گروه استانی ««کمال مهر»؛»، به دنیا که آمد گفتند، مبتلا به سندرم داون است و کسانی که با مشخصات او وارد زندگی میشوند، دارای درجات مشخصی از ناتوانی یادگیری هستند و اینجا بود که مادر فهمید وارد یک آزمون سخت شده است.
ده سال پیش همین که کودکش را در آغوشش گذاشتند به او مژده دادند که خداوند، فرشته ای ابدی به او داده است و او فهمید وظیفه سنگینی برای نگهداری از یک فرشته تا روزی که به سوی خالق برش گرداند،بر عهده اش گذاشته شده است.
بانو لواسانپور خود اینگونه به خبرنگار ما می گوید: وقتی فهمیدم فرزندم به سندرم داون مبتلا است و هرگز چیزی نخواهد آموخت! غمی بزرگ بر دل من و همسرم نشست، روزهای نخست تولد نوزاد و حتی هفته های اول نزدیک به یکسال به ناراحتی و در حقیقت نوعی سوگواری برای آنچه که نصیب فرزندم شده بود سپری شد ولی همین که هرچه بزرگتر و بزرگتر می شد، عشق به زندگی و معصومیت در نگاه کودکم ما را بیشتر دلبسته او می کرد.
این بانوی کرجی می افزاید: او را سارا نهادم و علارغم آنچه که از دیگران می شنیدم به تربیت و پرورش قوای ذهنی و جسمی او پرداختم، لحظه ای از محبت به او غافل نشدم و تا می توانستم با سازمانهای مردم نهادی که وظیفه پرورش اینگونه از افراد را برعهده دارند همکاری کردم و چیز آموختم.
وی افزود: اگر بخواهم از سختیها و روزهایی که پشت سر گذاشتم برایتان تعریف کنم مثنوی صد من کاغذ است و سرتان را درد خواهد آورد ولی میخواهم حرفهایم مرهمی باشد برای درد مادرانی چون من که تلاش کنند و از تربیت و پرورش فرزندان خود با اینگونه از معولیتها نا امید نشوند.
خانم لواسانپور ادامه داد: کاش دولت کمی بیشتر برای این بچه هابرنامه ریزی کند و از آنان پشتیبانی نماید، حقوقی که برای این بچه ها در نظر گرفته شده است کفاف کوچکترین خرجهای درمانی و رفاهی آنان را نی دهد و این بچه ها تنها بر روی عشق و توان والدین خود میتوانند تکیه کنند.
سارای هنرمند امروز در کارگاه تولیدی کوچک خود محصولات هنرمندانه می سازد و از قضا مشتریان زیادی دارد، برکت تلاشی که این مادر متعهد و دخترش انجام دادند امروز به اقتصاد مقاوتی خردی تبدیل شده است که برایشان نعمت به ارمغان آورده است.
او در تمام نمایشگاه های هنرمندان معلول حضور دارد و قسمت عمده موفقیتهایش را مدیون مادر و مربی مهربانش است.