تاریخ : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Wednesday, 24 April , 2024
0

قتل پدر به خاطر دختر مورد علاقه/پایان تلخ آخرین خوشگذرانی شبانه

  • کد خبر : 49781
  • 13 مرداد 1393 - 14:27
قتل پدر به خاطر دختر مورد علاقه/پایان تلخ آخرین خوشگذرانی شبانه

پسری که پدرش را به خاطر دختر مورد علاقه اش به قتل رسانده بود، خود را تسلیم قانون کرد.


به گزارش خبرنگار حوادثکمال مهر، به خانه آمده بودم که پدرم چراغ ها را روشن کرد و سرم داد کشید، باز هم پی آن دختر بودی؟ اگه یک مرتبه دیگه بخوای دنبالش بروی از ارث محرومت می کنم. دیگر طاقت نداشتم، نفهمیدم چطور با پدرم درگیر شدم و . . .

صبح روز ۸ مرداد ماه در پی تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک مورد قتل عمد در یکی از محلات شهرستان نائین اصفهان بلافاصله ماموران به محل حادثه اعزام شدند.

در بررسی های صروت گرفته مشخص شد مرد مسنی ۵۸ ساله به نام قربان در اتاق خواب منزلش در حالی که آثار جراحت بر بدن وی مشهود بود به صورت طاق باز بر روی زمین افتاده و به قتل رسیده است.

در تحقیقات صورت گرفته از یکی از فرزندان مقتول که با مرکز ۱۱۰ تماس گرفته بود، مشخص شد که قاتل برادر کوچکتر خانواده است و از مدت ها پیش با پدرش مشکل داشته که سرانجام شب گذشته با یکدیگر درگیر شده که این درگیری منجر به قتل پدر می شود.

**حضور قاتل در کلانتری 

ماموران با شنیدن اظهارات فرزند مقتول تحقیقات را برای دستگیری و شناسایی و مخفیگاه قاتل در دستور کار خود قرار داده بودند که محسن (فرزند مقتول) خود را به یکی از کلانتری سطح شهر معرفی و به صراحت به قتل پدرش اعتراف کرد.

**قتل به خاطر ازدواج با دختر مورد علاقه 

محسن در اعترافات خود گفت: مدت ها است که با دختری آشنا شدم و قصد ازدواج با او را دارم که پدرم با این موضوع مخالفت می کرد و در رابطه با این مسئله با خشونت رفتار میکرد و به هیچ عنوان اجازه حرف زدن به من را نمی داد.

وی افزود: شب حادثه با دختر مورد علاقم به گردش و تفریح رفته بودیم، هنگامی که به منزل بازگشتم، پدرم چراغ ها را روشن کرد و سرم داد کشید، باز هم پی آن دختر بودی؟ اگه یک مرتبه دیگه بخوای دنبالش بروی از ارث محرومت می کنم. دیگر طاقت نداشتم، نفهمیدم چطور با پدرم درگیر شدم و . . .

پسر قاتل گفت: درگیری با پدرم به اتاق خواب کشیده شد و در این بین من با دستم دمبلی را که روی زمین بود برداشتم، یک ضربه محکم به سر پدرم زدم و سپس او از شدت خونریزی به زمین افتاد.

محسن یاد اور شد: پدرم صدایش در نمی آمد، چند نفس بلند کشید و سرانجام جان خود را از دست داد، من نیز به دلیل ترس و وحشت از خانه متواری شدم، با برادر بزرگترم تماس گرفتم و موضوع را براش فاش کردم و همینطور این اتفاق را برای دختر مورد علاقه ام شرح دادم تا صبح در پارک ها و خیابان ها پرسه می زدم تا اینکه عذاب وجوان مرا به کلانتری کشاند.

**بسته شدن پرونده قتل پدر ۵۸ ساله 

پس از اعترافات قاتل جوان پرونده قتل مرد ۵۸ ساله بسته شد و متهم پس از سیر مراحل قانونی به مقام قضایی ارجاع شد.

انتهای پیام/

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=49781

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x