تاریخ : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ Thursday, 21 November , 2024
0

هنرمندان ته نشین شده در فنجان قهوه ی برزیل!

  • کد خبر : 43355
  • ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۰
هنرمندان ته نشین شده در فنجان قهوه ی برزیل!

پس از تایید و تکذیب های متعدد، سرانجام هواپیمای حامل گروهی از هنر مندان که با هدف تشویق و حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و انگیزه بخشی به فوتبالیست های ایرانی عازم برزیل شده بود در سرزمین قهوه بر زمین نشست.

به گزارش «کمال مهر» به نقل از هادیان البرز؛ پس از تایید و تکذیب های متعدد، سرانجام هواپیمای حامل گروهی از هنر مندان که با هدف تشویق و حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و انگیزه بخشی به فوتبالیست های ایرانی  عازم برزیل شده بود در سرزمین قهوه بر زمین نشست.

همین ابتدا بگویم که قصد ندارم پژواک صدای این پرسش های  تکراری باشم که:

”آیا هزینه ی این سفر از بیت المال تامین شده است؟”
”آیا مدیران دولتی در انجام و اجرای این پروژه سهم داشته اند؟”
”آیا نیت و تصمیمی عامدانه و آمرانه وجود داشت که اعضای تیم اعزامی موسوم به <<یار دوازدهم>> از حضور هنرمندان ارزشی و یا دست کم مقید به هنجارهای جامعه بی بهره باشد؟”
” آیا افراد تیم هنرمندان از رانت خاصی برخوردار بودند و یا در فرآیند انتخاب شدن آنها لابی خاصی  وجود داشت که شاهد حضور چهره هایی در این تیم هستیم که اگر ازدواج با یک هنر پیشه را هنر بدانیم!!! هنر دیگری را نمیتوان از آنها سراغ داشت! افرادی مثل آقای ف-سین که افتخار همسری یک هنرپیشه را دارند شاید به واسطه ی همین هنرشان در تیم هنرمندان بخت حضور یافتند”
.
.
.
از پرداخت به این موارد و بحث در این خصوص صرفنظر می کنم چراکه اگر پاسخ هر یک از این پرسش ها و سوال هایی دیگر از این دست مثبت باشد؛ میبایست سر از شرمندگی به زیر افکند و نم اشکی از دریغ و افسوس بر گونه جاری ساخت.
من فرض و اصل را بر برائت می گذارم و با نیک اندیشی و اعتماد به این جماعت نازک اندیش و حریر سرشت و لطیف طبع کشورم! پاسخ تمام پرسش های مذکور را منفی در نظر می گیرم. اما حتا اگر این جماعت هنرمند از تمامی اتهامات و تشکیکات مطروحه مبرا باشند آیا باز می توان اقدامات ایشان را در حدود و ثغور تصمیمات شخصی و حریم خصوصی پنداشت؟
قطعا من و همفکران من بلافاصله متهم می شویم به اینکه چشم دیدن شادی و لذت هنرمندان کشورمان را نداریم، از تفریح و سرخوشی هنرمندانی که پس از رنج و تعب طاقت فرسای تحمل وطن و همزیستی در جوار هموطنانی که ظرفیت درک هنر سترگ و فوق بشری!! آنها را ندارند!!! و چند صباحی را اراده نمودند در کنار سواحل زیبای <<فورتالزا>> و <<ریو دو ژانیروی >> برزیل بیاسایند، موسیقی <<سامبا>> و <<بوسانوا>> گوش دهند و قهوه ی برزیلی بنوشند، خشمگینیم و تاب تحمل نداریم. (چه اینکه این اتهامات را نثارمان کرده و همچنان خواهند کرد).
از ابراز محبت های این جماعت محترم ظریف و لطیف! که بگذریم، بیایید کمی در سایه ی تعقل و اندیشه ی منطقی؛ به چرایی و ضرورت انجام چنین امر خطیری! بپردازیم:

image-2d0977b4f48f6pg
مجریان و متولیان اعزام تیم هنرمندان هدف از انجام این امر را اینگونه  بیان نمودند: ”قرار بود جمعی از هنرمندان و ورزشکاران با بودجه‌ای ۴ میلیارد تومانی برای تشویق تیم ملی در جام جهانی و تهیه مستند راهی برزیل شوند”. و یا در نشست مطبوعاتی اعلام شد: ”بناست در این پروژه  علاوه بر ایجاد روحیه و انگیزه برای فوتبالیست های ایرانی و حمایت از تیم ملی ایران اقدامی متفاوت و هنری صورت پذیرد”.
بنابراین علت نخست این سفر میلیاردی حمایت، تشویق، روحیه بخشی و ایجاد انگیزه نسبت به تیم ملی فوتبال بیان گردید، بسیار خوب ابتدا باید بابت این نیت زیبا و اندیشه‌ی نیکو قدر دانی نمود چرا که حمایت از فرزندان این ملت امری است شایسته به ویژه اگر پیروزی و شکست این فرزندان با انسجام و غرور ملی در هم تنیده باشد.
اما سوال اینجاست چرا برای تحقق این هدف باید این صنف نازک تر از حریر و لطیف تر از برگ گل انتخاب شوند، آیا این جماعت بیست سی نفری که در اعماق جمعیت هفتاد هشتاد هزار نفری حاضر در ورزشگاه غرق شدند و غرق خواهند شد از قدرتی ما فوق بشری بهره مند هستند که می توانند صدای تشویقشان را به گوش فوتبالیستها برسانند؟
و یا بناست دست به تله پاتی زده و با مدد گرفتن از هنرشان از طریق امواج ذهنی بازیکنان را تشویق نمایند!! البته این شکل را نیز می توان متصور بود که هنرمندان پیش از آغاز بازی جایگاه حضورشان را به افراد تیم ملی گوشزد نموده باشند و در اثناء بازی با فیگورهای هنری و دلبری های هنرمندانه اقدام به روحیه بخشی به تیم نمایند!! کما اینکه می توان برخی از این دلبری ها را در عکس های هنرمندان در ورزشگاه مشاهده نمود!
به راستی اگر میزان تاثیر گذاری تمام هنرمندان را تجمیع کنیم به کسری از راندمان و عملکرد ”ممد بوقی” در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین می رسد؟! ممد بوقی نه استار بود و نه سوپر استار نه ثروتمند بود و نه اهل لابی و ارتباطات آنچنانی اما مردم به کارش یقین داشتند چراکه به تنهایی کافی بود یک ورزشگاه را با نظمی واحد به هیجان در آورد لذا نه با کمک اسپانسر و نه با حمایت نهادهای دولتی بلکه صرفا بنا به درخواست های مصرانه ی مردم و دریافت پول هایی که آن ها به او داده بودند رهسپار آرژانتین می شود تا از تیم ملی فوتبال حمایت کند و جالب اینکه هرچه کرد مورد قبول مردم بود تا آنجا که پس از بازگشت با استقبال آنان نیز مواجه گردید.
آیا هنرمندان ما حتا احتمال می دهند مردم از عملکردشان راضی باشند؟ دیگر مورد استقبال قرار گرفتن پیش کششان!!
بخش درد آور ماجرا این است که باز شاهد یک حقیقت تلخ از جانب بخشی(هرچند محدود) از جماعت هنرمند؛ بالاخص سینما گر کشور هستیم و آن متوقع بودن، طلب کار بودن و از موضع عاقل اندر سفیه نگریستن توام با شبه روشنفکر مآبی به مردم است.
این آفتی است که دامن بخشی از شبه هنرمندان جامعه ی ما را آلوده کرده و باعث گردیده دچار این توهم شوند که درکی عمیقتر از مردم دارند و ذاتا صاحب این حق هستند که دائم نق زده، اعتراض کرده و مردم را مورد شماتت قرار دهند، البته در این واقعیت که هنرمند دارای بینشی ژرف و نگاهی متفاوت است جای تردید نمی باشد، به شرط آنکه نخست در حقیقت معنا اهل هنر بوده و بعد آنکه نظر و نقد را با زبان ادب بپیرایند و زینت بخشند، نه آنکه چون نویسنده ی طنز سینما جناب ”میم-قاف” قلم را نیز مانند آثار طنزش به لودگی کشد.
ظاهرا ایشان از پرسشها و انتقادات به حق مردم چنان به خشم آمده اند که آنگونه که از یادداشتشان بر می آید  در چند لحظه ی انتظار سایر دوستان بیرون از هتل و پیش از رفتن به گشت و گذار داخل شهر ناگزیر به نگاشتن جوابیه ای شدند که سراسر آکنده از تمسخر و دهن کجی است، در ادامه به بخشی از افاضات! ایشان اشاره کرده و پاسخ می دهم:
ایشان فرمودند: ”هزینه این سفر توسط آژانس تعطیلات رویایى به عنوان اسپانسر و همچنین تهیه کننده محترممون آقاى هاشمى پرداخت شده و خرج روزانه سفر و خورد و خوراکمون رو هم از جیب خودمون میپردازیم. در نتیجه این پول هیچ ربطى به جیب شما دوستان و بیت المال نداره. حالا این که چرا هزینه یکى دو میلیاردى این سفر تا این حد شما رو دلواپس کرده نمیدونم. کاش این دلواپسى رو براى اون چند صد هزار میلیارد ها هم داشتید”
باید عرض کنم جناب ”میم- قاف” ان شا الله منبع پرداخت هزینه ها دقیقا همانگونه که مرقوم داشتید است، اما واژه هایی نظیر ”بیت المال” با دست مایه قرار دادن طنز هرگز از اهمیت و حرمتشان کم نخواهد شد. بیت المال؛ بیت المال است چه هزینه چند میلیاردی سفر باشد و چه به قول شما ”چند صد هزار میلیارد” اگر دقت بفرمائید همین جوانان و قشر ارزشی و دلسوز جامعه بودند که در تمامی این موارد بدون کوچکترین اهمالی خواستار پیگیری قضایی بوده و هستند، ما این را خوب آموخته ایم که با منکر باید مبارزه کرد در هر کسوت، لباس و جایگاهی که باشد اما باز از توصیه شما سپاسگزارم! این را هم یادتان نرود، شما که مدعی احترام به همه هستید، تمسخر واژه ی ”دلواپس” که چه بخواهید چه نخواهید احساس دست کم بخشی از افراد جامعه (خواه اندک یا زیاد) نسبت به روند پیش آمدها است با ادعایتان سازگاری ندارد.
مکتوب داشتید ”من نماینده ایران در برزیل نیستم و هیچ مسئولیت سنگینى هم روى دوش خودم حس نمیکنم. من نماینده خودم هستم و به عنوان یه عشق فوتبال و عشق سفر اومدم که از دیدن فوتبال و یه کشور جدید لذت ببرم. در نتیجه توقع خاصى از من نداشته باشید. همونطور که وقتى که شما هم به سفر میرید من هم هیچ توقعى از شما ندارم”.
جناب قاف! اتفاقا ما نیز انتظاری از شما نخواهیم داشت اگر به صورت شخصی و غیر رسانه ای و به واسطه ی شخصیت حقیقی تان  به سفر می رفتید کما اینکه در ارتباط با سفر هزاران نفر از هموطنان محترمی که به سفر خارج از کشور می روند عرضی نداشتیم اما تعجب از اینجاست که منکر مسئولیت فرهنگی تان می شوید، آیا شما در قالب و پوشش طرح ”یار دوازدهم” و با رسالت حمایت از تیم ملی (لطفا ‘ملی’ را با تأکید بیشتری بخوانید!) پای در این سفر نگذاشتید؟!
اگر غیر از این است چرا این فرمایشات را قبل از سفر بیان نداشتید که”مردم از من انتظار حمایت و تشویق نداشته باشید، من نماینده ی هیچ شخص و گروهی نیستم” خیر قطعا این عذر پذیرفته نیست، چراکه چه بخواهید چه نخواهید شما تحت عنوان ”هنرمند” توانستید خود را در تیم اعزامی جای دهید بنابراین با شخصیت حقیقی تان نرفته اید بلکه این شخصیت حقوقی شماست که الان مشغول گشت و گذار در برزیل است. علاوه بر این وقتی مسئولیت حمایت از تیم ملی بر عهده ی شما و سایر همسفرانتان می باشد  باید بدانید که این تیم از آن تک تک مردم است و بالطبع تک تک آنها ذی حق هستند در مورد عملکرد شما اظهار نظر داشته و انتقاد کنند.
در جای دیگر از مرقومه تان آورده اید: ”بله من مرتکب عمل شنیع شلوارک پوشیدن شدم. اصولا هر بار که به سفر خارج میرم و خصوصا در مناطق گرم مثل اینجا شلوارک میپوشم. جسارتا توى خونه هم همین کار رو میکنم. شاید باورتون نشه ولى توى استخر و دریا هم مایو میپوشم. با شرمندگى توى حموم حتى اون رو هم نمیپوشم… به هر حال نمیدونستم این موضوع تا این حد ارزش خبرى داره که روزنامه هفت صبح که تنها روزنامه اى بود که تا الان میخریدم به عنوان تیتر یک عکسش رو روى جلد کار کنه”.
آقای طناز! از بد روزگار اگر شلوارک پوشیدن برای همه امری عادی قلمداد شود برای شما می بایست به قول خودتان ”عملی شنیع” محسوب گردد چرا که شما خیر سر هنرتان، هنرمند هستید و نویسنده! آیا به نظر خودتان عدم  رعایت دسیبلین و پرستیژ برای یک هنر مند نویسنده ی شناخته شده عملی (نمی گویم شنیع) اما ناپسند نیست؟ شلوارک شما من را یاد شلوارک های دست فروشان کنار خیابان انداخت. من ناراحتم که چرا منزلت یک هنرمند نویسنده ی  شهیر را رعایت نکرده و همانند مسافران تازه به دوران رسیده ای که برای اولین بار عازم تایلند و سواحل آنتالیا می شوند رفتار نمودید؟!!
فارغ از این مگر نه اینکه شما می بایست آنجا کار فرهنگی می کردید؟ دیگر چرا زیره به کرمان بردید؟ مگر رکابی پوشیدن و شلوارک تن کردن و آن طرز  پوشش و رفتار بانوان همراهتان جذابیتی برای مردمی که برهنگی در ذات فرهنگ بومیشان نهفته است به همراه خواهد داشت؟ فکر نمی کنید اگر کمی پوششی موجه تر  داشتید و بانوان همراهتان رفتار ی موقرانه تر از خود به نمایش می گذاشتند، بیشتر می توانستید نگاه ها و تحسین ها را به خود جلب کنید؟
هیچ کس به پوشش شما در حمام کار ندارد اما ظاهرا خودتان شدیدا  علاقمند به جلب توجه حتا در حمام و استخر هستید که اینگونه با برهنه نگاری سعی در فاش ساختن لحظات خصوصیاتان می باشید.
سخیفانه گفتید: ”از همینجا اعلام میکنم که من عکس با شلوارک هاى دیگه و در مکان هاى دیگه هم دارم که آماده هستم هر وقت دوستان خبر مهم ترى نداشتن و احتیاج به تیتر یک با ارزش داشتن در اختیارشون بذارم تا مردم استفاده کنن”.
شما به زعم بنده دچار نوعی خود شیفتگی حاد هستید که تصور می کنید تصاویر شلوارک های شهر فرنگی! و هفت هشت هزار تومانی شما برای مردم جذابیت دارد، بهتر است دست و دل بازیهایتان را همانجا بگذارید و برگردید. مغلطه و لودگی شاید در طنز به کارتان آید اما در توجیه رفتارتان ناکارآمد است.

81165052-5697215
از آقای قاف و  دوستان همسفرش بگذریم، اما به راستی این افراد بی ستاره چه هنری داشتند که هنرمندان و هنرپیشگان اصیل و محبوب مردم فاقد آن بوده و از سفر به برزیل باز ماندند؟! آیا هنرمندان گمنامی که تابلو فرش و نگاره هایی با موضوع جام جهانی و محتوای صلح و محبت خلق نمودند نمی توانستند گزینه های مناسبی برای عضویت در این گروه باشند؟!
به واقع اگر ما به فکر حمایت و تشویق الهام بخش از تیم ملی بودیم شایسته تر نبود که گروهی از کودکان مبتلا به بیماریهای خاص نظیر سرطان و معلولیت های حرکتی را روانه ی برزیل می ساختیم تا هم لبخندی بر لب این کودکان می نشاندیم و هم با برانگیختن تحسین جهانیان عزت و غرور را در بازیکنانمان شکوفا می ساختیم؟!
و باز یک گزینه ی بهتر و به زعم من بهترین؛ وجود دارد، یک دختر کوچولویی که به تنهایی می توانست بار مسئولیت حمایت از تیم ملی یک ملت بزرگ را بر دوش های کوچکش به بهترین شکل ممکن بکشد و موثر تر از تمام اعضاء تیم هنرمندان در تشویق تیم ملی موفق باشد.

این دختر کوچولوی معصوم کسی نیست جز” آرمیتا” دختر شهید رضایی نژاد.

4-12-1390_IMAGE634656440314046261
صرف حضور او در ورزشگاه حتی اگر قامت کوچکش دیده نمی شد و صدای ظریفش شنیده نمی گردید این احساس را در بازیکنان القا می کرد که در این ورزشگاه دختر بچه ای حضور دارد که پدرش برای پیشرفت و سعادت این مملکت از همه ی هستی اش گذشت بنابراین کار بسیار کوچکی است که ما نیز دست کم در این ۹۰ دقیقه دلاورانه از جان مایه بگذاریم!
علاوه بر این با یاری رسانه ها می توانست یک بار دیگر افکار عمومی جهان را مقابل این پرسش تکان دهنده قرار دهد که جرم این دختر نازنین چه بود که می بایست در کودکی از نوازش سایه ی پدر بر سرش محروم شود؟!
وقتی خوب بنگریم در می یابیم اعضاء محترم حاضر در تیم هنرمندان نه تنها هیچ حضور موثری نداشتند بلکه در برزیل ته نشین شدند!
هم در طبقات ورزشگاه فوتبال! و هم در فنجان قهوه ی فرهنگ برزیل!!!

منبع: هادیان البرز- سید حسینعلی مومنی

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=43355

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 3در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۳
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
فاطمه
فاطمه
تیر ۲, ۱۳۹۳ ۷:۵۷ ب٫ظ

عالی بود مفت خورهای هنرمند البته به اصطلاح

3
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x