رنجبر گفتگوی کوتاهی با یکی از خبرگزاری ها کرده، اما در همین جملات کوتاه حرف های تلخی نهفته است. او در روزهایی که همه شعار امید می دهند، انتظار دارد و وقتی نتیجه ای حاصل نمی شود و کسی سراغی نمی گیرد، از مرگ می گوید و انتظار پایان زندگی را می کشد. طبیعی است که یک هنرمند که در دوران گذشته و مقاطع فعالیتش در کسوت بازیگری در کانون توجه بوده، این روزها در مواجه با عزلت و گوشه نشینی بی تابی خواهد کرد و کسانی که بیش از هر مسئول و مقامی باید چنین وضعیتی را درک کنند، افرادی از جنس و صنف همین هنرمندان هستند. بازیگران و کارگردانان و اهالی هنری که خود می دانند دنیای شهرت چگونه آرام آرام رنگ می بازد، پس باید بیش از دیگران امید را برای روزهای نا امیدی سوغات ببرند.
«من زحمت بسیاری برای هنر این مملکت کشیدم، تو سری زیادی خوردم، اما حالا که زمان قدرشناسی است کسی سراغی از من نمی گیرد. فکر نمی کردم برای خودم چاه کنده باشم.». پر واضح است که جنس کلمات و قدرشناسی که او انتظار دارد مادی نیست و در پایان همین جملات نکته غریب دیگری وجود دارد. رنجبر بازیگری را به چاه کندن برای خود تعبیر می کند و کسی که پس از ۷۰ سال فعالیت در این عرصه به چنین جملات و نتیجه ای برسد، بی تردید دل پر دردی دارد، اما گوش شنوایی نیست.
به هر رو کم نیستند هنرمندانی که این روزها در هیاهوی در هم آمیختگی انسانیت حقیقی و مجازی گم شده اند و عمده امیدواری ها و محبت ها در کلماتی رخ می نماید که بی رویه در فضای مجازی خرج می شوند و موج هایی که بسیاری روی آن سوار می شوند تا به مقاصد خود برسند، اما باز هم کورسوی امیدی وجود دارد و بی تردید، هستند هنرمندانی که محبت را از صندوق دلهای قدرشناس خود بیرون کنند و مسیر را کوتاه کرده و به دیدار هنرمندانی چون ملکه رنجبر بروند تا باور کنیم که هنوز امید زنده است.
انتهای پیام/