دانته در دانشگاههای «فلورانس» و «پالودا» دانش زمانه خود را فراگرفت و بیش از همه علوم، به فلسفه و اخلاق علاقه داشت. دانته در نوجوانی عاشق دختری به نام «بئاتریس» شد که آن را نقطه عطفی در زندگی او میدانند.
آشنایی آن دو که از قضا خویشاوند یکدیگر نیز بودند، در یک جمع خانوادگی اتفاق افتاد. ماجرای این دلباختگی سالها ادامه یافت و طبع و ذوق آتشین دانته را در ۱۹ سالگی، شکوفا کرد. او سرودههای نخستین خود را در وصف این عشق افلاطونی به بئاتریس اختصاص داد و او را چون فرشتگان، به پاکی و پاکدامنی توصیف کرد. با این وجود، بئاتریس که از محبت زایدالوصف دانته نسبت به خود خبر داشت، با مرد دیگری ازدواج کرد. این اتفاق تمام آرزوهای دانته را بر باد داد و اثر بدی بر قلب و روح او برجای گذاشت. دانته حتی در لحظات پایان زندگی نیز نتوانست بئاتریس را فراموش کند.
دانته در میانسالی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را آغاز کرد. او در نبرد میان فلورانس و همسایگان حضور داشت و در فاصله سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ یکی از اعضای «شورای صد نفری» فلورانس بود. او گرایشهای ضدپاپ داشت، برای وحدت و سربلندی ایتالیا تلاش میکرد و نیز یکی از صاحبان اندیشههای حکومت جهانی به شمار میآید. او برای مدت زیادی زندگی را در آوارگی و دشواری تجربه کرد و سرانجام هم در تنهایی درگذشت.
دانته آلیگیری به عنوان یک نماد از فرهنگ قرون وسطای مسیحی و یک نویسنده محوری سنت تفکر غربی، ناخواسته در آثارش اشارات فراوانی از تاثیر تفکر اسلامی بر فرهنگ و ادب اروپای مسیحی را آشکار میکند. بهویژه این تاثیرپذیری درباره شاهکار او «کمدی الهی»، به عنوان یکی از منزهترین آثار مسیحی و ادبیات اروپا یک نابغه ادبیات اروپایی صادق است.
در دهه ۱۹۲۰ میلادی، یک تاریخنگار اسپانیایی به نام «میگل آسین پالاسیوس» بحث تازه و بیسابقه بزرگی را در فرهنگ اروپا و محیط های دانشگاهی آن، با انتشار کتاب «معادشناسی اسلامی در کمدی الهی» مطرح کرد. این کتاب کوششی برای صورت دادن مروری غیرمتعارف بر کمدی الهی در ضمن منابع اسلامی آن و جذب دانته به فرهنگ اسلامی بود. پالاسیوس با مقایسه شعر دانته با نسخههای خطی عربی روایت شب معراج، متوجه شد که شباهتهای بسیاری در سطوح شکلی و نمادین میان این دو وجود دارد.
کمدی الهی سفر دانته به دنیای زندگی پس از مرگ را توصیف میکند و به طور استعاری سفر روح به سوی خداوند را نشان میدهد. از سوی دیگر، روایت اسراء و معراج، ماجرای شب عروج حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از مکه به بیتالمقدس و صعود ایشان تا بهشت برین را توصیف میکند که این سفر جسمانی و روحانی در طول یک شب اتفاق میافتد. ماجرای معراجالنبی (صلیاللهعلیهوآله)، طبق آنچه در قرآن کریم ذکر شده است، به منبع الهامی برای تعداد زیادی از نویسندگان مسلمان تبدیل شد که تفسیر خود را در قالب آثار ادبی از این واقعه ارائه میدادند.
اعتراضها در رد تاثیرپذیری دانته از منابع اسلامی «کمدی الهی»، محبوبترین اثر ادبی مسیحی، هنگامی که کارشناسان متوجه شدند که در نیمه دوم سده سیزده میلادی، مقاله و شرحی پیرامون روایت عروج به بهشت با نام «معراجنامه» نوشته ابن عربی به لاتین و نیز اسپانیایی و فرانسه قدیم ترجمه شده بود کاهش یافت. این مدارک و مستندات تقریبا مشخص کرد که منبع و مرجع اصلی رجوع دانته به منابع اسلامی قطعی بوده است. آثار مشخصی از جمله کتاب «الاسراء» و «فتوحات مکیه» محییالدین ابنعربی، مورد اشاره پالاسیوس قرار داشت.
با این حال افرادی چون اتین ژیلسون که از علاقهمندان به دانته بهشمار میآیند، زیر بار این ادعای تاثیرپذیری نمیرفتند. اما با انتشار این آثار از روی نسخ خطی آنها و پژوهشهای بیشتر، آشکار شد که در عصر دانته بسیار محتمل است که این آثار در دسترس بوده باشند و دانته هم آنها را دیده و خوانده باشد. با این همه، پرسشی که همچنان بر جای مانده، این بود که این تاثیرپذیری به چه واسطهای انجام شده است؟ کتابهای مذکور که منبع الهام دانته بودهاند از چه طریقی به او رسیدهاند؟
پاسخی که پالاسیوس داده سفر «برونو لاتینی» شاعر و استاد دانته به اسپانیا و دربار «آلفونسو دانا» است. او معتقد است این سفر و اقامت دو ماهه، همزمان بود با دوره رونق ترجمه و نشر آثار مسلمانان و بسیار بعید مینماید که برونو لاتینی از این تحول بزرگ چشم پوشی کرده و دست خالی بازگشته باشد. چندی بعد محققی به نام «انریکو پرولی» فاش کرد که چنین منابع اسلامی در سالها پیش به زبانهای گوناگون اروپایی ترجمه شده بوده و بیتردید فرهنگ اسلامی در توسکانی سده چهاردهم میلادی هم در سطحی گسترده شناختهشده بوده است.
برخی از پژوهشگران هم به مقایسه کمدی الهی با برخی دیگر از آثار ادبی و عرفانی اسلامی و ایرانی پرداختهاند و این آثار را در ارتباط با کمدی الهی میدانند. البته هر محققی، در بدو نظر به اینکه کمدی الهی یک اثر سیری و عروجی است، علاقهمند میشود که میان آن و دیگر آثار این چنینی مقایسه انجام دهد. «ارداویرافنامه»، متن باستانی ایرانیان درباره شرحی از دوزخ با توجه به آموزههای آیین زرتشتی است که یک موبدی زرتشتی آن را نوشته و پیشینه نگارش آن به هزار سال پیش از انتشار کمدی الهی باز میگردد. «رسالهالغفران» ابوالعلا المعری هم که نوشته شاعر معروف عرب است، یک معراجنامه به شمار میآید. این معراجنامه شرح سفری خیالی است که در آن، شخصی به عالم پس از مرگ میرود و در این سفر با شخصیتهای گوناگون اسلامی و دوران جاهلیت روبرو میشود و با آنها گفتگو میکند. برای نمونه، نیکلسون مستشرق انگلیسی بر این عقیده است که کمدی الهی متاثر از رسالهالغفران نوشته شده است.
با این همه برخی بر این باورند که بخشهایی از کمدی الهی دانته درباره دوزخ و بهشت، بهشدت با «سیرالعباد الی المعاد»، گفته حکیم سنایی غزنوی شباهت و همسویی دارد. یکی از این شباهتها، شباهتهای تشبیهی میان این دو اثر است. برای نمونه در هر دو کتاب، زمین به «دایه» و عقل به «پیر نورانی» تشبیه شده است. کمدی الهی و سیرالعباد، سرودههایی مبتنی بر دریافتهای عرفانی و ملکوتی است. شکوه و عظمت حضور حقیقت در هر دو اثر بهروشنی قابل مشاهده است. افزون بر این، هر دو در حوزه الهیات و عالم فراماده نوشته شدهاند.
این دو اثر، اگرچه مبتنی بر شرح حالتی بین هوشیاری و نیمههوشیاری، خواب و بیداریاند اما از نظر اینکه هر دو در ساحتی ملکوتی و به دور از القائات اهریمنی پدید آمدهاند و چشم بصیرت باطنی خواننده را به سوی عالم مجرد رحمانی رهنمون میشوند نتیجه نوعی کشف عرفانیاند. کمدی الهی و سیرالعباد، هر دو شاهکاری از شاهکارهای ادبیات سنتی است و برای همین در جرگه آثاری جای میگیرد که جلوه حقیقت و زیبایی و غروب پستی و زشتی مقصود نهایی آن است. با این همه برخی پژوهشگران، نقاط اختلافی هم برای دو اثر یاد کردهاند.
دانته تجربیات عجیبی در زندگی داشته است؛ خود او میگوید که در اواسط زندگی، بهناگاه خود را در جنگلی تاریک و ترسناک پیدا کرده که اضطراب و دلهرهای دهشتناک به او چیره میشود. این هراس همه وجود او را گرفته و به هر دری میزند تا به مفری دست یابد. دست آخر شتابان به سوی کوهی نورانی که در آن پیرامون میبیند میرود اما هربار که برای بالارفتن از کوه گامی بر میدارد و پیش میگذارد سه جانور درنده میآیند و او را به جنگل نفرینشده پرتاب میکنند. در این حالات بوده که اتفاقات و گشایشهایی برای او رخ میدهد.
با اینکه مرسوم است که می گویند کمدی الهی منابع و اسناد اسلامی استفاده شده است اما آنچه که در بخش دوزخ این اثر مانده توهین به پیامبر اسلام و شئونات اسلامی است.
مشرق