این بازیکن ۱۸۳ سانتیمتری در ۳۰ می ۱۹۸۰ شهر «ویتسن» استان «مرزیساید» انگلیس چشم به جهان گشود. در سال ۱۹۸۹ در سن ۹ سالگی وارد تیم پایه نونهالان لیورپول شد و در سال ۱۹۹۸ در حال ۱۸ سال بیش نداشت، توانست جواز بازی در تیم بزرگسالان باشگاه را بدست آورد. شاید کسی تصور نمیکرد تازهجوانی که در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۹۸ به عنوان یار تعویضی در بازی مقابل بلکبرن به جای «وگارد هگم» وارد بازی شد، روزی تبدیل به مجبوبترین بازیکن تاریخ لیورپول میشود. تفاوت وی با ستارگانی چون رابی فاولر، مایکل اوون، و جیمی کاراگر این است او از همان زمان کودکی با لیورپول همراه بود.
پست اصلی استیو، طی این سالها هافبک مرکزی بود اما اگر لازم میشد توانایی خود را در پست دفاع راست هم نشان میداد و نمونه بارز آن ایفای نقش در این پست در شرایط حیاتی فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۰۵ بود. اما این ستاره که پیوسته از تمامی وجودش برای باشگاه خود گذاشت، از کمند شایعات و ناجوانمردیها در امان نماند. وقتی در سال ۲۰۰۴ با پیشنهاد خوب چلسی مواجه شد، این پیشنهاد را رد کرد اما ماندن او از سوی برخی اصحاب مغرض رسانه به تعابیر ناجوانمردانه ختم شد. عدهای گفتند که جرارد بخاطر اقامت در کنار خانواده و بستگانش ترجیح داد که در لیورپول بماند؛ عدهای دیگر گفتند که به خاطر مربی جدیدالورود لیورپول یعنی رافا بنیتز در این تیم ماند. و دسته سوم هم تهدید هواداران لیورپول به مرگ را علت اصلی ماندن او در این باشگاه دانستند.
این در حالی است که رفتار و منش جرارد و آن چیزی که وی از خودش طی این سالها به ما نشان داده هر سه علت را کاملا نقض میکند. اولا، فاصله شهر لندن به عنوان خاستگاه چلسی تا شهر لیورپول خاستگاه تیم لیورپول با توجه به مساحت جزیره نه چندان بزرگی چون انگلیس انقدر قابل توجه نیست. دوما، او هیچگاه در بند تعصبات نسبت به یک مربی خاص نبوده و فقط باشگاه برایش محور و عشق اصلی بود. سوما، معمولا از این دست تهدیدات جانی در بین هواداران متعصب یک تیم وجود دارد که چندان جدی نیست و بازیکنان فوتبال با این نوع فرهنگ آشنا هستند و اگر بازیکنی بخواهد باشگاه را ترک کند این مسئله معمولا چندان جای سوال و نگرانی برای او باقی نمیگذارد.
جرارد در مورد دوران بازی خود میگوید: «من دورانی بینظیر را سپری کردم. از کودکی رویایی پوشیدن پیراهن قرمز لیورپول را به سر داشتم. آرزو داشتم که روزی یکی از ستارگان لیورپول شوم. وقتی در نوامبر ۱۹۹۸ در بازی مقابل بلکبرن برای اولین بار برای تیم اصلی وارد زمین شدم، هیچگاه تصور نمیکردم که تا ۱۸ سال بعد در بالاترین سطح لیورپول و فوتبال توپ خواهم زد».
استیون، در ۱۸ سالگی به تیم اصلی پیوست و ۱۸ سال به این تیم خدمت کرد. او رکورددار کاپیتانی در تاریخ باشگاه لیورپول است و ۱۸۶ گل در این مدت برای تیمش به ثمر رساند که از این نظر هم پنجمین بازیکنان تاریخ باشگاه است. بسیاری از این گلها از فاصله دور به ثمر رسیده است چرا که جرارد دارای قدرت شوت بسیار بالایی بود.
مگر میشود فصل طلایی ۰۱-۲۰۰۰ جرارد را فراموش کرد. لیورپول به لطف هنر او، به سهگانه دست یافت. قهرمانی در جام حذفی، جام اتحادیه انگلیس، و جام اروپا. لیورپول سالهاست که تیم قدرتمندی نیست و از لیورپول بینظیر عصر «بیل شنکلی» و «باب پیزلی» (۱۹۵۹ تا ۱۹۸۴) که قدرت اصلی اروپا بود فاصله گرفته است و از اقبال بد طی ۱۸ سال فعالیت جرارد هم غالبا از مربیان ضعیف برخوردار بود. اما قطعا اگر جرارد را طی این ۱۸ سال نداشت، این ۱۰ قهرمانی بدست آمده طی این سالها تحقق نمیپذیرفت. اژر سخن به گزاف نگوییم، یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان تاریخ باشگاه لیورپول انگلیس، استیون جرارد بود.
استیون جرارد: «رگهایم را بشکافید، انگاه خواهید دید که خونی که فوران میکند به رنگ قرمز لیورپولی است»
تیم ملی
جرارد در تیم ملی انگلیس جزو نسل طلایی دوره «اسون گوران اریکسون» -مربی سوئدی طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶- بود. همدورهایهای وی کسانی چون پل اسکولز، دیوید بکهام، مایکل اوون، و گری نویل بودند. اولین گل ملی استیو در پیروزی ۵ بر یک انگلیس در مقابل آلمان در مرحله حذفی مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ به ثمر رسید. اما ظاهرا قرار نبود که جرارد هیچگاه با انگلیس به اقبال دست یابد. او از سال ۱۹۹۶ به بعد نتوانست با «سه شیرها» به بیش از مرحله یک چهارم نهایی تورنمنتها راه یابد. او در جام جهانی ۲۰۰۶ با خراب کردن پنالتی در مرحله یک چهارم در مقابل پرتغال موجب حذف انگلیس شد و ۸ سال بعد در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل با بازوبند کاپیتانی در همان مرحله یک چهارم از جام جهانی خداحافظی کرد. زوج او در خط میانی تیم ملی انگلیس «فرانک لمپارد» -هافبک برجسته چلسی- بود. اما گویی بر همگان مسجل شده بود که این دو نفر به مثابه این ضربالمثل که «دو ملک در یک اقلیم نگنجند» حاضر نبودند با هم کنار بیایند و علیرغم اینکه انگلیس از دو تن از بزرگترین هافبکهای تاریخ فوتبال بهره میبرد اما به همان دلیل که گفته شد، پیوسته در خط میانی ضعف داشت.
استیون جرارد دستی سخاوتمند و توانا هم بر آتش خیرخواهی دارد و دارای بنیادی با این شعار است: «این بنیاد متعهد به ایجاد تحول ماندگار در زندگی کودکان ناتوان و معلول از خلال کمکهای مردمی و همکاری با شریک خود «کنسرتیوم کودکان خیابانی» است.
استیون جرارد را باید یکی از بزرگترین هافبکهای تاریخ انگلیس و فوتبال جهان دانست که از بد حادثه در یکی از بدترین دورانهای تاریخ باشگاه لیورپول و تیم ملی انگلیس فعالیت داشت. او به سان گوهری بود که در دود و مه سالهای سیاه لیورپول که به لطف مربیان بد حاصل شده بود، درخشش تحتالشعاع قرار گرفت. اما آنقدر خوب بود که این درخشش بیجواب نماند و امروز به عنوان یکی از برترین بازیکنان تاریخ فوتبال از او یاد میشود. ستارهای که پیوسته از کاریزمای یک کاپیتان بهره داشت، از جان برای تیماش مایه گذاشت، الگو و انگیزه پیروزی بود و دست آخر هم با کولهباری از افتخارات شخصی و افتخاراتی چند با تیم محبوباش کفشهایش را آویزان کرد و با مستطیل سبز وداع گفت.
گفته می شود جرارد در تیمهای پایه لیورپول به فعالیت خواهد پرداخت تا شاید شاگردانی تربیت شوند که بتوانند شکوه گذشته لیورپول را برگردانند.
افتخارات
|
لیورپول
|
شخصی
|
قهرمانی جام یوفا، جام حذفی و جام اتحادیه در فصل ۲۰۰۰–۲۰۰۱
|
بازیکن جوان سال انگلستان در سال ۲۰۰۱ (از سوی انجمن بازیکنان حرفهای)
|
قهرمانی جام خیریه و سوپرکاپ اروپا و نایب قهرمانی لیگ برتر در فصل ۲۰۰۱–۲۰۰۲
|
بهترین بازیکن سال یوفا در فصل ۲۰۰۴–۲۰۰۵
|
قهرمانی جام اتحادیه و نایب قهرمانی جام خیریه در فصل ۲۰۰۲–۲۰۰۳
|
بازیکن سال انگلستان در سال ۲۰۰۶ (از سوی انجمن بازیکنان حرفهای)
|
قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و نایب قهرمانی جام اتحادیه در فصل ۲۰۰۴–۲۰۰۵
|
بهترین بازیکن لیگ برتر انگلستان در سال۲۰۰۶و ۲۰۰۹
|
قهرمانی جام حذفی و سوپرکاپ اروپا و نایب قهرمانی جام باشگاههای جهان: ۲۰۰۵–۲۰۰۶
|
بازیکن سال انگلستان در سال ۲۰۱۳
|
قهرمانی جام خیریه: ۲۰۰۶
|
|
قهرمانی در جام اتحادیه: ۲۰۱۲–۲۰۱۱
|
نایب قهرمانی در لیگ برتر انگلیس: ۲۰۰۱–۲۰۰۲، ۲۰۰۸–۲۰۰۹ ، ۲۰۱۳–۲۰۱۴
|