گروه استانی «کمال مهر»؛»، به نقل از فردیسان، به دنبال تماس های تلفنی فراوان مبنی بروجود محله ای که مدت هاست مردمش روی آسایش و آرامش را ندیده اند سری به این محله زدیم تا از نزدیک پای درد ودل اهالی این محل بنشینیم .
وقتی به این محله رسیدیم بلافاصله با شنیدن این که کسی برای شنیدن مشکلاتشان آمده زنان چادر بر سر انداختند و مردان کفش هایشان را پا کردند و در فرصت کوتاهی جمعیت زیادی دورمان جمع شدند.
مادر پیری نزدمان آمد و گفت:من بیش از سی سال است که در این محل زندگی می کنم شاید زمانی تحمل خاکی بودن کوچه ها و نداشتن امکانات را داشتم اما با بالارفتن سنم طاقتم طاق شده است،ما در این محل حتی یک فضای سبزی به اندازه یک باغچه کوچک نداریم تا کمی دورهم خلوت کنیم.
او می گوید:این محله حتی یک مسجد یا حسینیه ندارد که ایام محرم عزادرای کنند مجبوریم بخشی از کوچه را با چادرهای خودمان سقف بزنیم و درآن عزاداری کنیم ،اگرچه تحمل این کمبودها برایمان سخت است اما مشکلی که بیش از همه مردم این محله را آزار می دهد نبودن پل عابر پیاده است.
در حالی که این محله میان دو پل سرحد اباد و بصیرت واقع شده است ورفت و آمد خودروها در این مسیر با سرعت صورت می گیرد عبور از این خیابان را برایمان سخت کرده است، افراد زیادی در عبور ازاین خیابان جان خود را از دست داده اند و تعداد زیادی نیز زخمی شده اند و آسیب دیده اند.
این بانوی سالخورده میگوید:همسرم در حال عبور از این خیابان تصادف کرد و تا پایان عمر خانه نشین شد تا به رحمت خدا رفت.
یکی از اهالی قدیمی محل می گوید: من از ساکنین اولیه این محل هستم به جرات میتوانم بگویم تاکنون بیش از ۲۰ نفر در عبور از خیابان جان خود را از دست داده اند و بیش از ۳۰ نفر مجروح شده اند .
او می گوید: بارها به شهرداری فردیس و کرج و حتی شورای شهر کرج مراجعه کرده ایم و درخواست یک پل عابر پیاده داده ایم و حتی استشهادنامه جمع کرده ایم و اسامی افرادی که در عبور از این خیابان کشته شده اند را بر روی ان نوشته ایم تا شهردار ببیند و کاری بکند اما تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است، گویی اهالی این محل باید در اثر یک مرگ تدریجی جان خود را از دست بدهند.
یکی از بانوان محله در حالی که دست دختر خردسال خود را دردست گرفته می گوید: بچه هایمان را چطور به مدرسه بفرستیم در این محله مدرسه ای وجود ندارد همعه بچه ها یا باید به مدرسه ۱۷ شهریور سرحد آباد بروند و مجبورند ازاین خیابان شلوغ رد شوند، مردم این منطقه توان مالی برای گرفتن سرویس ندارند.
او می گوید: هرروز مجبوریم خودمان با هزار ترس و لرز بچه هایمان را به مدرسه ببریم اما بعضی وقتها دلمان راگره می زنیم به جان این بچه ها که ایا سالم از این خیابان رد خواهند شد؟مبادا اتفاقی برایشان بیفتد.
آن ها می گویند یک بار شهردای برای نصب پل عابر پیاده آمد و حتی جای آن را مشخص کرد اما نمایشگاه ماشینی که در ان سمت خیابان بود اجازه نداد تا این پل نصب شود.
درد و دل مردم این محله زیاد است …
بانویی سالخورده دست مرا می گیرد و می گوید:این همه زمین خالی در این محله است نمی شود یکی از آنها را فضای سبز کرد و در خانه ای را به من نشان می دهد و می گوید:این خانه سال هاست که خالی است و پاتوق معتادان شده است ،این جا جمع می شوند و بساطی به پا می کنند گاهی آن قدر با صدای بلند می خندند که جرات نمی کنیم شب ها ازخانه خارج شویم ،جیب خیلی از مردم این محل را زده اند و مزاحمت های زیادی برای مردم این محل درست کرده اند.
همه دور ما را می گیرند و می گویند: تورو به خدا به شهردار بگو یک حسینیه بزند، بگو یک پارک می خواهیم،بگو مگر ما با همین بی پولیمان عوارض شهرداری نمیدهیم پس چرا هیچ امکاناتی نداریم ، مگر ماهم از جنس همین مردم نیستیم.
این محله گلستان ۱۴ معروف به کوچه اداره دارائی در نزدیکی انبار نفت است.
حالا اقای شهردار ما تنها توانسته ایم بخشی از درد و دل مردم رابه شما بگوییم ما منتظریم تا پاسخ نامه های بی جواب این مردم را شما بشنویم…
انتهای پیام