تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
1

خبرنگار آمریکایی در جماران دنبال یک چیز غیرعادی می‌گشت/ با آنکه همه چیز را با چشم خود می‌دید، باز هم برای او قابل هضم و باور نبود

  • کد خبر : 32045
  • ۱۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۸:۲۶
خبرنگار آمریکایی در جماران دنبال یک چیز غیرعادی می‌گشت/ با آنکه همه چیز را با چشم خود می‌دید، باز هم برای او قابل هضم و باور نبود

با آنکه همه چیز را با چشم خود می‌دید، باز هم برای او قابل هضم و باور نبود. از این رو گویی همواره دنبال یک چیز غیرعادی می‌گشت و در این حال، حس کنجکاوی او روی یک نکته قفل شده بود و در جستجوی کسی بود که آزادانه استفسار کند تا نکته مورد نظرش را باز و معمای خود را حل کند.

به گزارش خبرنگار احزاب کمال مهر، عظمت و شخصیت حضرت امام (ره) به سان کوهی بود بسیار بزرگ که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق ساییده و با پیوند سرچشمه لایزال هستی،‌ وجودش از زلال معرفت سیراب گردیده بود و از گستره پیرامونش،‌ چشمه سارهای حکمت، جاری شده بود و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال می‌نمود.

عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیقه نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از بعد ظاهری و اثباتی،‌ قطره ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده است و با جمع آوری این قطره‌هاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای تشنه کامان تاریخ و نسل های آینده، جاری می‌شود.

“محمد حسین رحیمیان” نویسنده کتاب “یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره” می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!

آنچه در زیر می‌آید هرگز نمی‌تواند معرف شخصیت والای حضرت امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشه‌ای است از داستان آشنایی “محمد حسن رحیمیان” و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده است و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره ای  است که از دیگران شنیده است.

علاقه مندان به خواندن خاطرات می‌توانند هر روز راس ساعت ۶ صبح با مراجعه به سایت باشگاه خبرنگاران، ‌چند مورد از این خاطرات را مطالعه کنند و البته روند نقل این خاطرات در رسانه مذکور تا زمان رحلت جانگداز بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت.

ساده‌زیستی و قناعت

بزرگترین انسان در کوچکترین خانه

حضرت امام(ره) در طول مدتی که در نجف اشرف اقامت داشتند، در خانه‌ای محقر و فرسوده در یکی از کوچه‌های «شارع‌الرسول» همچون صدها طلبه معمولی، اجاره‌نشین بودند. بعد از پیروزی انقلاب نیز چه در ایامی که در قم بودند و چه در مدت نزدیک به ده‌سالی که در جماران اقامت داشتند، همچون بسیاری از مستضعفان، به صورت مستاجر زندگی می‌کردند و در منزل بسیار قدیمی «آقای جمارانی» اقامت داشتند. این خانه که بعد از فوت مرحوم پدر آقای جمارانی به چند قطعه کوچک تقسیم شده بود و ساختمان قدیمی آن در اختیار خانواده آقای جمارانی قرار داشت. قطعه دیگری از آن که منزل کوچکی بود با مساحت حدود ۱۲۰ متر مربع و ۷۰ متر زیربنا و متعلق به «آقای سیدحسن حسینی»، داماد آقای جمارانی، در اجازه حضرت امام(ره) قرار گرفت. این منزل کوچک و ساده که همه از نزدیک یا از تلویزیون آن را دیده‌اند، طی یک دهه، جایگاه انسانی بود که بر اریکه دل‌های مشتاق صدها میلیون مسلمان و مستضعف جهان، حکومت می‌راند. انسانی که با تکیه بر قدرت ایمان و نفوذ الهی‌اش، تمام کاخ‌های ابرقدرت‌های شیطانی را به لرزه درآورد.

خبرنگار آمریکایی

عظمت وارستگی و ساده‌زیستی حضرت امام(ره)، به ویژه برای کسانی که بیشتر شگفت‌آور است که جباران و حکام مستکبر جهان مادیت را در کاخ‌های ننگین و افسانه‌ای‌شان از نزدیک دیده‌اند. یک روز که جمعی از خبرنگاران خارجی به جماران آمده بودند، یکی از آنان جوانی بود ظاهرا آمریکایی که سخت از دیدن خانه و اقامتگاه امام(ره) شگفت‌زده و گیج شده بود. با آنکه همه چیز را با چشم خود می‌دید، باز هم برای او قابل هضم و باور نبود. از این رو گویی همواره دنبال یک چیز غیرعادی می‌گشت و در این حال، حس کنجکاوی او روی یک نکته قف شده بود و در جستجوی کسی بود که آزادانه استفسار کند تا نکته مورد نظرش را باز و معمای خود را حل کند. بالاخره با برخورد به اینجانب، با شور و شوق سر صحبت را باز کرد. زبانش را نمی‌فهمیدم، ولی زبان حالش گویا بود. بالاخره مترجمی پیدا شد و حرفش را ترجمه کرد.

روی حیاط کوچک منزل امام(ره) داربستی فلزی نصب شده تا به منظور جلوگیری از سرمای زمستان و آفتاب و گرمای تابستان روی آن پارچه برزنت پهن شود. سوالش این بود: «این لوله‌ها و نرده‌ها برای چیست؟ آیا برق در آنها جریان دارد؟!» و بعد پرسید: « واقعا خانه امام(ره) همین هست؟» با توضیح و جواب من، تعجبش زیادتر شد و در ادامه نکته‌ای را برای او گفتم که حتی سوال آن به ذهن کنجکاو خبرنگارانه او خطور نکرده بود.

توضیح دادم: «تازه این خانه که می‌بینید ملک امام(ره) نیست و اجاره‌ای است!»

تعجبش بیشتر شد و با آنکه از چهره‌اش معلوم بود که نمی‌تواند باور کند، تصور چنین چیزی او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. اشک در چشمانش حلقه زد و منقلب شد انگار که افق جدیدی به رویش گشوده شده است. ولی چشمش از دیدن آن ناتوان است و …

با فهمیدن این نکته یعنی اجاره‌ای بودن خانه که قابل رویت با چشم و دوربینش نبود با تمام وجود چنان از اینجانب تشکر کرد که دیگر نیاز به ترجمه نبود.

به راستی که هر یک از ویژگی‌های حضرت امام(ره) که ویژگی‌های اسلام و نمودارهای امامت و رهبری در حکومت اسلامی است و مقایسه آنها با تمام نظامیان و رهبران دیگر کافی است که انسان‌های باشعور و آزاد اندیش را به حقانیت اسلام و نظام حیات‌بخش اسلامی رهنمون کند.

قناعت و زهد در عین مکنت

به هر حال حضرت امام(ره) در طول زمان مرجعیت و زعامت خویش، به صدها میلیارد ریال پول از بابت وجوه شرعیه دسترسی داشت و علاوه بر آن، در مقام ولایت امر و رهبری امت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، تمام مخازن و منابع ثروت و میلیاردها دارایی‌های گوناگون در حیطه تصرف و ولایتشان قرار داشت، با این همه این انسان متکامل و سالک و وارسته و به خدا پیوسته، با آن که از اختیارات الهی و قدرت فعلی در دخل و تصرف در آنها برخوردار بود، هرگز کمترین امتیاز مادی و بهره شخصی از همه آنچه در اختیار داشت نگرفت همواره و تا آخر عمر، در کمال سادگی و صرفه جویی و قناعت، زندگی پاک و پاکیزه و الهی خویش را سر کرد.

انتهای پیام/

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=32045

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x