به گزارش کمال مهر به نقل فارس، سیدیاسر جبرائیلی در یادواره شهدای هستهای در واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد گفت: باید بدانیم که شهدای هستهای ما شهید یک جنگ تمام عیاری هستند که از زمان آغاز نهضت امام خمینی(ره) در دهه ۴۰ با طاغوتیان آغاز شده و در برهههای مختلف تا امروز، در صحنههای متفاوت ادامه داشته است.
جبرائیلی ادامه داد: این موضوع روزی در شکل مبارزه با شاه برای استقرار حکومت اسلامی، روزی در شکل جنگ با صدام به نمایندگی از غرب، و امروز با خود غرب است. باید گفت نه جنگ تمام شده، نه مجاهدت پایان یافته و نه شهید دادنهای ما متوقف شده است.
جبرائیلی تصریح کرد: شهادت جزو لاینفک یک نهضت و یک انقلاب است و انقلابی در تراز انقلاب اسلامی که شاید با یک اعتراض به یک حکومت شروع شد، امروز، قدرتی منطقهای و مسائلش، مسائلی جهانی و بینالمللی است.
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس اضافه کرد: شک نکنیم که انقلاب باز از این خونها خواهد داد و به این شهدا و خونهای ریخته شده برای بیدار کردن انسانها و گسترش فکری و جغرافیایی نهضت خود نیازمند است.
جبرائیلی با اشاره به تعبیر امام پس از ترور شهید مطهری مبنی براینکه «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود»، افزود: اینکه عکس شهدای هستهای ما در تظاهرات مردم در قلب آمریکا بالا میرود و کسانی که نه نسبتی با ما دارند نه هم آئین ما هستند و نه شهدای ما را دیدهاند، این کار را میکنند، یعنی این خونها، بیدارسازی و هشیارسازی شان، مرز نمی شناسد و این اولین بار در تاریخ نیست که خون شهید اینگونه تاثیر میگذارد.
جبرائی ادامه داد: مسئله مذاکره و رابطه با آمریکا که این روزها بخشی از مباحث جاری در سطح نخبگان و رسانه های ماست، مسئله جدیدی نیست، از زمان قطع رابطه با آمریکا این بحث مطرح بوده، منتهی سیر سینوسی داشته، یعنی زمانی کانون توجهات قرار گرفته و زمانی دیگر به حاشیه رفته است.
جبرائی تاکید کرد: طرفداران مذاکره و رابطه با آمریکا، مخالفین این رویکرد را افرادی چشم و گوش بسته معرفی میکنند که نه گوش شنیدن استدلال منطقی دارند نه چشم دیدن واقعیات را؛ بلکه فقط دهانشان باز است و مشغول شعار دادن هستند.
جبرائیلی در تکمیل سخنان خود گفت: این رویکرد بیشتر به یک بازی سیاسی و تبلیغاتی و جنجال شباهت دارد، طیف مقابل حامیان مذاکره و رابطه، استدلالهایی دارند که اتفاقا موافقان، علاقهای به شنیدن آنها ندارند.
وی با بیان اینکه موافقان و حامیان رابطه با امریکا دو طیف هستند، تصریح کرد: طیف اول، جریانی است که اساسا دوگانههای اسلام و کفر، عدل و ظلم، استضعاف و استکبار و در یک کلام فلسفه وجودی انقلاب و جمهوری اسلامی را بهکلی قبول ندارد و معتقد است ایران اصلا با آمریکا منافع مشترک دارد و میتواند متحد آن باشد و این دعواها امری بیهوده است یا اینکه معتقد است که ما باید آنچه هست را به رسمیت بشناسیم و با آن سازگار شویم.
وی یادآور شد: یک طیف دومی هم هست که او هم موافق برقراری رابطه با آمریکاست اما اینگونه به موضوع نگاه نمیکند، این طیف معتقد است که ما علی رغم اینکه تضادهای ماهوی با آمریکا داریم و منافع متضاد داریم، اما میتوانیم به عنوان دو بازیگر معقول بینالمللی در پی اهداف خود باشیم و در عین حال از حالت مخاصمه بیرون بیاییم، چنانکه روسیه و آمریکا و چین و آمریکا اکنون هستند.
جبرائیلی تاکید کرد: این دو طیف امروز در یک نقطه به هم رسیدهاند و آن این است که امروز کشور درگیر یک سری مشکلات اقتصادی است و این مشکلات ریشه در سیاست خارجی به طور اعم و تحریمهای آمریکا به طور اخص دارد و میتوان با یک دیپلماسی موفق با آمریکا این مشکلات را حل و فصل کرد.
وی گفت: مخاطب ما در این جلسه طیف اول نیست چرا که با اینها باید اول درباره وجود خدا بحث کرد و پیامبر، وحی، قرآن، ولایت و انقلاب اسلامی را برایشان ثابت کرد و بعد رسید به آمریکا، هر چند ما حاضریم در جلسهای با اینها بنشینیم و ثابت کنیم که منافع صرفا این جهانی کشور و ملت ایران نیز با نظام اسلامی هزاران برابر بیشتر تامین شده و میشود تا یک نظام غیر دینی. چه، اساسا اسلام از ما میخواهد در همین جهان نیز به قدرت و برتری و رفاه دست یابیم.
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس ادامه داد: در پاسخ به گروه دوم که معتقد است در عین داشتن تضاد با آمریکا برقراری رابطه عادی و منطقی و همکاری ممکن است، در دو سطح نظری- علمی و سیاسی میتوان بحث کرد، که هر دو سطحش را نیازمندیم چرا که نه در خلاء میتوان نظریه پردازی کرد و به واقعیتها توجه نداشت؛ و نه میتوان بدون نگاه نظری و با تکیه بر چند نقل قول و رویداد، به نتیجه مناسب رسید.
جبرائیلی تصریح کرد: برای پاسخ به پرسش اینکه آیا میتوان از طریق مذاکره و رابطه با آمریکا مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد، به دو پرسش جداگانه نیازمندیم که ابتدا باید پاسخ آنها روش شود، نخست، آیا برقرای رابطه عادی و دوستانه با آمریکا و رفع مخاصمه ممکن است؟ و دوم، آیا مشکلات اقتصادی ایران ریشه در سیاست خارجی دارد و راه حل مسایل اقتصادی از دروازه دیپلماسی می گذرد؟
وی در پاسخ به این سوال که آیا برقراری روابط عادی با آمریکا از جنس رابطهای که مثلا روسیه و چین با آن دارند ممکن است؟ گفت: بر خلاف کسانی که سعی دارند اینگونه القا کنند که سیاست رسمی جمهوری اسلامی دشمنی مادام العمر با آمریکاست مروری بر ادبیات حضرت امام و آقا چنین نتیجهای را نشان نمیدهد.
وی اضافه کرد: رهبر انقلاب در تعبیری میفرمایند، «آن روزى که رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم» لذا باید توجه داشت که برقراری رابطه یا عدم رابطه با آمریکا ارتباط مستقیم با منافع ما دارد و اگر این رابطه مفید فایده بود، رهبر ایران اسلامی میفرمایند در آن صورت اولین نفر خودم هستم خواستار رابطه میشوم، بنابراین، وظیفه آکادمیک ما بررسی و اعلان مفید بودن یا نبودن چنین رابطهای است.
جبرائیلی تاکید کرد: سوال اینجاست که ریشه این دشمنی ایران و آمریکا کجاست؟ آیا جمهوری اسلامی به دشمنیها دامن زده یا طرف آمریکایی؟ پاسخ این سوال را باید در ماهیت نظام بین الملل جست و جو کرد.
وی ادامه داد: نظام بینالملل یک ماهیت آنارشیک دارد یعنی یک قدرت فایقهای که وضع قانون کند و اجرایش را ضمانت کند وجود ندارد، این امر مورد قبول همه نظریه پردازان طیف رئالیست و نیز نولیبرالهاست.
جبرائیلی اظهار داشت: در شرایطی آنارشی، همه کشورها اولا برای حفظ موجودیت خود و ثانیا برای گسترش نفوذ و اثرگذاری بین المللی، به دنبال بیشینه سازی قدرتشان هستند، هر مانعی که در این مسیر قرار گیرد یک مانع نامطلوب محسوب میشود و باید تا آنجا که قدرت بازیگر بین المللی اجازه میدهد، از سطح بازدارندگی آن مانع کاسته شود یا اگر ممکن بود به طور کلی حذف شود.
جبرائیلی تصریح کرد: دقیقا اینجاست که ایران و آمریکا یا چین و آمریکا یا روسیه و آمریکا هر چند در اهداف غایی خود از افزایش قدرت بین المللیشان تفاوتهای اساسی داشته باشند، در حالت تعارض منافع قرار میگیرند.
جبرائیلی اظهار داشت: اولین نقطه تعارض هم آنست که هرچه تعداد بازیگران قدرتمند در سطح بینالمللی افزایش یابد، به طور طبیعی از قدرت و گستره نفوذ و هژمونی بازیگر یا بازیگران قدرتمند کاسته میشود و این مطلوب آنان نیست.
وی گفت: در چنین شرایط، حتی افزایش قدرت ایران شاهنشاهی و متحد هم، به نحوی که مستقل از آمریکا به ایفای نقش در عرصه بین المللی پرداخته و تهدیدی برای منافع آمریکا باشد، برای واشنگتن یک تهدید محسوب میشود.
جبرائیلی با بیان اینکه جمهوری اسلامی سلاح هستهای را حرام میداند، افزود: اگر دقت کنید ما در پی افزایش توانمندیهای خود در دو حوزه دیگر هستیم و شما اگر به سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی در افق ۱۴۰۴ دقت کنید تصریح شده که ما باید در این مقطع به قدرت اول منطقه تبدیل شویم.
وی اضافه کرد: این امر، یعنی برقرای موازنه قدرت به نفع ایران در منطقه، برای آمریکا که یک ایالت غیر رسمی از آن بلکه پایتخت پنهان آن یعنی اسرائیل در منطقه است، قطعا مطلوب نیست به خصوص که نظامی سیاسی در ایران وجود دارد که یک نظام دینی است و اهداف منطقهای و بین المللیاش، چون جهانی سازی اسلام، بسط ارزشهای الهی و انسانی، حمایت از مستضعفین و مبارزه با مستکبرین، تشکیل امت واحده اسلامی و مانند اینها، کاملا با اهداف و منافع آمریکا در تضاد است.
وی، ادامه داد: ایران اگر یک کشور ضعیف باشد، دنبال بیشینه سازی قدرت نباشد، اهداف بین المللی مغایر با آمریکا نداشته و دنباله رو آن باشد، ظرفیتهایی نداشته باشد که واشنگتن برای به دست آوردن آنها طمع کند، مردمش هرچقدر هم مرگ بر آمریکا بگویند، برایش اهمیتی نخواهد داشت، تحریمش هم نخواهد کرد، برای براندازیاش هم تلاشی نخواهد کرد، لذا باید دقیقا به علت دشمنیهای آمریکا با ایران توجه داشته باشیم.
وی افزود: آمریکا از زمان انقلاب اسلامی همه تلاش خود را انجام داده تا مانع جمهوری اسلامی را از سر راه بردارد. جنگ نیابتی نظامی، تحریم اقتصادی و تلاش برای سرنگونی نظام سیاسی، راهبردهایی بوده که در هر سه سطح نظامی، اقتصادی و سیاسی قدرت علیه ایران دنبال شده است؛ نه تنها علیه ایران، بلکه علیه همه رقیبان بالفعل و بالقوه آمریکا این سیاستها اعمال میشود.
جبرائیلی تصریح کرد: شما فکر میکنید آمریکا در پی تغییر نظام سیاسی روسیه نیست؟ اگر جوابتان منفی است شورشهای سال ۲۰۱۱ را فراموش کردهاید، آیا آمریکا به دنبال گسترش ناتو تا مرزهای روسیه برای محدود کردن قدرت نظامی روسیه نبوده و نیست؟ آیا آمریکا برای کاهش قدرت اقتصادی و جلوگیری از افزایش ثروت آن تلاش نمیکند؟ آیا جلوی دسترسی روسیه به انواع تکنولوژی را نمیگیرد؟ همه اینها هست اما این رابطه مخاصمه، درباره کشورهای مختلف مشابه نیست بلکه به تناسب سطح قدرت دو کشور، سطح منازعه نیز تعریف میشود.
جبرائلی ادامه داد: ایران اسلامی هرچه قدرتمندتر باشد، آمریکا در عین رقابت، از موضع برابر با آن وارد تعامل خواهد شد، اما هرچه ضعیفتر باشد، نحوه تعامل آمریکا با آن متفاوت خواهد بود.
وی گفت: نیکلاس برنز اگر امروز میگوید ایران و آمریکا مغرورتر و قدرتمندتر از آنند که به راحتی در مقابل یکدیگر تسلیم شوند، آیا دلیل دیگری جز سطح قابل توجه قدرت ایران است؟
جبرائیلی یادآور شد: حضرت امام میفرماید اسلام میخواهد با همه کشورها رابطه داشته باشد اسلام نمیخواهد ما انزوا پیشه کنیم، ما نمیخواهیم تا ابد با آمریکا رابطه دیپلماتیک نداشته باشیم، اما باید توجه داشته باشیم که در شرایط فعلی برقراری رابطه یک امتیاز محسوب میشود و حداقل امتیاز هم وزن آن لغو همه تحریمهایی است که از ابتدا علیه جمهوری اسلامی وضع شده است.
جبرائیلی، ادامه داد: آمریکا با برقراری رابطه میخواهد به دنیا پیام دهد که ایران که سی و اندی سال است در برابر من مقاومت میکند و من را به عنوان یک ابرقدرت به رسمیت نمیشناسد و بالاخره حاضر شد از این موضع دست بردارد.
وی گفت: اما اگر این رابطه با لغو همه تحریمها اتفاق بیفتد این میشود ورود از موضع برابر و من فکر نمیکنم در ایران کسی در صورت تحقق این امر مخالف رابطه باشد.
جبرائلی تاکید کرد: واقعیتهای نظری که اشاره شد و شواهد تاریخی، مانع این خوش خیالی است، خانم وندی شرمن صریح در جلسه استماع سنای آمریکا گفت که ما تصریح کردهایم حتی اگر برنامه هستهای ایران به طور کامل برچیده شود، تحریمها لغو نخواهند شد.
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس، ادامه داد: شما میدانید کسانی در دوره اصلاحات فکر میکردند مشکل ما با آمریکا یک سری سوء تفاهمات است که میتوان با گفت وگوی تمدنها و جایگزین کردن تمجید از ملت آمریکا با شعار مرگ بر آمریکا و شهید خواندن رییس جمهور آمریکا و کمی کوتاه آمدن از برخی مواضع امام میشود تنش زدایی کرد و اعتماد سازی نمود و همه چیز را به خوبی و خوشی تمام کرد.
وی افزود: در آن دوران خاتمی سخاوتمندانه از فتوای حضرت امام(ره) درباره سلمان رشدی گذشت تا بلکه حسن نیت خود را به غرب نشان دهد.
جبرائیلی تصریح کرد: در پرتو اصل تنش زدایی در سیاست خارجی دولت اصلاحات، تصمیم گرفته شد با توجه به واکنشهای تند کشورهای اروپایی به حکم امام خمینی(ره) درباره نویسنده کتاب آیات شیطانی، این قضیه حل و فصل شود.
وی یادآور شد: ۳۱ شهریور ۷۷ در حاشیه پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک خاتمی فتوای امام خمینی(ره) درباره اعدام سلمان رشدی را مسئلهای فقهی و در نتیجه کاملا پایان یافته اعلام کرد.
وی ادامه داد: گویی امام(ره) این روز خاتمی را به چشم دیده بودند وقتی خاتمی سخاوتمندانه از حکم امام(ره) درباره سلمان رشدی صرفنظر کرد، دقیقا ۱۰ سال از سال ۶۷ می گذشت؛ یعنی زمانی که امام(ره) پیش بینی کرده بودند: «ترس من این است که تحلیلگران امروز، ۱۰ سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟ و نتیجهگیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!»
جبرائیلی ادامه داد: پس از آن موضع خاتمی، تنها دستاورد دولت اصلاحات این شد که «رابین کوک» وزیر خارجه انگلیس به ایران سفر کرد و پس از مذاکرات، روابط دو کشور به سطح سفیر ارتقا داده شد.
وی گفت: در آن دوران غنی سازی اورانیوم تعلیق شد، به آمریکاییها قول همکاری درباره طالبان داده شد. نامه ملتمسانه ای به جرج بوش نوشته شد که ما حاضریم از حمایت گروه های فلسطینی دست برداریم، کمک کنیم حزب الله لبنان خلع سلاح شود، فعالیتهای هسته ای را شفاف سازی می کنیم، شما هم از رفتار خصمانه خود نسبت به ما دست بردارید!
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس ادامه داد: من نمیدانم بیشتر از این هم میشد امتیاز داد یا نه، بیش از این هم می شد اعتمادسازی یکجانبه کرد یا خیر! اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که هر گامی ما به عقب رفتیم آنها جلوتر آمدند، این قانون روابط بین الملل است و متعلق به اکنون نیز نیست.
وی افزود: توسیدید مورخ یونان باستان کتابی دارد به نام تاریخ جنگهای پلوپونزی که متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد مسیح است، در آغاز این جنگ اسپارتیها به آتن پیغام میدهند که یا یکسری درخواست ما را عملیاتی کنید یا به شما حمله خواهیم کرد، پس از شنیدن این پیغام پریکلی رهبر آتن مردم را جمع میکند و سخنرانی بسیار قابل تاملی میکند که آن قانون روابط بین الملل که گفتیم هم در این سخنرانی بیان شده است.
جبرائیلی ادامه داد: الان برخی میگویند که میتوان با دیپلماسی پرونده هستهای را حل کرد و از حالت مخاصمه با آمریکا خارج شد، به عقیده این دوستان، بازی ما با آمریکا میتواند با حاصل جمع مثبت باشد نه صفر.
وی در توضیح گفته خود افزود: ببینید بازی با حاصل جمع مثبت درباره کشورهایی که دشمن هستند معنی ندارد، در میان نظریهپردازان روابط بین الملل، جمعی هستند که معتقدند اساسا رابطه میان همه کشورها در عرصه جانی یک بازی با حاصل جمع منفی است، یعنی یک کشور تنها در صورتی به یک واحد امتیاز دست مییابد که یک واحد از کشور دیگر کم شود، که این البته حرف درستی نبود و شواهد عینی همکاری میان اتحادهای ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک بین المللی، نشان داد که کشورها میتوانند هم افزایی کنند و بازی را به یک حاصل جمع مثبت تبدیل کنند.
وی ادامه داد: برخی میخواهند معادله بازی با حاصل جمع مثبت را به رابطه میان دو دشمن نیز تسری دهند که این از اساس اشتباه است.
وی گفت: بررسی تاریخی نشان میدهد که نه تنها همکاری و هم افزایی میان دو کشور متخاصم معنی ندارد، بلکه دولت های متخاصم حاضرند وارد یک بازی با حاصل جمع منفی با یکدیگر شوند و از طریق وارد کردن یک واحد خسارت به خود، یک واحد خسارت به طرف مقابل تحمیل کنند تا تضعیفش کرده یا از افزایش قدرتش جلوگیری کنند. میبینیم که آمریکا یک بازی با حاصل جمع منفی را با ما کلید زده است، یعنی حاضر است شرکتهای آمریکا زیان کنند؛ متحدین اروپایی زیان کنند؛ قیمت نفت افزایش یابد، اما امید دارد با توجه به تفاوت سطح قدرت و امکانات، ایران بیشتر متضرر شود.
جبرائیلی افزود: دیپلماسی خوب است، مورد حمایت است، اما نباید خوش خیال بود و یکجانبه به حریف امتیاز داد و چیزی به دست نیاورد، اگر مسئله آمریکا با ما تولید سلاح هستهای است ایران پیشنهاد خود را تکرار کند که حاضر است غنی سازی ۲۰ درصد را که مصارف پزشکی دارد متوقف کند و آن را خریداری کند؛ آمریکا هم در مقابل تحریمهای ناشی از برنامه هستهای را لغو کند، این یعنی بازی برد-برد و ما از اینکه این بازی اتفاق بیفتد خوشحال شده و حمایت میکنیم.
وی تصریح کرد: آیا ریشه مشکلات اقتصادی ما در سیاست خارجی است و اگر تحریمها لغو نشوند، مشکلات ما ادامه خواهد داشت؟ یا اینکه میتوان با لغو تحریمهای ناشی از برنامه هستهای این مشکلات را رفع کرد؟
جبرائی تاکید کرد: طیفی که مشکلات اقتصادی را به سیاست خارجی پیوند میزند، این پیش فرض را در ذهن دارد که نفت ستون فقرات اقتصاد ایران است و هم اکنون که درآمدهای نفتی متوقف شده، اقتصاد ایران دچار معضل گشته و راه خروج از وضع کنونی، بازگشت صادرات نفت به سطح قبلی است، جالب اینکه همان کسانی که در پی لغو تحریمها و احیای دلارهای نفتی هستند که طی دهههای گذشته انبوهی از مطالب را نوشتهاند تا ثابت کنند که دولت ایران به دلیل وابستگی به درآمدهای نفتی یک دولت رانتیر است و این به دموکراسی آسیب میزند.
وی ادامه داد: حقیقت این است که حتی اگر صادرات نفت از سر گفته شد و دلارهای مفتی احیا شدند، اقتصاد ایران ممکن است با بلعیدن این قرص مسکن آرام گیرد اما درمان نخواهد شد و این تحلیل مورد اجماع اکثر اقتصاددانان است.
جبرائیلی اظهار داشت: مشکل اساسی اقتصاد ایران آن است که دولت ترجیح میدهد به جای اینکه مردم را درگیر فعالیتهای اقتصادی و تولید کرده و از درآمد مالیاتی این فعالیتها ضمن تامین بودجه به رشد اقتصادی برسد، نفت حاضر و آماده را صادر کرده و با زحمتی اندک، به درآمد هنگفت برسد.
وی تاکید کرد: الان همان طیف به دنبال معنادار نشان دادن رابطه اقتصاد و سیاست خارجی و تحمیل این گفتمان به دولت و افکار عمومی است و سودای بازگشت به دوران مفت خوری نفت را در سر دارد.
جبرائلی گفت: دلارهای نفتی به این دلیل که به مصرف بودجه عمومی میرسید، اقتصاد ایران را گرفتار بیماری هلندی کرده بود. بیماری هلندی به وضعیتی گفته می شود که درآمدهای طبیعی خود را به عنوان تولید جا زده و به صورت کاذب ارزش پول ملی را تقویت کند. شما میدانید ارزش پول ملی با تولید و قدرت تولیدی رابطه مستقیم دارد. اما در اثر بیماری هلندی، توان تولید بیش از آنچه هست نشان داده می شود. نتیجه این میشود که برای بنگاههای اقتصادی واردات بیشتر صرف می کند با تولید، تجار و دلالان واردات تبدیل به قشر ثروتمند جامعه می شوند، یعنی همان مفت خوری نفت اتفاق می افتد. نتیجه این می شود که صنایع ما تنبل می شوند، به دلیل ناتوانی در رقابت با ساده ترین کالاهای خارجی که ارزان تر به دست می آیند، ساده ترین صنایع از رشد می مانند. مثال آن صنایع خودروسازی است. خودروساز ما ترجیح می دهد به جای R&D و تولید، انواع قطعات را وارد کند.
وی ادامه داد: فقط سال گذشته ما ۳ میلیارد دلار خودرو وارد کشور کردهایم؛ ماحصل توافق ژنو آزادسازی چهار و نیم میلیارد دلار سرمایه ما بود و شما خیال نکنید که اگر کالایی با ارز آزاد وارد شد، کشور آسیب نمی بیند. ارز، چه مرجع باشد، چه مبادله ای و چه آزاد، سرمایه ملی محسوب می شود و خروج بی رویه آن به این شکل، به ضرر اقتصاد کشور است.
وی، ادامه داد: من متاسفم که دولت مجددا ثبت سفارش کالاهای لوکس را آزاد کرد.
وی گفت: همه این اتلاف ارزی در شرایطی است که طبق اعلام وزارت صنعت معدن و تجارت، سال ۹۱ حدود ۷۰ درصد منابع مالی واردات ما از صادرات غیر نفتی تامین شده است. داده های اطلاعاتی و تحلیلی فراوانی وجود دارند که نشان می دهند اقتصاد بدون نفت در ایران ممکن است و آرزو نیست.
جبرائیلی تاکید کرد: شاید باور این حقیقت مشکل به نظر آید اما بر اساس برآوردهای رسمی انجام شده در حال حاضر دو سوم اقتصاد ایران مالیات پرداخت نمیکند.
وی تصریح کرد: بر اساس بررسیهای انجام شده در کمسیون اقتصادی مجلس که توسط رئیس کمسیون اعلام شد، فقط با اصلاح ساختار مالیاتی می توان ظرف دو سال بودجه کشور را بدون اتکا به نفت بست.
جبرائیلی، ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی با واقعیاتی مواجه است که اتخاذ راهبردهای سیاسی و اقتصادی باید مبنای این واقعیات صورت گیرد. واقعیت اول، دشمنی ناتمام، هدف دار و ریشه ای دشمن است. واقعیت دوم، کاهش درآمدهای ارزی کشور در نتیجه تحریم نفت است.
جبرائیلی افزود: واقعیت سوم ناکارآمدی یک اقتصاد وابسته به نفت در دراز مدت و ضرورت رهایی از آن است، حقیقت آن است که ایران در شرایط کنونی باید به الگوی رشد اقتصادی درونزا روی آورد که مستقل از وابستگی به تجارت است.
وی خاطر نشان کرد: تئوریهای سنتی رشد بر روی تجارت تاکید داشتند و آن را موتور رشد میدانستند در حالی که تئوری رشد درونزا بر روی آموزش، مهارت نیروی کار، توسعه تکنولوژی های جدید و اقتصاد دانش بنیان تاکید دارد.
جبرائیلی در ادامه گفت: بررسیهای تاریخی نشان می دهد رشدهای بالا در کشورهای صنعتی نیز با استفاده از تئوری رشد درونزا رخ داده است.
وی افزود: شرایط رشد پایدار زمانی حاصل خواهد شد که سرمایه گذاریهای ما تا حدود قابل توجهی از افزایش در تولید باشد، نفت نیز، یک واقعیت دیگر در اقتصاد ایران است که باید نوع نگاه به آن تغییر یابد. حتی اگر درآمدی از دریچه فروش نفت حاصل میشود، این حرف شومپیتر درست است که نباید آن را جز یک قدرت اقتصادی موقت به عنوان نیروی محرکه فناوری محسوب کرد.
انتهای پیام/
–