عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از بعد ظاهری و اثباتی، قطره ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده است و با جمع آوری این قطرههاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای تشنه کامان تاریخ و نسلهای آینده، جاری میشود.
“محمد حسین رحیمیان” نویسنده کتاب “یادها و یادداشتهایی از زندگی امام خمینی قدس سره” مینویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری، در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص میآید باز هم قطره ای است از دریا!
آنچه در زیر میآید هرگز نمیتواند معرف شخصیت والای حضرت امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشهای است از داستان آشنایی “محمد حسن رحیمیان” و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده است و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره ای است که از دیگران شنیده است.
علاقه مندان به خواندن خاطرات میتوانند هر روز راس ساعت ۶ صبح با مراجعه به سایتباشگاه خبرنگاران، چند مورد از این خاطرات را مطالعه کنند و البته روند نقل این خاطرات در رسانه مذکور تا زمان رحلت جانگداز بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت.
عنایت ویژه نسبت به آیتالله خامنهای
حضرت امام(ره) براساس تقید به نظم و انضباط در کارها، همانگونه که اشاره شد، همیشه بعد از خلاصه اخبار ساعت هشت صبح را برای انجام کارهای دفتر و مهر کردن قبوض مقرر کرده بودند و تقریباً هیچگاه تغییری در این برنامه نمیدادند و حتی در روزهایی که احیاناً به دلیل کسالت یا سردی شدید هوا و یخبندان به اطاق کارشان نمیآمدند، ما مجاز بودیم در اتاق زندگیشان مشرف شویم تا به هر صورتی که بود کارهای دفتر و مراجعین مربوطه تأخیر و تعطیل نشود و برای اینکه نظم و وقت به هم نخورد اگر هم مسئله خاصی را پیشبینی میکردند که مانع از حضور به موقعشان باشد از روز قبل خبر میدادند.
بعد از اتمام این بخش از کارها برنامه عقد و سپس دستبوسی انجام میگرفت و بعد از آن، اگر ملاقات خصوصی برای مسئولین و شخصیتهای مختلف پیشبینی شده بود انجام میشد، با این همه چند برنامه استثنایی نیز اتفاق افتاد که حضرت امام(ره) دستور دادند کل برنامهها تأخیر شود که یکی از آنها موردی بود که قبلاً ذکر شد و مورد دیگر مربوط به حضرت آیتالله خامنهای بود که وقتی حضرت امام(ره) مطلع شدند، ایشان اول وقت یعنی در ساعت هشت برای ملاقات در دفتر حضور یافتهاند، دستور دادند شما کارهایتان را بگذارید برای بعد و بدین ترتیب، بر خلاف معمول، اول ملاقات حضرت آیتالله خامنهای انجام شد و بعد از آن ما مشغول کارمان شدیم.
در آن زمان، ما متوجه دلیل این امتیاز و عنایت ویژه حضرت امام(ره) نسبت به آیتالله خامنهای نبودیم، ولی دیری نپائید که با مرور زمان نمونهای دیگر از آیندهنگری و ژرفاندیشی امام(ره) نمودار شد.
نمونه دیگر
در سالهای جنگ از سوی مردم و عاشقان نظام و امام(ره)، انواع کمکها برای جبهه به دفتر امام(ره) میرسید. کمکهای ریالی با اجازه امام(ره) عمدتاً برای ستاد کمک رسانی فیضیه ارسال میشد اما جواهرات و ارزهای خارجی بر حسب نظر حضرت امام(ره) تحویل آیت الله خامنهای میشد تا از طریق ایشان برای جبههها هزینه شود. برخوردهای ویژه و ارجاعات موارد حساس به علاوه تعبیرات استثنائی حضرت امام(ره) نسبت به آیت الله خامنهای بیانگر جایگاه بلند ایشان در نزد امام(ره) بود تا جایی که به محرم رازش، از برازندگی وی برای رهبری سخن گفته بود.
در اینجا تذکر این نکته مهم نیز لازم است که شیوه حضرت امام(ره) در مسائل مهم به ویژه مسئله رهبری تمرکز روی ساختار سازی و رساندن جامعه اسلامی به بلوغ اعتقادی و سیاسی بود، لذا شاهد بودیم که با شکل گیری ساختار خبرگان رهبری علیرغم اینکه در اواخر عمرشان تصریح کردند که با مصداق انتخاب قائم مقام رهبری توسط مجلس خبرگان از اول موافق نبودند اما تا بعد از قضایایی که منجر به عزل قائم مقام گردید، به احترام ساختار و انتخابی که از مجرای آن شکل گرفته بود نظرشان را کتمان کردند. لذا علیرغم همه شواهد و قرائنی که نشانگر نگاه مثبت امام(ره) نسبت به رهبری حضرت آیت الله خامنهای بعد از خودشان بود از هرگونه تمهید و اقدامی در این زمینه پرهیز کردند، با این حال گویی با ضمیر آرام و قلب مطمئن، امیدوار به خداوندی بود، که با لطف و رحمتش به ملتی که صدها هزار شهید و جانباز نثار اسلام کرده بود این بار به شایستهترین انتخاب و بهترین گزینه برای رهبری دست یابند و چنین شد.
رادیو برای امام(ره)
مدتی بود که حضرت امام(ره) تنظیم رادیوشان را به حقیر محول میکردند. معظَّمله دو سه رادیوی کوچک داشتند که حسن آنها برای حضرت امام(ره)، کوچک بودن و قابل حمل بودن آنها بود، ولی اشکال آنها این بود که مرتب خراب میشدند و با مرور زمان، ضعیف نیز شده بودند و تقریباً یک روز در میان، حضرت امام(ره) یکی از آنها را میآورند و میفرمودند که خراب است از این گذشته مشکل دریافت روی این نوع رایدوها بود. حقیر به ذهنم آمد که کجای دنیا یک رهبر وحتی یک رییس و پایینتر از آنها وجود دارد که علیرغم تقید به رادیو و استفاده ازآن، تا این اندازه دردسر رادیو داشته باشد. بالاخره به این نتیجه رسیدم که ابتدا و بدون اطلاع حضرت امام(ره) یک رادیوی مناسب و قوی تهیه کنم وهر طور شده اجازه بگیرم وبه خدمتشان ببرم. رادیو را تهیه کردم و بر تنظیم و شیوهٔ استفاده از آن مسلط شدم وقتی خدمتشان شرفیاب شدیم، بعد از انجام کارها مجدداً به خدمتشان برگشتم و عرض کردم: «این رادیوهای کوچکی که خدمتتان هست، هم ضعیف است وهم زود خراب میشوند. اجازه فرمایید یک رادیوی بزرگ و قوی با آنتن خدمتتان بیاوریم.»
فرمودند:
بزرگ، اینجا بوده، به درد من نمیخورد. رادیوی کوچک بهتر است.
چون حضرت امام(ره) در بسیاری از حالتها و حتی در حال قدم زدن ودر اتاق ملاقات وکارو اتاق زندگیشان از رادیو استفاده میکردند، لذا کوچک وسبک و قابل انتقال بودن رادیو برایشان مطلوب بود. در حالی که در اتاق و هال قدم میزدند، به طرف اتاق خوابشان رفتند و دو رادیوی کوچک دیگر را برداشته و به من دادند و فرمودند.
اینها خراب است، ببرید.
پررویی کردم و دوباره عرض کردیم: «حالا اجازه فرمایید رادیویی که آماده است، بیاورم تا به طور آزمایشی یکی دو روز خدمتتان باشد اگر پسندید باشد. والا برمیگردانم.»
با اصرار حقیر فرمودند. قبل از ظهر فردای آن روز، با آنکه برف میبارید، با کمک برادران آنتن را بالای درختهای چنار نصب کردیم.
انتهای پیام/