به گزارش «کمال مهر» شاد بودن یا نبودن ، آزاد بودن یا نبودن ، این روزها مسئله ای تو در توی مسائل فرهنگی است که در لایه های برنامه ریزی تهاجم فرهنگی از طرف دشمنان این مرز و بوم به عناوین مختلف در حال پیگیری
و اجرا است.
نیرنگها تمامی ندارد ، برای شاد بودن روزی موسیقی غربی را بهانه می کنند و با همخوانی آن با رنگ لعاب شاد بودن نسخه می پیچند و به خورد جوان ایرانی می دهند، گاهی نیز در ادامه راه مخرب خود با ارزشها و حریم شخصی افراد بازی می کنند و با آزادی های یواشکی به نوعی اعتقادات را مورد هجمه قرار میدهند!
*هدف؛ نابودی«غیرت و دین » است / شاد و آزاد بودن یا نبودن مسئله این است به چه قیمت؟
موضوع اصلی این هجمه ها « دین » است، خدشه وارد کردن بر اعتقاداتی که در دهه های گذشته جوانان وطن برای واگذاری یک وجب خاک آن تسلیم نشدند و خون خود را برای آن و برای ماندن بر سر دین جاری ساختند؛ اکنون بنظر شما ،جوانان ایرانی باید با نوای غربی برقصند و به هوای غرب زده های فراری حجاب از سر خود بردارند!
به نوعی همه این نقشه ها درصدد بی اثر کردن نقطه قوت ما ایرانیان، یعنی «غیرت»است، بله یک جوان ایرانی با غیرت هرگز از ارزشهای اعتقادی خود دست بر نمی دارد! همانطور که در تاریخ برای جهانیان ثابت شده است که ایرانیان چه در قبل از اسلام و بعد از آن و تاکنون برای اعتقادات خود در چارچوب اخلاقیات انسانی، با “غیرت” ایستادگی کرده اند!
به راستی از آزادی و شاد بودن به طعم و رنگ و بوی غربی جوانان ایرانی چه کسی سود می برد؟ جوان ایرانی شادابی و نشاط و فرحی که با ورزش ، گپ و گفت صمیمانه با دوستان، در کنار خانواده بودن، با خواندن کتاب ، مسافرت ، زیارت شاد می شود با ارسال میلیون ها پیامک تبریک ،جک و … شاد میشود! باید معیار شاد بودنش با یک خواننده غربی سنجیده شود!؟
آیا در منطق خانواده باغیرت ایرانی آزادی یواشکی اعضاء خانواده مورد قبول است؟ آنجایی که حیا و عفت برای ما خطوط قرمز بشمار می آید و آزاد بودن «یواشکی» را زشت و ناپسند می داند و به دور از مردانگی و غیرت می پندارد، حال این خانواده باید مطیع فردی که خود آزاد شده یواشکی ، و سر سپرده بیگانگان است ، بشود !؟
*قضاوت کنید: ما مردم ایران غمناکترین و ناشادترین مردم جهان هستیم ؟؟؟
آیا مردم ایران اندوهناک ترین، غمگین ترین وناشاد ترین مردم جهان هستند؟ سوالی که با گفتن آن خنده هر ایرانی بلند است، با تعابیری که این روزها رسانه های بیگانه(بی بی سی:گالوپ: ایران دومین کشور ناشاد جهان است) (دویچه وله:سهم پایین ایرانیان از شادی در سطح جهان) بر سر این موضع راه انداخته اند ، نشان می دهد بیگانگان هنوز شناختی از مردم ایران ندارند!
همانطور که نوشتن این سطور برای نویسنده توامان با خنده می باشد ، کافی است به موبایل های تک تک ایرانی ها سری بزنید ، پر از لطیفه و جوکهای متنوع را شاهد هستید، که در طول روز خالق لحظه های شاد مردم است. و یا اینکه با نگاهی به آمار حجم مسافرت های شهری و بین شهری در ایام ” تعطیلات فراوان ” ایران، خود گواه تفریحات سالم و مفرح مردم ایران می باشد. و صدها مورد دیگر که صد البته این موضوعات با معیارهای بیگانگان سنخیتی ندارد و در اصل ما همه اندوهگین ترین غمناکان عالم هستیم!
*راست می گویندغمگین و ناشاد هم داریم!
البته ناگفته نماند تلاش دشمنان قطعاً بی ثمر نمی ماند برخی جوانان با نوع هویت خود در این روزها در حال بیگانه شدن هستند و سبک و نوع رفتار و زندگی خود را از مدلهای غربی اولگو برداری میکنند و خود (تمدن و فرهنگ)را به وادی فراموشی سپرده اند ، کما اینکه بخشی مهمی از این وادادگی متوجه مسئولان فرهنگی و دینی کشور می باشد ، آنجایی که خوب بودن و زیبا بودن دین و عاری بودن آن از هر گونه بدی را درست ارائه نکرده و راه را از بیراهه مشخص نکردند! در این شرایط ، بله می توان به ضرس قاطع گفت این جوانان لعاب گرفته سبک غربی در ایران ناشاد هستند چون نمی توانند علنی مشروبات الکلی مصرف کنند و چون نمی توانند علنی پارتی های مختلط بگیرند و آزاد بی قید باشند، که البته به زعم نویسنده این سطور خواسته های این طیف از جوانان عزیز وطن نیز هر زمان اراده ای بر این امور داشته باشند … است.
*معیار اصلی «دین» و آگاهی و بیداری مردم است / هرچیزی را به حساب دین نگذاریم
نکته مهم و پایانی این وجیزه جهت شناخت و تمییز این نوع جریانات اشاره میکنم به ، کمی قبل تر یعنی پیش از انقلاب اسلامی ایران زمانی که حکومت قصد داشت موضوعات خارج از دین و یا خوراک مسموم دینی را به خورد مردم بدهد ، مردم آنرا به سادگی و راحتی نمی پذیرفتند و یا مورد سوال واقع می شد، و یا دینمداران نسبت به آن هشدار داده و مواضعی را اتخاذ میکردند؛ و در صورت تحمیل آن از طرف حکومت ، این تحمیل را ظلم در حق مردم و حکومت را مستبد و بی دین معرفی میکردند.
اکنون باید هوشیار و آگاه باشیم بیگانگان و دشمنان این مرز و بوم موضوعات خارج از دین و خوراک مسموم دینی را در قالبهای زیبا و جلوگره به خورد مردم داده و در بزنگاه هایی چهره دین را مخدوش می نمایند و اعتقادات و باورهای مردم را زیر سوال می برند تا هدف اصلی خود یعنی “دین زدایی” شکل بگیرد؛ گرچه برخی مسئولین و عوامل داخلی نیز در جریانات مختلف فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و… دخیل بوده و باعث برخی تخلفات و فساد ها می شوند، با این اوصاف مردم نیز نباید با دیدن این رفتارها آنرا به حساب دین بگذارند.
زمانی بطور کامل احکام الهی در تمامی دستگاه و روال زندگی مردم جاری و ساری خواهد شد که مردم نسبت به تمامی امور دینی آگاه باشند لذا از طرفی نیز باید مراقب بود که دچار گمراهی در دین و آموزه های آن نشویم و راه را گم ننماییم.
انتهای پیام/محسن رضائی اصل کارشناس ادیان و مسائل فرهنگی و اجتماعی