تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
1

پدر کودک ایزدی پس از مرگ پسرش رسید+عکس

  • کد خبر : 53655
  • ۱۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۰:۱۴
پدر کودک ایزدی پس از مرگ پسرش رسید+عکس

کودک معصوم و گمنام ایزدی که تنها و آواره از حملات داعش به مناطق ایزدی‌نشین کردستان عراق فرار کرده بود، ابتدا چشم‌هایش و سپس جان خود را از دست داد. پدر این کودک چند ساعت پس از مرگ پسرش که هنگام فرار او را رها کرده بود، بر بالین او رسید.

به گزارشکمال مهر، نامش ‘عزیز’ بود، پدر کودک گمنام ایزدی چهار ساعت پس از مرگ فرزندش به بالین او رسید. جلال بدر پیسو و همسرش هنگام فرار از دست داعش مجبور شده بودند عزیز، فرزند چهار ساله‌شان را که معلول بود، رها کنند.
هنگامی که عکس و گزارش‌ها درباره “عزیز” در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، بستگان او پدرش را آگاه کردند. جلال به سوریه رفت و امیدوار بود که فرزندش را با خود به کردستان عراق ببرد. اما او دیر رسید. عزیز صبح زود همان روز فوت کرده بود.
پدر کودک ایزدی پس از مرگ پسرش رسید+عکس
هزاران ایزدی در حال فرار از کنار “عزیز” گذشتند و کسی او را با خود نبرد. نیروهای کرد سوریه سه هفته پیش عزیز را تنها در کوهستان سنجار یافتند. ساعت‌ها و شاید روزها زیر آفتاب سوزان قرنیه چشم او را خشکانده بود و چشمانش عفونت کرده بود. او به بیمارستانی در شهر دیریک در کردستان سوریه منتقل شد.
پزشکان و پرستاران نام او را “گمنام” گذاشته بودند. آنان تلاش زیادی برای نجات عزیز کردند. او شوکه شده بود و نمی‌توانست حتی پلکانش را به هم بزند. نمی‌توانست حرف بزند و ۲۴ ساعته چشمانش باز بود. گاهی قطره‌های اشک از گوشه چشمان سوخته‌اش جاری می‌شد.
پدر کودک ایزدی پس از مرگ پسرش رسید+عکس
یوسف شکری، دکتر عزیز می‌گفت “او در کما بود. ما فقط از ضربان ضعیف قلبش فهمیدیم زنده است.”
در بیمارستان کسی نام عزیز را نمی‌دانست. او به کودک گمنام معروف شده بود.
پزشک او امیدوار بود بتواند کمی از بینایی کودک را حفظ کند.
جلال بدر مامور پلیس در منطقه سنجار بود. او و همسرش با سه کودک خردسال نمی‌توانستند پیاده ادامه دهند. تروریست‌های موسوم به دولت اسلامی (داعش) نزدیک شده بودند. آنها مجبور شدند یک انتخاب بسیار تلخ و دردناک کنند. پسر چهارساله‌شان را رها کردند تا فرزندان دیگرشان را نجات دهند.
“جلال” آن لحظه دردناک را با اشک بازگو می‌کند: “یک کپر کنار جاده بود. او را داخل کپر گذاشتیم. دیگر توان حمل او را نداشتیم. خیلی سنگین بود. تصمیم بسیار دردناکی بود.”
منبع: بی‌بی‌سی
۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=53655

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x