به گزارش گروه وبگردی«کمال مهر»؛ «غلامرضا باطنی» از اعضای تیم پزشکی معالج حضرت امام است که ناگفتههایی از حضور در این تیم دارد. وی تا آخرین لحظات عمر امام خمینی(ره) در کنار ایشان حضور داشته است.
باطنی درباره ایست قلبی حضرت امام در سال ۶۵، اطلاع نداشتن بنیانگذار جمهوری اسلامی از ساخت بیمارستان قلب جماران و اقدامات آیت الله منتظری که قلب پیر جماران را به درد آورد، خاطرات خواندنی دارد که در ادامه مشروح آن میآید.
چگونه بیمارستان قلب جماران به عنوان محل بستری امام(ره) تعیین شد؟
پزشکان در سال ۵۸ به امام (ره) گفتند که شما باید در تهران بمانید، چون در آن زمان بیمارستان قلب در کشور تنها دو تا بود که هر دو در تهران قرار داشتند. به توصیه پزشکان، امام (ره) در تهران ماندند. امام (ره) را ابتدا در ساختمانی واقع در خیابان دربند تهران مستقر کردند. امام(ره) دو هفته در این ساختمان ماند و پس از آن گفتند این خانه، طاغوتی است و من نمیتوانم اینجا بمانم و اگر میخواهید در تهران بمانم، خانه یک عالِمی در کنار یک مسجد را برایم بگیرید.
پس از بررسیهای انجام شده، خانهای در جماران را انتخاب کردند که به حسینیه هم راه داشت. پس از استقرار در جماران، اعضای تیم پزشکی امام(ره) تصمیم گرفتند، کنار منزل برای ایشان بیمارستانی بسازند که اگر مشکلی پیش آمد، امام(ره) جز این بیمارستان به جای دیگری نروند چون زمانی که امام(ره) در بیمارستان شهید رجایی بودند، هم برای تیم حفاظت و هم برای سایر بیماران دردسر ایجاد شده بود.
اعضای تیم پزشکی امام (ره) چگونه انتخاب شدند؟
برای انتخاب اعضای تیم پزشکی، باید از یک هفتخوانی عبور می کردیم. سیستمهای ما را انتخاب میکردند و از مراکز مختلف، استعلام و تحقیقات وسیعی انجام میشد. تیم پزشکی همواره در نزدیکی امام(ره) قرار داشتند و برای همین باید هویتشان صد درصد تائید میشد. خود من از انتخاب برای تیم پزشکی امام (ره) اطلاعی نداشتم و به نوعی من را برای این مسئولیت انتخاب کردند.
چکاپهای پزشکی حضرت امام(ره) به چه صورت انجام میشد؟
برای پاسخ به این سوال باید مطلبی را عنوان کنم. امام(ره) به شدت سادهزیست بود و به شدت نسبت به مسائل تزئیناتی منزلشان سختگیری میکردند. ایشان وقتی به جماران رفتند، عدهای میخواستند دیوارهای حسینیه را گچکاری و سنگکاری کنند که حسینیه، چهره بهتری به خود بگیرد. امام وقتی از این موضوع مطلع شدند، به کسانی که آمده بودند سنگکاری کنند، گفتند شما میخواهید برای من کاخ درست کنید؟ میخواهید مرا شاه کنید؟ من آمدهام اندیشهها را بسازم نه کاخ ها را. هرکسی گفته اینجا را سنگکاری کنید، خودش باید بیاید این سنگها را بِکَنَد. مسئولی که برای سنگکاری آمده بود، به امام(ره) گفت ما فقط میخواستیم قسمت پایین دیوارها که مردم به آن تکیه میدهند را سنگکاری کنیم تا لباس مردم خاکی نشود. امام (ره) هم چون رفاه و آسایش مردم برایشان مهم بود، گفتند اشکالی ندارد و تأکید کردند فقط همان قسمتی که مردم تکیه میدهند را سنگکاری کنید نه بیشتر از آن و بقیه دیوار باید خاکی بماند.
با چنین روحیهای، قاعدتاً نمیشد به امام(ره) گفت ما میخواهیم برای شما بیمارستان اختصاصی بسازیم؛ قطعاً ایشان این پیشنهاد را نمیپذیرفتند. برای همین بدون اطلاع امام(ره) بیمارستانی در نزدیکی بیت ایشان ساخته شد. این بیمارستان در سال ۶۳ از هر لحاظ اعم از ساختمان، پرسنل و تجهیزات کامل شد؛ منتهی کادر پزشکی این بیمارستان به شکل دورادور، مراقب احوال امام(ره) بودند.
داخل منزل امام (ره) دکمههایی را کار گذاشته بودند که اگر مشکلی برای ایشان پیش آمد، هر کدام از دکمهها که فشار داده میشد، داخل بیمارستان آژیری به صدا درمیآمد و تیم پزشکی بلافاصله – که به شکل «استندبای» بودند – بر بالین حضرت امام (ره) حضور پیدا میکردند. در فروردین سال ۶۵ حضرت امام (ره) در منزلشان دچار سکته و ایست قلبی شدند که بلافاصله به بیمارستان اطلاع و تیم پزشکی حاضر شد. عملیات احیای قلبی و ریوی انجام شد که اگر چنین امکانات پزشکی در آن سال نبود، حضرت امام(ره) در همان سال ۶۵ رحلت میکردند.
در آن ماجرا قلب امام (ره) احیا شد. پس از آن حادثه ایشان را از منزل به بیمارستان که در ۲۰ قدمی بیت بود، منتقل کردند اما چون ایشان هوشیاری نداشتند، متوجه این موضوع نشدند. پس از بستری شدن، مرحوم حاج احمدآقا و خانواده، روزانه دو یا سه نوبت به ملاقات امام (ره) میرفتند. ایشان چون تصور میکردند در بیمارستان شهید رجایی در خیابان ولیعصر بستری شدهاند، به مرحوم احمدآقا گفتند «شما که روزانه خانواده را دو، سه بار میبری و میآوری، اذیت میشوند؛ هفتهای یک بار هم بیاوری، کافی است». مرحوم احمدآقا برای اولین بار به امام (ره) گفت که این بیمارستان در کنار منزل است و رفت و آمد برای افراد منزل مشکلی ایجاد نمیکند. امام(ره) دو ماه در بیمارستان بستری بودند و همه کارها را هم در بیمارستان انجام میدادند. سال ۶۵ اوج پیروزیهای رزمندگان در جبههها بود. اسفند همان سال عملیات «والفجر۸» انجام و طی آن منطقه «فاو» فتح شد. اگر خبر بیماری امام(ره) به بیرون درز میکرد، هم در روحیه رزمندگان تأثیر منفی داشت و هم اینکه دشمنانمان را بسیار جری میکرد.
امام (ره) همیشه یک رادیوی جیبی کوچک داشتند و با آن، رادیوی بیبیسی، رادیوی آمریکا و رادیوی اسرائیل را میگرفتند و گوش میکردند. در دو ماهی که امام (ره) در بیمارستان بستری بودند، هیچکدام از این رادیوها خبری از بیماری امام (ره) اعلام نکردند. ایشان از این جهت که مسائل امنیتی به طور تمام و کمال رعایت شده بود، ساخت بیمارستان قلب جماران را تائید کردند اما فرمودند «من برای ادامه کار شرطی دارم؛ آن هم اینکه این بیمارستان صرفاً مختص من نباشد و مردم عادی هم بتوانند از امکاناتش استفاده کنند». در زمان حضرت امام (ره) مردم عادی هم با شرایط خاص و ویژهای از امکانات بیمارستان استفاده کردند، چون این بیمارستان فوق سِری بود و هیچکس نمیدانست این بیمارستان آنجا ساخته شده است.
حضرت امام(ره) از فروردین سال ۶۵ تا آخرین روز حیات، گویا هر روز در یک اتاق سیسییو قرار داشتند؛ یعنی سیمهایی به قلب امام (ره) وصل بود و ایشان هر جایی اعم از حسینیه هم که میرفتند، یک تیم پرستاری کامل ضربان قلبشان را پشت دستگاه میدید. حتی امام (ره) وقتی به سخنرانی میرفتند، پرستاران ضربان قلب ایشان را روی مانیتور میدیدند. از این نظر ضربان قلب امام (ره) به طور کامل تحت مراقبت بود. همیشه دو پرستار و یک متخصص قلب در منزل امام (ره) مراقب ضربان قلب ایشان بودند.
اینکه گفته میشود امام (ره) مبتلا به بیماری سرطان بوده است، حقیقت دارد؟
مشکل اصلی امام (ره) قلبی بود اما در اواخر اردیبهشت ماه سال ۶۸ طی آزمایشاتی معلوم شد که ایشان دچار کمخونی شدهاند. نتایج آزمایشات آندوسکوپی و پاتولوژی نشان داد که امام (ره) دچار سرطان شدهاند.
واکنش امام (ره) به بیماریشان چه بود؟
پزشکان همواره میگفتند که امام(ره) بهترین بیماری بوده که ما تاکنون داشتهایم. اگر من یا شما نزد پزشک برویم و پزشک برای ما دارو تجویز کند، ما خود را به مصرف داروها به طور دقیق چندان مقید نمیدانیم اما حضرت امام (ره) اینگونه نبودند. مثلاً اگر پزشکی به امام (ره) میگفت، باید فلان قرص را دو ساعت یکبار بخورید، اگر ساعت دو صبح یا چهار صبح هم میشد، امام (ره) از خواب بیدار میشدند و آن قرص را مصرف میکردند. امام (ره) نسبت به رعایت دستور پزشک بسیار مقید بودند؛ یعنی میگفتند که پزشکان در حرفه خود مجتهد هستند و ما باید از دستورات آنها پیروی کنیم تا سلامتیمان حاصل شود.
وقتی بیماری امام (ره) تایید شد، تصمیمگیری برای عمل جراحی ایشان راحت نبود، چون سن امام بالا بود و مشکل قلبیشان، کار را برای ما مشکل می کرد. پزشکان امام(ره) با مسئولان سه قوه و مرحوم حاج احمدآقا جلساتی داشتند. مسئولان، نظر پزشکان را قبول کردند و گفتند که باید به طریقی این مسئله با خود امام(ره) هم مطرح شود. وقتی این مساله با خود حضرت امام (ره) هم در میان گذاشته شد، امام(ره) فرمودند: «اگر نظر شما به عمل جراحی است، من میپذیرم» اما ایشان برای این عمل جراحی دو شرط گذاشتند؛ یکی اینکه گفتند من خارج نمیروم و باید همینجا من را عمل کنید و دومین شرط اینکه پزشک من باید ایرانی باشد. امام(ره) به پزشکان ایرانی کاملاً اعتماد داشتند.
فشار کار رهبری انقلاب و فشارهای ناشی از رهبری جنگ، چه تأثیری روی بیماری امام (ره) داشت؟
بدونشک این مسائل روی سلامت امام (ره) تأثیر داشته اما کسانی که امام (ره) را از نزدیک میشناختند و با روحیات و خلقیات ایشان آشنا بودند، میگفتند امام(ره) جزء «صدیقین» است؛ یعنی اصلاً دروغ نمیگفتند. آن روزی که ایشان فرمودند: «من جام زهر نوشیدم و قطعنامه را پذیرفتم»، واقعاً این جام را سر کشیدند و همه این مشکلات از آنجا آغاز شد.
در اردیبهشت سال ۶۸ تا روز رحلت حضرت امام (ره)، چه کسانی و از چه جریاناتی به ملاقات و عیادت حضرت امام (ره) آمدند؟
امام (ره) پس از تصمیم برای عمل جراحی، ساعت ۱۰ و نیم شب اول خرداد سال ۶۸ در بیمارستان قلب جماران بستری شدند و صبح روز بعد، دو ساعت پس از اقامه نماز صبح -که تصاویر آن بارها و بارها از تلویزیون پخش شد، آن نماز درواقع آخرین نماز ایستاده حضرت امام (ره) بود- به اتاق عمل رفتند و آن عمل بسیار عالی انجام شد. در حین عمل هیچ مشکلی برای امام (ره) بوجود نیامد و طی آن، دو سوم معده امام(ره) برداشته شد.
پس از آنکه امام (ره) از اتاق عمل بیرون آمدند، اولین کسی که به نزد تیم پزشکی رفت و به آنها خسته نباشید گفت، آیت الله خامنهای بودند که آن زمان در کسوت ریاست جمهوری قرار داشتند. آقایان هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و دیگر مسئولان، از کسانی بودند که به ملاقات و عیادت امام (ره) میآمدند.
امام (ره) زمانی که در بیمارستان حضور داشتند، در دیدارهایشان با مسئولین چه توصیههایی میکردند؟
زمانی که امام (ره) با مسئولین دیدار داشتند، تیم پزشکی در آن قسمت حضور نداشت. در نوبت اول در سال ۶۵ که امام (ره) به مدت دو ماه بستری بودند، دیدارهایشان را به طور معمول و با حالت عادی و طبیعی انجام میدادند اما در نوبت دوم در سال ۶۸ ایشان به طور کلی، روی تخت بیماری قرار داشتند و به آن صورت سرحال نبودند که بخواهند با مسئولین صحبت کنند. امام (ره) در آن زمان تاکید زیادی بر همدلی و هماهنگی آقایان هاشمیرفسنجانی و آیتالله خامنهای داشتند و فرمودند: «شما دو نفر باید همیشه کنار هم باشید و به یکدیگر کمک کنید، چون دشمن میخواهد شما را از هم جدا کند و اگر قرار باشد اتفاقی هم در این کشور بیفتد، با جدایی شما دو نفر از یکدیگر خواهد افتاد.»
در تمام طول مدتی که به عنوان تیم پزشکی در کنار امام (ره) بودید، آیا خبری بود که امام (ره) را به شدت متأثر کند؟
امام (ره) از پیروزی رزمندگان به شدت خوشحال میشدند. از سال ۶۵ ضربان قلب امام(ره) به طور مداوم تحت نظر تیم پزشکی بود اما تنها خبری که به شدت امام(ره) را متأثر میکرد و ضربان قلب ایشان را تحت تأثیر قرار میداد و نامنظم میکرد، موضوع آقای منتظری بود. امام(ره) در این مسئله بیشتر از آن چیزی که شما فکر کنید، اذیت شدند.
منبع: مهر
انتهای پیام/