پرده اول فشار و انصراف عارف از انتخابات ریاست جمهوری
فعالیت جدی و صحبت های انتخاباتی عارف، ذهن کمتر کسی را به سمت احتمال انصراف وی از ادامه رقابت سوق می داد. وی بارها در صحبتهای خود تأکید کرده بود که در انتخابات ریاست جمهوری “تفکر اصلاح طلبی باید پیروز شود” و حتی ساعاتی قبل از کناره گیری به خبرنگاران گفته بود “تا آخر در صحنه هستم و به نفع کسی کنار نمیروم. اصلاحطلبان عقبنشینی نمیکنند و با قدرت در انتخابات شرکت میکنند.“[۲]
بسیاری از جریان های اصلاح طلب نیز تنها عارف را نماینده اصلاحات در انتخابات می دانستند و برای همین راضی به انصراف تنها نماینده خود از ادامه رقابت نبودند؛ رهامی رییس ستاد هماهنگی جبهه اصلاحات در انتخابات شوراها در همین زمینه گفته بود “قرار بر این بود که اگر به اجماع نرسیدیم، از آقایان جهانگیری، مهرعلیزاده، شریعتمداری و عارف حمایت شود که از این مجموعه در ابتدا فقط دو نفر ماندند که با رد صلاحیت آقای شریعتمداری فقط یک نفر از کاندیدای اصلاح طلبان در صحنه باقی ماند“[۳]
اما سیر اتفاقات هفته آخر، ملاقاتها و نامه نگاری ها حکایت از فشار برخی از جریان ها بر روی عارف داشت که در نهایت این کاندیدا را مجبور به کناره گیری از ادامه رقابت کرد. گام اول در انصراف عارف را باید از ملاقات وی با هاشمی دانست؛ دیداری که اعضای ستاد عارف از آن کنار کشیدن روحانی به نفع عارف را انتظار داشتند.[۴] اما کمی دیر متوجه شدند که هاشمی که خود پیشنهاد حضور روحانی در انتخابات را مطرح کرده بود، هرگز راضی به کنار کشیدن وی نخواهد شد.[۵]
بعد از این دیدار، فشارها بر روی عارف برای کنارهگیری افزایش پیدا میکند و حتی غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران -حزب نزدیک به هاشمی رفسنجانی- خبر اجماع بر روی روحانی را ساعاتی قبل از انصراف رسمی عارف، در رسانه ها اعلام میکند.[۶]
این فشارها در کنار نامه محمد خاتمی که در آن ادامه حضورعارف در انتخابات را “به مصلحت ندانسته بود” عارف را ناچار به کناره گیری در شامگاه دوشنبه بیستم خرداد می کند .[۷]
نحوه انصراف عارف با توجه به مواضع وی و اعضای ستادش، نشان از تحمیل شدن این تصمیم به او دارد؛ چرا که وی بارها در صحبتهایش خود را تنها نماینده اصلاحات در انتخابات دانسته بود و معتقد بود “اصلاحطلب عقبنشینی نمیکند”، برای همین نیز در بیانیه انصرافش هیچ اشارهای به نام روحانی نمیکند و حتی بعد از بروز شایعاتی در یکی شدن ستادهای روحانی و عارف، رسماً بیانیهای مبنی بر کذب بودن این خبر و تعطیلی تمامی ستادهایش صادر میکند.
پرده دوم: فعالیت برای انتخابات مجلس و آشکار شدن اختلافات
پایان انتخابات ریاست جمهوری، زمان شروع فعالیتهای عارف برای انتخابات مجلس بود. از همان روزهای ابتدایی ملاقات و دیدارهای عارف رنگ و بوی انتخابات مجلس را به خود گرفته بود.
برخی از سرلیست شدن عارف در انتخابات صحبت میکردند. کواکبیان دبیرکل حزب مردمسالاری با استقبال از حضور محمدرضا عارف به عنوان سرلیست اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم گفته بود که این موضوع به آمادگی وی بستگی دارد. [۹]
این در حالی است که غلامحسین کرباسچی از سرلیست شدن ناطق نوری حمایت کرده بود. فومنی دبیرکل جبهه مردمی اصلاحات نیز اعلام کرده بود که عارف تصمیم دارد با قدرت در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کند و “ما معتقدیم که عارف باید برای ریاست مجلس آماده شود”.[۱۰]
اما به نظر می رسد این فعالیت ها به مذاق برخی از اصلاح طلبان خوش نیامده و ورود به بحث انتخابات مجلس را زودهنگام دانستهاند.
عبدالحسین موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات در زمینه جدا شدن فعالیتهای عارف از دیگر اصلاح طلبان میگوید: “اینکه آقای عارف گفته برای انتخابات مجلس فعال میشوند، طبیعی است، انتخابات محفل اصلی برای جریانات سیاسی است که وارد کار سیاسی شوند و باید وارد شوند اما اینکه ستاد تشکیل دهند و کار عملی انجام شود، زود است. من از اجماع اصلاحطلبان در انتخابات آینده مجلس ناامید نیستم“[۱۱]
قبل از این هم خبرهایی مبنی بر رابط شدن موسوی لاری بین خاتمی وعارف شنیده میشد و اینکه از موسویلاری خواسته شده تا عارف را از سرلیست شدن در تهران منصرف کرده و به کاندید شدن از یزد تشویق کند؛ هر چند که موسوی لاری به صورت مبهم و کلی این خبر را تکذیب کرد اما تجربه انتخابات ریاست جمهوری و تکذیبهای پیاپی عارف از کنارهگیری، نشان از بی اساس بودن بسیاری از این تکذیبها و اهمیت مصلحتها در زمانهای دیگر دارد.
فارغ از تمامی خبرهایی که ممکن است تأیید یا تکذیب شود، نشانههایی از جدایی و فعالیت مستقل عارف دیده میشود که به تدریج بعد از انتخابات ریاست جمهوری نمایان شدهاند.
اولین نشانه را میتوان در همان بیانیه اول دکتر عارف مبنی بر تعطیل شدن تمامی ستادهای انتخاباتی و تکذیب فعالیت مشترک با ستاد روحانی دانست، به گونهای که عارف صراحتا اعلام کرد هیچ کدام از ستادهای انتخاباتیش با ستاد انتخاباتی روحانی همکاری نمیکند و تمامی ستادها تعطیل شدهاند.
دومین نشانه در این زمینه را میتوان وارد نشدن عارف در دولت یازدهم دانست. با وجود اینکه نقش پررنگ عارف در پیرزوی حسن روحانی بر هیچ کس پوشیده نبود، وی هیچ جایگاهی در دولت یازدهم پیدا نمیکند؛ اینکه دلیل ورود پیدا نکردن عارف در دولت یازدهم، عدم پیشنهاد پست مناسب از جانب دولت یا بیمیلی خودش باشد، نتیجه یکسان است و آن بروز اختلاف نظر و شکاف بین این دو تفکر است.
عارف در مورد دلایل ورود پیدا نکردن به دولت یازدهم میگوید: “در انتخابات ریاست جمهوری سرمایه اجتماعی قابل توجهای شکل گرفت و برای حفظ این سرمایه اجتماعی تصمیم گرفتم در قالب نهادهای مدنی و خارج از ساختار دولت این سرمایه را با کمک همراهانم حفظو تعالی دهیم“[۱۲]
این صحبت ها در حالی مطرح می شود که برخی اصلاحطلبان، فعالیت عارف درون دولت را مناسبتر میدانستند. موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات در اینباره می گوید “اگر آقای عارف میخواست بساطی را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی پهن کند، در دولت امکان تحقق این موضوع را بیشتر پیدا میکرد تا خارج از دولت“[۱۳]
سومین نشانه را میتوان نمایان شدن اختلاف بین عارف و هاشمی دانست. در حالی که گمانه زنی هایی در رابطه با انتصاب عارف به ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری توسط هاشمی رفسنجانی مطرح بود، به یکباره علیاکبر ولایتی برای این سِمت معرفی شد.
رسولی سخنگوی ستاد عارف در زمان انتخابات در رابطه با پیشنهاد پست ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت میگوید: “جناب آقای هاشمی به صورت رسمی به آقای عارف پیشنهاد تصدی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را دادند و دکتر عارف ضمن درخواست فرصت برای فکر و مشورت تمایل برای پذیرش این پیشنهاد را داشتند؛ اما در هنگام این بررسیها متوجه شدیم آقای دکتر ولایتی حکم گرفتند.“ [۱۴]
اما چهارمین نشانه، مربوط به انصراف محمدرضا عارف از حضور در هیات مدیره بنیاد باران است که شاید این مسئله را بتوان آغاز جدایی و استقلال عارف از خاتمی دانست.
بنیاد باران پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی و با همکاری چند تن از همکاران وی در دولت از جمله عارف تشکیل شده بود که در جریان انتخاب هیات مدیره جدید این بنیاد در آبان ماه امسال، محمد رضا عارف انصراف خود را اعلام میکند. اسداله رازانی مدیرعامل پیشین این بنیاد در رابطه با دلایل انصراف عارف اینگونه توضیح می دهد: “دکتر محمدرضا عارف به دلیل تشکیل بنیاد امید ایرانیان، انصراف خود از حضور در هیأت مدیره بنیاد باران را اعلام کرد“[۱۵]
پرده سوم: عارف میان دو راهی استقلال یا اجبار
نحوه تعامل و ارتباط محمدرضا عارف با دیگر گروههای اصلاحطلب و جریان دولت در انتخابات مجلس دهم نتایج متفاوتی را به بار خواهد آورد. اینکه عارف بار دیگر تحت فشار اصلاحطلبان یا جریان اعتدال مجبور به عقبنشینی و عدول از نظرات و خواستههای خود خواهد شد یا اینبار نقش یک بازیگر محوری و مستقل را ایفا خواهد کرد؟
قرائن جدایی و اختلاف عارف با جریان دولت، هاشمی رفسنجانی و خاتمی در کنار تلاشهایش برای تأسیس حزب و راه اندازی روزنامه، همه نشان از تصمیم وی برای حضوری مستقل و به دور از قبول نظرات تحمیلی دیگر جریان ها دارد و باید دید عارف بار دیگر تحت مدیریت خاتمی و هاشمی مجبور به انتقال از پایتخت میشود یا به صورت مستقل و با سرلیستی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و در شهر تهران شرکت میکند؟