگردان وی و حتی در آثار سفرنامه نویسان و مستشرقان عصر صفوی و دوران های بعد سخنی روشن و اطلاعی جامع درباره چگونگی ساخت حمام مورد نظر وجود ندارد و اهم مطالب در این باره بر پایه نقل قول ها و روایات شفاهی متکی است. حتی سیاح کنجکاوی مثل شاردن که در زمان شاه عباس دوم و مدت ها پس از درگذشت شیخ بهایی در اصفهان اقامت می کند، با توجه به اینکه حمام در این زمان فعال بوده، حرفی از ماجرای شمع نزده و از کنار چنین پدیده اعجاب آوری بی تفاوت گذشته است.
حمام شیخ در محله دردشت در میان مسجد جامع و عمارت هارونیه و نزدیک بقعه ای معروف به در امام واقع بوده؛ یعنی همان آدرسی که شاردن در کتاب خود به آن اشاره می کند. بنابراین تصور اینکه شاردن از گرمابه دیگری سخن می گوید وجود ندارد. پس دلیل سکوت شاردن چیست؟ کسی چیزی نمی داند اما برای نزدیک شدن به پاسخ این سوال، شاید بهتر باشد تا جایی که مقدور است به سوالاتی درباره خود امام پاسخ دهیم؛ سوالاتی که البته جواب قطعی برایشان وجود ندارد و پاسخشان پایان باز دارد.
۱- شمع حمام چطور روشن نگه داشته می شد؟
استفاده از گاز متان حاصل از فاضلاب مسجد جامع و انتقال آن از طریق لوله های سفالی و تامین مایع سوخت از طریق روغن های حاصل از عصارخانه جماله ای که در مجاورت حمام قرار دارد یکی از روش هایی است که برای روشن نگه داشتن شمع مزبور بیان شده است. بنا به اعتقاد بعضی محققان این گاز از طریق مکش طبیعی به سوی مشعل یا همان شمع هدایت می شده است. در آنجا دستاهی وجود داشته که می توانستنه گاز متان و گوگرد فاضلاب را با روغن عصارخانه ترکیب کند. این دستگاه هم در اواخر دوره زندیه توسط خارجی ها برای تحقیق و بررسی از زیرزمین حمام بیرون آورده و به خارج از ایران فرستاده شد و پس از آن حمام شیخ بهایی برای همیشه خاموش شد؛ همانگونه که خود شیخ پیش بینی کرده بود.
۲- چطور با یک شمع حمام گرم می ماند؟
در اینجا علاوه بر استفاده از گاز حاصل شده از فاضلاب باید به آلیاژ استفاده شده در ساخت سینی زیر خزینه و همچنین میزان حجم آتشدان هم توجه شود. در تمامی حمام های قدیمی لایه از از فلز مانند مس در زیر خزینه وجود داشت که می توانست باتعث انتقال بهتر گرما به آب داخل خزینه شود. ظاهرا آنگونه که گفته شده منبع و سینی زیر خزینه این حمام آلیاژ طلا داشته است. می دانیم که طلا رسانه بسیار خوبی برای انتقال گرماست و البته ساخت آتشدانی با حجم کمتر نسبت به سایر آتشدان ها و گرم شدن سریع آن هم در انتقال گرما نقش بسیار مهمی ایفا می کند.
۳- شمع چه اندازه ای داشت؟
با اینحال باید مشخص شودکه شمع مورد نظر چه ابعادی داشته است؟ وقتی از شمع صحبت می شود شاید شمعی را به اندازه و قدرت گرمایی شمع هایی که در خانه هر کدام از ما یافت می شود تصور کنیم اما این نمی تواند امکان داشته باشد زیرا شمع های معمولی را نمی توان به یک لوله گاز متصل کرد. از سویی دیگر ما می دانیم براساس ویژگی های آب خالص مقدار انرژی مشخصی لازم است تا بتوانیم یک لیتر آب را به اندازه یک درجه گرم کنیم؛ حال باید توجه کنیم که آب خزینه آب خالص نیست و به دلیل داشتن املاح و آهکی که برای ضد عفونی به آن اضافه می شده، چگالی بالاتری نسبت به آب خالص داشته است.
۴- چه مقدار آب در منبع خزینه وجود داشته است؟
برای اندازه گیری باید حجم خزینه را محاسبه کرد و دمای آب پیش از گرم شدن ودمای نهایی را نیز محاسبه کنیم تا با این داده ها میزان انرژی لازم برای گرم شدن آب خزینه را به دست آوریم. حال باید دوباره به خود شمع برگردیم و ویژگی های آن را بررسی کنیم. در واقع باید بدانیم که اگر این شمع، شمعی رایج در آن دوره بوده، پس چه مقدار انرژی آزاد می کرده است. نکته مهم این است که حتی با در نظر گرفتن حداقل اتلاف انرژی، مقدار انرژی مورد نیاز برای گرم کردن آب باید با مقدار انرژی تولیدش ده از شمع یا شمع هعا سازگار باشد. یعنی از مقایسه این دو عدد می توان محاسبه کرد که به چه تعداد شمع و چه مدت زمان برای گرم کردن خزینه حمام نیاز بوده است. دقت کنید مقداری از انرژی حاصل از شمع به صورت نور آزاد شده و صرف گرم شدن نمی شود.
۵- حجم محفظه ای که شمع در آن نگهداری می شد چقدر بود؟
نکته دیگری که در اینجا مطرح می شود این است که اگر شمع را ابزاری بدانیم مانند شعله یک چراغ گاز امروزی یا یک مشعل گازی، پس این وسیله باید ابزار کنترل و مهار گاز نیز داشته باشد؛ وسیله ای مانند آنچه امروزه در چراغ گازهای خانگی استفاده می شود که در صورت خاموش شدن آتش، مانع از جریان گاز و انباشت آن در محیط خانه می شود. پس اگر حدسیات ما درست باشد، باید بپذیریم شیخ بهایی توانسته راهی برای انتقال بی خطر گاز از طریق لوله های سفالی و همچنین راهی برای روشن شدن خود به خود شعله شمع در صورت خاموش شدن آن یافته باشد چون در غیر اینصورت، اگر شعله خروجی بنا به هر دلیلی خاموش می شد، امکان انفجار در اثر انباشت گاز در محوطه زیر خزینه وجود داشته است.
بعضی محققان اشاره به فضایی میان توهی کوچکی می کنند که شیخ در زیر خزینه و به منظور قرار دادن شمع ساخته بود. وجود این محفظه هم خود داستان دیگری است و پرسش های بیشتری را مطرح می کند. حجم این محفظه و میزان اکسیژن موجود در آن برای آنکه شمع مورد نظر بتواند به خوبی بسوزد چه مقدار بوده است و همچنین عایق بندی محفظه چه از داخل و چه از خارج آن و مصالح به کار رفته در آن باید مورد آزمایش قرار گیرد و اینها در صورتی است که اصلا چنین محفظه ای وجود داشته باشد. متاسفانه باید گفت امکان دقیق تحقیق میدانی فراهم نیست.
۶- آیا داستان تکنولوژی حمام شیخ بهایی در جایی مکتوب شده؟
حال اگر تمامی این احتمالات را درست بدانیم باید بپذیریم که دستیابی به چنین فناوری در دوره صفویه آنقدر بزرگ و اعجاب آور بوده که بطور حتم در کتب نویسندگان داخلی و همچنین در یادداشت ها و سفرنامه ها و کتب ماموران سیاسی اروپایی و مبلغان و سیاحان بسیاری که در آن زمان در ایران به سر می بردند، انعکاس یافته و منتشر می شد. جالب اینجاست که در هیچ یک از کتاب های نوشته شده توسط خود شیخ بهایی اشاره ای به چنین فناوری نشده است.
در این میان برخی از محققان هم هستند که شمع را تنها استعاره ای می دانند از پیشرفت فنی و بهبود دانش مهندسی به کار رفته در ساختمان حمام نسبت به نسل های قبل. در این صورت باید گفت مهمترین کاری که در معماری این بنا انجام شده جلوگیری از اتلاف انرژی با عایق بندی های مناسب و استفاده از فلزات و آلیاژهای رسانا در انتقال انرژی بوده است.
متاسفانه عدم دسترسی جهت تحقیقات میدانی و آزمایشگاهی از قبیل تجزیه و تحلیلخاک و مصالح باقیمانده و عدم وجود مدارک معتبر از ساختار مهندسی بنا و سکوت قابل تامل نویسندگان و سایر دانشمندان هم عصر شیخ بهایی مانع از ارائه هر نظریه قطعی در این باره می شود.
عصر شیخ بهایی دوران طلایی هنر و علم و معماری در ایران است. برقراری ارتباط با اروپا و استقبال دربار صفوی از علوم جدید از یک سو و حمایت و پشتیبانی دربار شیعی مذهب اصفهان از دانشمندان و علما و هنرمندان پیرو خاندان علی (ع) باعث شد تا نوعی روشنفکری توام با معنویت در میان طبقه تحصیلکرده و جویای علم به وجود آید. شاردن در بخشی از سفرنامه خود ضمن مقایسه ایرانیان با اروپاییان می نویسد: «به عقیده من هیچ کشوری در قاره اروپا وجود ندارد که در آن برای علم و دانش به اندازه کشور ایران قدر و منزلت قائل شوند و در پی کسب آن باشند.»
به غیر از شاردن، افرادی مانند برادران شرلی، ساموئل پورجاس، پیتر دلاواله، رافائل دومانس که برای مدت های طولانی در ایران اقامت کرده و هم عصر شاه عباس و شیخ بهایی بوده اند، در کتاب ها و گزارشات خود اشارت بسیار دقیقی به پیشرفت های معماری و هنری و صنایع جدید مانند اسلحه سازی و توپ ریزی و ساخت دوربین و عدسی در ایران و حتی تصمیم و نقشه شاه عباس برای انتقال آب کوهرنگ به زاینده ورد به منظور فراهم کردن شرایط بهتر برای کشاورزی و آبادانی اصفهان کرده اند. در این میان نویسندگان و پژوهشگران ایرانی مانند ملا محمد صالح قزوینی نویسنده نوادرالعلوم نیز بوده اند که شرایط و اوضاع آن روز و اتفاقات علمی را به دقت ثبت و ضبط کرده اند؛ اما همانگونه که قبلا هم گفته شد جای بسی تعجب است که هیچ کدام از آنان هیچ مطلبی درباره فناوری منحصر به فرد شیخ بهایی ننوشته اند.
۷- چرا شیخ بهایی یا شاگردانش از این فناوری در سایر ساختمان های آن عصر استفاده نکردند؟
کاخ عالی قاچو، چهل ستون، مسجد امام که مهندسی آن را نیز منسوب به خود شیخ بهایی می دانیم و همچنین سلسله کاروانسراهای عباسی و بسیار بناهای دیگر مربوط به این دوره که متاسفانه چنین فناوری در آنها دیده نمی شود. پس شاید بهتر است تا دستیابی به پاسخی قطعی و جامع اینطور به قضیه نگاه کنیم که حمام شیخ بهایی در واقع روایتی است از دوران شکوه علم مهندسی و ریاضی و معماری و هنر ایران در دوره صفویه که به دلیل تکرار بسیار آن به باورپذیرفته و غیرقابل انکار بدل شده است که خلاف تصور و به رغم اظهارنظرات گوناگون، پاسخ به آن چندان راحت نیست. با این وجود این پرونده باز خواهد ماند و بررسی و پژوهش و کنکاش در آن را ادامه خواهیم داد و امیدواریم که با رسیدگی و توجه مسئولان این گنجینه هنر معماری و مهندسی از خطر نابودی در امان بماند.
آیا حمام را خود شیخ ساخته است؟
می دانیم که شیخ بهایی در سال ۱۰۳۰ قمری در اصفهان درگذشت. در کتیبه کاشی کاری دیوار مقبره که پس از تحقیقات متکی بر اسناد و مدارک در تاریخ ۱۳۲۴ خورشیدی نصب شده است نیز تاریخ درگذشت او همان سال ۱۰۳۰ قمری ثبت شده و این در حالی است که در کتیبه سنگ قبر او سال درگذشت او با یک سال فاصله در سال ۱۰۳۱ نوشته شده است. تاریخ صحیح درگذشت شیخ سال ۱۰۳۱ باشد یا ۱۰۳۰ قمری نکته مهم اینجاست که این تاریخ با تاریخ اتمام ساختمان حمام که در قالب «ماده تاریخ» در کاشی کاری سردر حمام درج شده تفاوتی اساسی دارد.
در این کتیبه با خطی سفید بر کاشی آبی رنگ چنین نوشته شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم. گرمابه شیخ بهایی. (چون یکی از درون برون آید … صحت و عافبت بود تاریخ) شیخ بهایی» با بررسی دو کلمه صحت و عافیت و تبدیل آن به حروف ابجد تاریخ ۱۰۶۵ به دست می آید. بنابراین اگر این ماده تاریخ را واقعا تاریخ اصلی اتمام بنا بدانیم و این فرض را کنار بگذاریم که کتیبه سردر سال ها بعد نصب شده است؛ به این ترتیب بایداین فرضیه را بپذیریم که شیخ بهایی طراح اولیه این بنا بوده و معمار آن شخصی به نام علی معمار بوده که به همراه شاگردان شیخ کار ساخت گرمابه را به اتمام رسانیده اند؛ اما سعید نفیسی در نقل قولی می نویسد که شیخ بهایی گفته بود اگر روزی فضای گلخن را که کاملا مسدود بوده بشکافند، شمع برای همیشه از کار خواهد افتاد.
اگر این نقل قول درست باشد، پس شیخ خود در زمان ساخت حمام و در زمان اتمام آن حضور داشته است. حال اگر تاریخ سردر را قابل قبول بدانیم، پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر شیخ بهایی طراح و مهندس اولیه این گرمابه بوده و کار ساخت در زمان حیات او آغاز شده، چرا ساخت این حمام باید ۳۰ سال طول بکشد؟ آیا شاگردان شیخ طراحی های او را در اختیار داشته و سال ها بعد از درگذشت استادشان تصمیم به اجرای نقشه های او گرفته اند؟ در اینصورت اگر فناوری به کار رفته در این حمام را قبول داشته باشیم، پس باید این را هم بپذیریم که باید کسی از شاگردان شیخ آشنایی کامل با فناوری استفاده شده در حمام داشته باشد. اگر چنین باشد باید پرسید چرا نامی از این شاگرد نابغه در کتب تاریخی وجود ندارد و چرا او حمام های دیگری با این فناوری نساخته است؟
حالا چه ساخت حمام تحت نظارت بهایی و در زمان حیات او انجام شده باشد چه به دست شاگردانش، پرسش ما همچنان بی پاسخ است و آن اینکه چگونه مخزن آب و خزینه حمام با شعله یک شمع گرم می شده است؟