گروه سیاسی «کمال مهر»؛، ایران علیرغم معاملهی هسته ای حتی، اصلیترین حامی تروریسم در جهان باقی ماند. ادعایی که درگزارش سالانهی وزارت امور خارجهی ایالات متحده، موسوم به «پایش تروریسم در جهان» آمده است. این گزارش روز پنجشنبه منتشر شد. گزارشی که ادعا میکرد خرابکاریهای تروریستی در سراسر جهان کاهش یافته؛ اگر چه در سال گذشته، گروه تروریستی داعش بالید. گزارش وزارت امور خارجهی امریکا در حالی منتشر میشود که دولت روحانی حداکثر رواداری را به کار بست. عمدتاً برای آنچه «تنشزدایی» با کدخدا مینامید. ایالات متحده اما دستبَردار نیست. همانطور که در ۲۰۰۲ میلادی هم جمهوری اسلامی ایران را در کنار دولتین عراق و کُرهی شمالی بهعنوان «محور شرارت» معرفی کرد. آن روزها هم روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. برنامه ایالات متحده چیست؟ آنها بیشتر از برجام چه میخواهند؟
ایالات متحده بیشتر از برجام چه میخواهد؟
برجام هر چه را که میخواستند برایشان به ارمغان آورد. تأسیسات هسته ای ایران نابود شد. تحریمها باقی ماند. و هیبت و هیمنهی ضد استکباری نظام اسلامی، یکشبه خورد شد. این تازه اول راه است! برنامهی استاندارد سازی ایران با برجام شروع شد. اما منحصر به آن نماند. آمریکاییها به دنبال تسری مدل مذاکرات هسته ای به دیگر مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی هستند. دولت کدخدا دوست تمایلات آنان را برای افزایش فشار، بیشتر کرده است. آمریکاییها فکر میکنند موفق بودهاند. به تصور آنها رژیم تحریمهای فلج کننده، ایران را پای میز مذاکرات آورد. مع الاسف رفتار دولت یازدهم این محاسبه را در میان تصمیمگیران آمریکایی تقویت کرده است. ولکُن معامله نیستند. معلوم است. چرا که نه؛ اگر توانسته باشند با اعمال مضایق اقتصادی، برجام یک را خلق کنند؛ چرا با افزایش همان فشارها برجامهای بیشتری نیافرینند؟ برآیند فشارهای اخیر دولت امریکا در همین پازل قابل ارزیابی است.
هواپیما بی هواپیما! مدیر فروش ایرباس میگوید بانکها میترسند خرید ۱۱۸ هواپیمای ایران را تأمین مالی کنند. اگر ایران فکری برای بندهای مالی قرارداد نکند، فروش هواپیما لغو خواهد شد. طیارههایی که نماد دستاوردهای برجام بود. تنها دستاورد اروپاگردی روحانی. حالا اما زمینگیر شده است. ایرباس میگوید حاضر نیست ریسک معامله با ایران را بپذیرد. برجام اجرا شده است. اما هنوز هیچ بانکی حاضر به معامله با ایران نیست. مبادلات بین بانکی اصلاً به یکی از پاشنه آشیلهای برجام بدل شده است. جایی که به علت باقی ماندن تحریم دلار، عملیات بانکی حتی به صورت دیگر ارزهای رایج هم شدنی نیست. مطلبی که در سفر جنجالی رییس کل بانک مرکزی به ایالات متحده و در جمع شورای روابط خارجی این کشور مطرح شد. آنجا هم سیف دستاوردهای ایران از برجام را «تقریباً هیچ» دانسته بود. عمدتاً به دلیل همین مسایل و محرومیت ایران از استفاده از چرخهی دلار.
برجام این بار به بهانه حمایت از تروریسم!
قوانین بین المللی مبارزه با پولشویی و مقررات مبارزه با تروریسم؛ این نان تازهای است که اروپاییها در کاسهی روحانی گذاشتند. آنان اینبار پیوستن ایران به این نظامات بین المللی را شرط بهبود روابط بانکی عنوان کردند. مطلبی که در سفر اخیر معاون اول صندوق بین المللی پول به ایران مورد توجه قرار گرفت. «دیوید لیپتون» هم گفته بود بانکهای ایرانی برای جلب اعتماد شرکای خارجی خود باید تلاش کنند. جلب اعتمادی که لابد با تمرکز اطراف ایرانی روی قوانین مقابله با پولشویی و مبارزه با تروریسم اتفاق می افتد. احتمالاً به همین خاطر هم فشارهای سیاسی به بهانههای واهی و مسخره ای مانند حمایت ایران از ترویسم افزایش یافته است.
تدبیر و امید شرطی شده است. به نظر میرسد دولت برای نجات برجام از شکست مطلق چاره ای جز مذاکره و تبعیت بیشتر و بیشتر از ایالات متحده نمیبیند. آمریکاییها هم خوب میدانند. برای همین هم اینبار فشارهایشان را به بهانهی مبارزه با تروریسم آغاز کرده اند. و دولت روحانی هم تاکنون باید متوجه شده باشد. متوجه اینکه اگر میخواهد از مزایای مالی و اقتصادی برجام استفاده کند، باید به سطح بالاتری از استاندارد سازی تن بدهد. استاندارد سازی رفتاری مد نظر امریکا. به همین منظور، ایران باید از حمایت از متحدین منطقه ای خود دست بکشد. از حزب الله گرفته تا حماس؛ دستور تازهی کدخدا است. این عیناً مطلبی است که در گزارش تازهی وزارت امور خارجهی ایالات متحده آمده بود.
از محور شرارت تا اصلیترین اسپانسر تروریسم/ آمریکاییها از جان روحانی چه میخواهند؟
جنگ بود. آمریکا به نام آنچه مبارزه با تروریسم مینامید، به افغانستان قشون کشید. نیمهی مهر ماه ۸۰٫ کمتر از یک ماه از فاجعهی برجهای دو قلو گذشته بود. شیپور جنگ به صدا درآمد. همسایهی شرقی ما غرق در غارت و آشوب بود. رییس جمهور بوش از آغاز جنگهای صلیبی سخن میگفت. در ایران اما دولت دست اصلاحطلبان بود. جماعت مشتاق غرب؛ دلباختگان کدخدا! بعضاً حتی لابی کردند؛ به نفع آمریکا. بوش اما حسابی هوایشان را داشت! درست در بهمن ماه همان سال ایران را به همراه کره شمالی و عراق به عنوان محور شیطانی و شرارت در منطقه معرفی کرد. آن روزها هم تنشزدایی مُد بود. با این همه آمریکاییها از اهانت به دولت خاتمی هم ابایی نداشتند؛ دولتی که روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آن بود.
باز هم تروریسم؛ باز هم تنشزدایی و باز هم کدخدا. معلوم نیست چرا هر زمان دولت مستقر در ایران به فکر تعامل سازنده با کدخدا می افتد، به حمایت از تروریسم متهم میشود؟ چه آن روزها و در دوران اصلاحات؛ چه امروز و در دوران تدبیر و امید. همیشه هم روحانی هست! چه آن روزها که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود؛ چه امروز که رییس جمهوری اسلامی ایران است.
میگویند تاریخ تکرار میشود. هیتلر و ناپلئون هر دو از سرمای روسیه شکست خوردند. اگر چه میانشان یک جنگ جهانی فاصله بود. موضوع در کشور ما کمی فرق میکند. اینجا هم تاریخ تکرار میشود؛ اما توسط همان افراد. روحانی آن روز هم در مصدر امور بود؛ همان روزگاری که بوش گاوچران ایران را محور شرارت منطقه معرفی کرد. امروز ردای ریاست جمهوری به تن کرده است. وقتی اوباما ایران را اصلیترین حامی ترور معرفی میکند.