به گزارش گروه دین و اندیشه«کمال مهر»؛
بیانات مقام معظم رهبرى حضرت آیه الله خامنه اى
به مناسبت برگزارى کنگره “امام خمینى و اندیشه حکومت”
۱۱ / بهمن / ۱۳۷۸
رهبر معظم انقلاب, حضرت آیت الله خامنه اى, در دیدار هیأت علمى کنگره (امام خمینى و اندیشه حکومت) با ایشان, بیانات مبسوطى ایراد فرمودند. آنچه مى خوانید متن کامل سخنان معظم له است که توسط آیت الله معرفت, دبیر کنگره در جلسه افتتاحیه خوانده شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
انتخاب عنوان (اندیشه حکومت اسلامى) براى این کنگره, هم مهم و هم حساس است, چون بیت الغزل کار امام همین مسئله حکومت اسلامى است. اگر ایشان این انقلاب را با همه خصوصیاتش بدون شعارِ حکومت و با عنوان اصلاحات و یا شبیه کارهایى که در عدالتخانه و تشکیلات مشروطیت شد به راه مى انداختند, کار ایشان در آن صورت یک دهم کارِ حالا هم اهمیت نداشت; یعنى باز هم آن خاندان مى رفتند و یک جناح و جریانى از متدینین روى کار مى آمدند ولى آن کار چیزى بود و این کار چیز دیگرى است.
اهمیت کار امام این است که مسئله حاکمیت اسلام را مطرح کردند. حکومت اسلامى به معناى حکومت مسلمین نیست, به معناى حکومت اسلام است. اگر فقط حکومت مسلمین باشد حداکثرش این است که یک مسلمانى در رأس کار قرار مى گیرد و رفتار شخصى او خوب خواهد بود و احیاناً نمى گذارد در ظواهر جامعه فسق و فجورى انجام بشود, اما نظام کشور و اداره زندگى براساس اسلام نخواهد بود.
آن جا سلایق, فرهنگ ها, عادات و کج فهمى هاى گوناگون تأثیر مى گذارند. ولى چیزى که جامعه اسلامى را مصونیت مى بخشد حکومت اسلامى به معناى حاکمیت اسلام است و هنر بزرگ امام این بود که حاکمیت اسلام را مطرح کردند.
ساختار خاص ایشان هم براى حاکمیت اسلام, ولایت فقیه بود که مبناى بسیار مستحکمى دارد. مسئله ولایت فقیه ـ گرچه در توسعه و تضییق آن تفاوتى بین علما وجود دارد ـ اما جزء واضحات فقه اسلام است و اگر از قدیم الایام کسانى آن را مطرح نکردند یا با سردى برخورد نمودند, به خاطر این بوده است که فکر کردند چیزى را که عملى و شدنى نیست چرا مطرح کنند, والاّ هیچ کس از فقها نیست که حاکمیت غیر حکم اسلامى را قبول داشته باشد و این را در ابواب مختلف فقهى مى توان مشاهده کرد و جزء مسلمات است. تعبیرات مرحوم صاحب جواهر راجع به ولایت فقیه نشان مى دهد که از نظر او نیز جزء واضحات است. تعبیرات ایشان نه تنها در باب ولایت بر صغار بلکه در باب جهاد و ابواب مهم فقه نشان مى دهد که دائره ولایت را با همان توسعه جزء واضحات فقه اسلامى مى داند. و فقهایى نظیر مرحوم نراقى هم به این مسئله تصریح کردند که ما فعلاً آن ها را مطرح نمى کنیم و آن هایى را که بحث نکردند عرض مى کنیم. غرض این است که ولایت فقیه پایه محکمى دارد و امام این فکر را مطرح کردند.
من از آقایان کنگره, به خصوص شما فضلاى جوان که فکر فعال, پویا و زنده اى دارید, خواهش مى کنم با توجه به نکته اى که بعداً خواهم گفت ـ و آن قضیه را ظریف تر و حساس تر مى کند ـ توجه کنیدکه حکومت اسلامى که امام گفته است و شما مى خواهید آن را تثبیت, تسجیل و تبیین کنید, به صورت ناخودآگاه به حکومت غیر اسلامى تبدیل نشود و آن چیزى که در این چالش هاى فکرى بین ما و مخالفین مان در سطح دنیا مطرح است همین نکته است.
آن ها با کسى که اسم مسلمان داشته باشد و در جایى حکومت کند مخالفت نمى کنند, آن چه براى آنان مهم است, این است که دین متولى اداره جامعه بشود و حرف جدیدى در دنیا مطرح گردد, لذا باید به این نکته توجه کنید که حکومت اسلامى و ولایت فقیه که با ابتکار امام در دنیا مطرح گردید, همان حکومت اسلامى به معناى حاکمیت اسلام, دین و شریعت است و این معنا باید خوب فهمیده شود.
ممکن است فقها و فضلاى ما تلاش کنند شریعت را از ضعف ها و کمبودهایى که در فقه ما وجود دارد پالایش کنند. این بحث دیگرى است. اما آن چه بایستى مطرح باشد و نظر امام قطعاً این بوده این است که گستره فضاى جامعه با شریعت, فقه, احکام وعمل اسلامى پر شود, غیر از این را ایشان درهیچ موردى قبول نمى کردند و قبول نداشتند.
من یک وقتى درباره قضیه مهمى ـ راجع به ولایت فقیه و امثال آن ـ با ایشان صحبت مى کردم و گفتم قبل از انقلاب با بعضى از فضلا و دوستان بحث مى کردیم بعضى از آن ها مى گفتند اسلام یک شیوه خاص در باب اقتصاد ندارد. هر شیوه اى که بتواند آرمان هاى اسلامى ـ مثلاً عدالت ـ را تأمین کند, شیوه اى اسلامى است. عقیده ما این بود که اسلام خطوطى معین کرده و شیوه اى بنا نهاده و چارچوبى براى اقتصاد اسلامى درست کرده که باید تبعیت شود. ایشان گفتند: (همین درست است.)
البته من نمى خواهم به این مطلب استناد کنم که این درست است. مى خواهم استناد کنم که نظر امام این بود و ایشان به کم تر از این قانع نمى شدند.
درجاهایى هم که بحث احکام ثانوى بود آن را به عنوان یک حکم اسلامى و فقهى مطرح مى کردند و تا آخر هم همین جور بود.
در مسئله غنا ـ موسیقى ـ که ایشان حرف جدیدى مطرح کردند, مبناى فقهى ایشان همین بود. البته آن چه در کتاب مکاسب گفتند با این مطلب از جهاتى تفاوت دارد, اما این را براساس مبناى فقهى مطرح مى کردند و به مصلحت و پسند دنیا هم کارى نداشتند.
باید نظر امام تبیین شود. البته ممکن است کسى با این نظر در جزئیات و یا کلیات موافقت نداشته باشد لکن نظر امام نباید تحریف شود. شما بسیار مراقبت کنید که نظر امام همان گونه که در کلمات, کتاب ها, حرف ها و منش ایشان معلوم است مطرح گردد و این به نظر من یک مسئولیت تاریخى و امانتى بر دوش شما است.
نکته دیگر این است که اساس حکومت اسلامى یک مطلب بدیع در دنیا بود و یک نو آورى در انقلاب ایجاد کرد و شباهتى به نظائر خود نداشت و در قانون اساسى به عنوان یک مسئله کاملاً جدید تثبیت شد و معنایش این است که در رأس حکومت شخصى قرار بگیرد که مى دانیم تخلف نخواهد کرد و اگر تخلف کرد شایسته این مقام نیست و این نکته جدیدى در مبناى حکومت است و بسیارى از گرفتارى حکومت ها از بى توجهى به این مطلب ناشى مى شود.
البته جنجال کردند و گفتند این یک فکر قدیمى و ارتجاعى است درحالى که در همان زمان پیروزى انقلاب چندین حکومت کودتایى در دنیا وجود داشت که یک افسر باچکمه و تفنگ حکومت را به دست گرفته بود و همه آن ها مقبول و به رسمیت شناخته شده بودند ولى باحکومت اسلامى و با امام و با این حرکت عظیم مخالف بودند و علت آن این بود که حرف نوى در دنیا زده مى شد که قدرت هماوردى با معیارها و فرهنگ سیاسى رایج دنیا را داشت و توان او از توان مارکسیسم و حکومت کمونیستى در اول کار بیش تر بود. البته بعداً به خاطر تبلیغات و کارهایى که کردند و جاذبه هایى که نشان دادند, یک اوجى گرفت لیکن در آغاز کار بلا شک توان و اقتدار حکومت اسلامى بیش تر از آن ها بود و همه کشورهایى که مسلمانان در بین آن ها زندگى مى کردند احساس هویت و شخصیت و طوع و رغبت نسبت به آن نمودند.
شما آقایان به این نکته هم توجه دارید که امروز مهم ترین چیزى که در مراکز قدرت سیاسى دنیا براى بلند مدت مطرح است, سلطه فرهنگى است. البته ممکن است هدف اصلى فرهنگ نباشد ولى آن چیزى که در بلند مدت به مراکز سلطه جهانى اقتدار حقیقى و تضمین شده مى بخشد, سلطه فرهنگى است که اگر بر کشورى تسلط فرهنگى پیدا کند, نظام سلطه جهانى آسوده خاطر خواهد شد. و در بین مسائل فرهنگى از نظر آنان, فرهنگ سیاسى در درجه اول از اهمیت قرار دارد و به همین جهت, به ترویج لیبرالیسم و دموکراسى غربى اهمیت زیادى مى دهند.
اینک مى خواهم توجه شما را به این نکته جلب کنم که نظام وانقلاب حرف نوى زد و آن حکومت اسلامى بود ولى این حرف همیشه نو نمى ماند. ممکن است از اول نقص هایى داشته باشد و یا بعداً دچار نقص ها و کج فهمى هایى بشود لذا باید فکرهاى صحیح و قوى به طور دائم کار کنند که آن را در جهت خودش تکمیل کنند و بدون این که به پایه آن ضربه اى بزنند و اساس آن را نفى کنند, نواقص آن را بر طرف نمایند و این نیاز به نو آورى دارد. منتها آن چیزى که قبلاً اشاره کردم, که ظرافت کار شما را مضاعف مى کند, این است که باید توجه کرد که در این نو آورى ها تلقین پذیرى از فرهنگ بیگانه ـ همان فرهنگى که در صدد سلطه است ـ نقش نداشته باشد.
امروز براى جهان گیر شدن فرهنگ غربى خرج هایى مى شود و با دروغ, تبلیغات, فیلم و روش هاى گوناگون چیزهایى را که حقیقت نیست یا بزرگ نمایى و زیبانمایى و ظاهر سازى به عنوان حقیقت منعکس مى کنند تا افکار راجذب نمایند. ما باید توجه کنیم که تأثیر پذیرى از این القائات نداشته باشیم.
در اول انقلاب کلمه دموکراسى و دموکراتیک در زبان ها رایج بود و قبل از بازگشت امام گاهى (جمهورى دموکراتیک اسلامى) گفته مى شد. مرحوم حاج احمد آقا پیغام آورد که امام مى گویند این کلمه دموکراتیک را نگویید و همان جمهورى اسلامى کافى است.
شاید بعضى ها تعجب مى کردند که کلمه دموکراتیک این قدر حساسیت لازم ندارد ولى این حساسیت درست و بجا بود, زیرا کلمه و واژه بیگانه یک بار فرهنگى با خود به همراه مى آورد و نشان دهنده نوعى احساس است که به تدریج درانسان تقویت خواهد شد.
نباید گرته بردارى از فرهنگ غربى, دموکراسى غربى و لیبرالیسم در تبیین مبانى حکومت اسلامى راه پیدا کند. ممکن است در باطن و در ذات ولایت فقیه چیزهایى از این قبیل وجود داشته باشد که در این صورت باید آن را کشف و تنقیح کنیم ولى نباید چیزى از بیرون القا و تحمیل شود. به سیره خلافت اسلامى و حکومت اسلامى در صدر اسلام و زندگى پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نگاه کنیم وآن را بفهمیم و براساس بخش هاى قابل قبول آن کار و تأکید کنیم و روز به روز تنقیح نماییم.
خوشبختانه امروز یک طبقه از جوانان فاضل در قم پیدا شده اند که پیرامون این مسائل فکر مى کنند ولى باید مراقب آفت ها باشند. نبایدخلوص و بى شائبگى این فکر تازه و نو از بین برود. فریب نخوریم که تصور کنیم خودمان فکر مى کنیم در حالى که در واقع این فکر خودمان نباشد و فکر بیگانه اى باشد که در ذهن, دل و معلومات ما در فعل و انفعال است و چیزى را بیرون مى دهد. باید مراقب این آفت باشیم.
بر مبانى, مدارک و منابع اسلامى تکیه بشود و این فکر تکمیل گردد و بالندگى پیدا کند و به زبان هاى مختلف بیان شود. امروز شبهاتى مطرح مى شود که در محیط و عالم طلبگى به راحتى قابل حل و بر طرف شدن است. منتها چون با زبان و اصطلاحات روشنفکرى بیان و مطرح مى شود بعضى تصور مى کنند شبهه مهمى است و ممکن است در ذهن افرادى اثر بگذارد این موارد را باید با زبان, منطق و روحیه قوى پاسخ داد. روحیه قوى داشتن اهمیت زیادى دارد. مبادا در برابر این تهاجمات و حرفهایى که زده مى شود, ضعف روحیه پیدا کنید.
ما هنوز در اول راه قرار داریم. کارهاى فراوان, گام هاى بلند و اقدامات عظیمى در انتظار ما است. امروز دنیاى اسلام احتیاج به رهبرى دارد و بر عهده این ملت به عنوان شهید و الگو براى همگان است (لتکونوا شهداء على الناس).
شهید یعنى نمونه و الگو, و براى هدایت ملت ها باید ملتى نمونه, الگو و پیشتاز باشد. قضیه جنگ خیلى ها را منقلب کرد. این جوان هاى ما, این فداکارى ها و ایستادگى ها در جنگ و در میدان سیاست و مرعوب نشدن در مقابل تشرهاى استکبار و امریکا چیز کمى نیست.
امروز نظام جمهورى اسلامى در مقابل مقتدرترین قدرت مادى دنیا ایستاده است. البته به دنبال جنگ آورى و معارضه نیست بلکه بر نقطه قوت خود یعنى ایمان, اعتقاد, و همراهى مردم با حکومت تکیه مى کند هرچند دشمنان مى خواهند که ما بر نقطه ضعف یعنى نیروى مادى و سلاح تکیه کنیم.
ما بر نقطه قوت اساسى نظام جمهورى اسلامى تکیه مى کنیم و در این میدان عقب نیستیم. ما توانسته ایم مقاومت کنیم و بعد از این هم بحمداللّه خواهیم توانست. و در این صورت است که ملت ما الگویى براى ملت ها خواهد شد و تماشاگران این راه را خواهند دید و افرادى جرأت مى کنند و قدم در این راه مى گذارند. ممکن است کسانى هم جرأت نکنند و قدم نگذارند اما این مسئله مهم است که راهى ترسیم شده است.
با توجه به این آینده و انتظارات تاریخى و جهانى ما هنوز خیلى کار داریم. نظام و انقلاب اسلامى کارهاى بزرگى در پیش رو دارند. و این شماها هستید که باید این کارها را انجام بدهید.
شما جوانان و نسل جدید روحانى ان شاء اللّه با تکیه بر کتاب و سنت و فکر صحیح اسلامى و استقلال روحیه و بلند نظرى و آلوده نشدن به این چیزهاى کوچک و حقیر و مسائل مادى, سیاسى, رفیق بازى و مسائل بى ارزش ـ که متأسفانه دست و پاى افرادى را گرفته است ـ مواظب باشید خودتان را دچار این مسائل نکنید. امثال شما مى توانند براى آینده خیلى مفید واقع شوند و این بارها به دوش شما است.
ان شاء اللّه خداوند توفیق خواهد داد و مشمول ادعیه حضرت بقیه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ باشید و توفیق مجاهدت هر چه بیش تر در این راه را پیدا کنید و ما نتایج مثبت کارهاى شما را خواهیم دید.