تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
0

مخالفت‏ با ولایت فقیه، مخالفت‏ با اسلام است

  • کد خبر : 41652
  • ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۴
مخالفت‏ با ولایت فقیه، مخالفت‏ با اسلام است

به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مى‏کنند و مى‏خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند، گوش ندهید. اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا یا طاغوت.

 

 

به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مى‏کنند و مى‏خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند، گوش ندهید. اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا یا طاغوت. یا خداست‏یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است وقتى غیر مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بین مى‏رود که به امر خداى تبارک و تعالى یک کسى نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمى که نمى‏فهمند اسلام چه است، نمى‏فهمند فقیه چه است، نمى‏فهمند که ولایت فقیه یعنى چه. آنها خیال مى‏کنند که یک فاجعه به جامعه است. آنها اسلام را فاجعه مى‏دانند نه ولایت فقیه را. آنها اسلام را فاجعه مى‏دانند ولایت فقیه فاجعه نیست، ولایت فقیه تبع اسلام است. (۱)

 

من به همه ملت، به همه قواى انتظامى اطمینان مى‏دهم که امر دولت اسلامى اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبى بر این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامى و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه که آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‏اند به کسى صدمه وارد نمى‏کند، دیکتاتورى بوجود نمى‏آورد، کارى که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمى‏دهد. کارهائى که بخواهد دولت‏یا رئیس جمهورى یا کس دیگر بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل مى‏کند، جلوگیرى مى‏کند. شما از اسلام نترسید، از فقیه نترسید، از ولایت فقیه نترسید. شما هم مسیر همین ملت را طى کنید و با ملت‏باشید، حساب خودتان را از ملت جدا نکنید، ننشینید پیش خودتان طرح بریزید و پیش خودتان برنامه درست کنید. شما باید دنبال ملت‏باشید، باید هوادار ملت‏باشید. شما اینقدر اشکال به برنامه‏هاى اسلامى نکنید. شمایى که از اسلام هستید لکن از اسلام درست اطلاع ندارید، مسلم هستید لکن از احکام درست مطلع نیستید، شیعه هستید لکن از احکام ائمه علیهم السلام درست مطلع نیستید، اینقدر کارشکنى نکنید. ملت راى داده است‏به جمهورى اسلامى، همه باید تبعیت کنید، اگر تبعیت نکنید محو خواهید شد. بر خلاف مسیر ملت، بر خلاف مسیر اسلام راهى را پیش نگیرید، گمان نکنید که آن طرحى را که اسلام داده است موجب نابودى اسلام مى‏شود. این منطق، منطق آدم ناآگاه است. نگوئید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه مى‏شود. این معنایش تکذیب ائمه است، تکذیب اسلام است و شما من حیث لا یشعر این حرف را مى‏زنید، بیائید دنبال ملت که همه با هم به جمهورى اسلامى راى داده‏اند و در مقابل آنها یک عده، یک عده بسیار معدود، یک از صد، یک و نیم از صد با اینکه همه قواى خودشان را جمع کردند راى خلاف دادند. شما تبعیت‏بکنید از اکثریت قریب به اتفاق ملت، تبعیت‏بکنید از اسلام، تبعیت‏بکنید از قرآن کریم، تبعیت‏بکنید از پیغمبر اسلام. مخالفت نکنید اینقدر، از مجلس خبرگان کناره‏گیرى نکنید. این کناره‏گیرى از ملت است، کناره‏گیرى از اسلام است. کارشکنى نکنید براى مجلس خبرگان، که این بر خلاف مسیر ملت است، بر خلاف مسیر اسلام است. خودتان را پیش ملت مفتضح نکنید – شما – باید از شما کار صحیح انجام بگیرد، وقتى ملت‏شما را بر خلاف مسیر خود دانست طرد مى‏کند. آگاهانه عمل کنید، آگاهانه حرف بزنید، آگاهانه راى بدهید، بدون توجه، بدون ادراک، بدون فهم راى ندهید. (۲)

 

آقایان بگذارید یک چند وقتى هم مردم الهى بشوند، تجربه کنید، لااقل بفهمید این معنا را که، با تجربه بفهمید که یک ملتى که تا حالا تحت‏بار طاغوت بوده است‏حالا هم تحت‏بار الله باشد، این را تجربه کنید. اگر از اسلام بدى دیدید، بگوئید چه بدى از اسلام تا حالا دیدید، تا حالا که اسلامى در کار نبوده است، در مملکت ما نمى‏گذاشتند، حالا هم شماها نمى‏گذارید. آن وقت دشمن‏ها نمى‏گذاشتند. حالا بعض دوست‏هائى که معتقد هستند نمى‏گذارند یا شاید بعضى‏شان هم دشمن باشند. چرا باید شما بترسید از اینکه یک نفر آدم در مثلا اتاقش نشسته و یک چیزى مى‏نویسد در روزنامه هم درج مى‏کند اینها نمى‏دانند اصلا معناى اسلام چه است، اینها مخالف نهضت اسلام هستند، اینها اگر مخالف با رژیم هم باشند، مخالف با اسلام هم هستند، اینها یک چیز دیگرى مى‏خواهند، نه رژیم باشد و نه اسلام باشد، یک جمهورى دموکراتیک، آنهم به آن معنایى که غرب وارد کرده اینجا، به آن معنا که حتى در غرب است، آن جمهورى که در آن دموکراتیک که در غرب هست‏حتى در ایران نیامده تا حالا، آن وارداتى است. این دموکراتیک که در ایران آمده، آن آزادى و آن نمى‏دانم استقلال و آن مسائلى که تا حالا آمده، همان‏هایى بوده است که آریامهر فریاد مى‏کرد تمدن بزرگ و همان بود که همه دیدید این تمدن بزرگ پدر این ملت را درآورد، بس است! کافى است! آریا مهر کافى ست‏براى ما تا قیامت. اینقدر تبعیت نکنید از این رژیم، اینقدر تبعیت نکنید از این غربى‏ها، از این شرقى‏ها، کافى است ظلمى که تاکنون به ما شده است. باز هم باید ما زیر بار ظلم برویم، باز هم از زیر بار اسلام مى‏خواهند خارج بشویم. این یک مساله تشریفاتى، بله، آقایان بعضى‏شان مى‏گویند: «مساله ولایت فقیه، یک مساله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد ولى دخالت‏بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم حتما باید یک کسى از غرب بیاید. ما قبول نداریم که یک کسى اسلام تعیین کرده، او دخالت‏بکند.» اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد مى‏شوند، لکن متوجه نیستند. (۳)

 

من از خداى تبارک و تعالى مى‏خواهم که ما را از شر دوست‏هاى جاهل و دشمن‏هاى شیطان نجات بدهد و در این مرحله که داریم که بعد آن پیش مى‏آید مجلس شورا، آن شورائى که نصیحت را عرض کردم که باید چه بکنید و با قوت و با بینش کامل این راه را طى بکنید و طى مى‏کنید، این ملت است، ملت مى‏خواهد، ما چه بکنیم. شما فرض بکنید که یک فاجعه است، ما فرض مى‏کنیم که فاجعه است، این فاجعه را ملت مى‏خواهد، شما چه مى‏گوئید؟ این فاجعه ولایت فقیه را شما مى‏گویید، این فاجعه را ملت ما مى‏خواهند، شما چه مى‏گویید؟ بیائید سؤال بکنیم، به رفراندم مى‏گذاریم که آقا ولایت فقیه را که آقایان مى‏فرمایند فاجعه است، شما مى‏خواهید یا نمى‏خواهید؟ بروید آرى‏اش چقدر، نه‏اش چقدر. خدا همه‏تان را توفیق بدهد، مؤید بکند. (۴)

 

ملت ما اگر بخواهند سردى بکنند، یکى از امورى که توطئه در آن هست این است که راجع به این قانون اساسى مردم را سرد کنند. از آنها بپرسید خوب این قانون اساسى که شما مى‏گویید که قانونى است ارتجاعى، کدام یکى از این موادش ارتجاعى است؟ اولى که دست رویش مى‏گذارند، دست مى‏گذارند روى ولایت فقیه اول دست آنجا مى‏گذارند براى اینکه این یک طرح اسلامى است و آنها از اسلام مى‏ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مى‏دانند، آنها جرات نمى‏کنند به کلمه اسلام بگویند ارتجاعى است، مى‏گویند که اینها مى‏خواهند ما را به ۱۴۰۰ سال پیش برگردانند. این همان تعبیر دیگر است منتها کلمه اسلام را نمى‏گویند. (۵)

 

قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضرورى اسلام است، خلاف اسلام است‏بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلام است، قیام کردن بر خلاف حکومت اسلامى، جزایش جزاى بزرگى است. این را نمى‏شود بگوئیم که یک ملائى عقیده‏اش این است که باید بر خلاف حکومت اسلامى قیام کرد. همچو چیزى محال است که یک ملائى بگوید، یک ملائى عقیده داشته باشد به این معنا که بر خلاف اسلام باید عمل کرد، باید شکست اسلام را، اینها نسبت مى‏دهند به بعضى از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرف‏ها، هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامى در حکم کفر است، بالاتر از همه معاصى است، همان بود که معاویه قیام مى‏کرد، حضرت امیر قتلش را واجب مى‏دانست. (۶)

 

من باید یک تنبیه دیگرى هم بدهم و آن اینکه، من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمى هستم که به واسطه ولایتى که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم. ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت‏باید از او اتباع کند، یک حکومت عادى نیست، یک حکومت‏شرعى است، باید از او اتباع کنند. مخالفت‏با این حکومت مخالفت‏با شرع است، قیام بر علیه شرع است، قیام بر علیه حکومت‏شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست و جزاى آن بسیار زیاد است. من تنبه مى‏دهم به کسانى که تخیل این معنى را دارند که کارشکنى بکنند یا اینکه خداى نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت‏بکنند، من اعلام مى‏کنم به آنها که جزاى آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت‏خدایى قیام بر ضد خداست، قیام بر ضد خدا کفر است و من تنبه مى‏دهم به اینها که به روى عقل بیایند، بگذارند مملکت ما از این آشفتگى بیرون برود، بگذارند خون‏هاى محترم ریخته نشود، بگذارند جوان‏هاى ما دیگر اینقدر خون ندهند، بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود، ما به تدریج کارها را اصلاح بکنیم. (۷)

 

آن کسى که بر ضد خدا قیام کند، بر ضد احکام خدا قیام کند، آن کسى که خیانت کند بر اسلام، خیانت کند بر مملکت مسلمین، عاقبتش این است و این عاقبت‏سهلى است، عاقبت‏هاى بالاترى در کار است. این الان بهشتش این است که در دنیا باشد با همه نکبت، این موفق به توبه نخواهد شد، من نمى‏گویم نباید بشود اما نخواهد شد. حضرت سجاد سلام الله علیه از قرارى که منقول است‏به یزید یاد داد که از چه راه توبه کن. حضرت زینب فرمود: آخر به این، این موفق نمى‏شود به توبه، کسى که امام را بکشد موفق به توبه نمى‏شود، اگر موفق مى‏شد به توبه صحیح، قبول مى‏کرد خدا، لکن نمى‏شود، یعنى قلب جورى مى‏شود، قلب انسان طورى مى‏شود که دیگر براى انسان امکان ندارد آن قلب را از آن طبعى که برایش واقع شده است، از آن ظلمتى که برایش واقع شده است، بتواند نجات بدهد، نمى‏تواند اصلا. دعا کنید که انسان اینطور نشود، خداوند در قلب انسان مهر نگذارد، یک مهرى که دیگر نتواند خودش هم هیچ کارى بکند. (۸)

 

اینها گاهى وقت‏ها با همین صورت‏سازى که مثلا مى‏خواهد چه بشود و به دیکتاتورى مى‏رسد و دیکتاتورى عمامه و عصا و – نمى‏دانم – از این حرف‏هائى که تزریق کرده‏اند به آنها و دیکته کرده‏اند و اینها هم همان را پس مى‏دهند. مثل بچه‏ها که یک چیزى را دهنشان مى‏گذارند پس مى‏دهند، اینها هم از این قبیل هستند. شما از این به بعد انشاء الله وقتى که دانشگاه‏ها باز بشود، مبتلاى به این مسائل هستید و باید با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادى را که مى‏بینید یا با اسم آزادى و – نمى‏دانم – این حرف‏ها که مى‏خواهند یک آزادى خاصى در کار باشد، دلبخواهى در کار باشد، نه آزادى مطلق، یا به اسم دموکراسى و امثال ذلک، الفاظ جالبى که در هیچ جاى دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هر کس براى خودش یک معنائى مى‏کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید. (۹)

 

این از امورى است که مترقى‏ترین موادى است که در قانون اساسى اینها چیز کردند و اینها دشمن‏ترین مواد پیش‏شان این است. همین‏ها بودند که فریاد مى‏کردند و مى‏نوشتند که خوب دیگر اسلام را مى‏خواهد چه کند، خوب بگویید جمهورى، از اسلام مى‏ترسیدند «خوب به جاى اسلام بگذارید دمکراتیک، جمهورى دمکراتیک‏» اینها نمى‏فهمند که این همه دمکراسى که در عالم معروف است، کجاست؟ کدام مملکت را شما دارید؟ این ابرقدرت‏ها کدام یکى‏شان به موازین دموکراسى عمل کرده‏اند؟ یک دموکراسى که در هر جائى یک معنا دارد، در شوروى یک معنا دارد، در آمریکا یک معناى دیگر دارد، پیش ارسطو یک معنائى دارد، پیش حالا یک معناى دیگر دارد، ما مى‏گوئیم یک چیزى که مجهول است و هر جا یک معنا از آن مى‏کنند ما نمى‏توانیم آن را در قانون اساسى‏مان بگذاریم که بعد هر کسى دلش مى‏خواهد آنجورى درستش کند.ما مى‏گوئیم اسلام. (۱۰)

 

ولایت فقیه براى شما یک هدیه الهى است. در هر صورت ما الآن گرفتار یک مشت اشخاصى مختلف السلیقه و مختلف العقیده‏اى که – همه در این معنائى که – همه در این معنا که نخواهند این مملکت‏ به سر و سامان برسد شریکند، در عقائد مختلفند، بعض گروه‏هاشان با بعض گروه‏هاى دیگر دشمن هم هستند لکن در یک چیز موافقند و آن اینکه مخالفت‏با اسلام، مخالفت ‏با آن چیزى که همه ملت ما به آن راى دادند، در این، اینها موافقند یعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشید، این باطل‏ها نمى‏توانند کارى بکنند. شماها توجه داشته باشید که اسلام براى شما، براى ما، براى همه، براى همه بشر مفید است. اسلام یک طرحى است که براى مستضعفین بیشتر از دیگران مفید است و براى همه مفید است. (۱۱)

 

جلو دیکتاتورى را ما مى‏خواهیم بگیریم، نمى‏خواهیم دیکتاتورى باشد، مى‏خواهیم ضد دیکتاتورى باشد. ولایت فقیه ضد دیکتاتورى است، نه دیکتاتورى. چرا اینقدر به دست و پا افتاده‏اید و همه‏تان خودتان را پریشان مى‏کنید بیخود؟ هر چه هم پریشان بشوید و هر چه هم بنویسید، کارى از شما نمى‏آید من صلاحتان را مى‏بینم که دست‏بردارید از این حرف‏ها و از این توطئه‏ها و از این غلط کارى‏ها. برگردید به دامن همین ملت، همانطورى که توصیه به دموکرات‏ها کردم به شما هم مى‏کنم و شما و آنها را مثل هم مى‏دانم منتها شما ضررتان بیشتر از آنها است. (۱۲)

 

اینها اصلا اطلاعى ندارند که قضیه ولایت فقیه چى هست. اصلا از سر و ته ولایت فقیه سر در نمى‏آورند که اصلا چى چى هست، در عین حالى که سر در نمى‏آورند مى‏نشینند مى‏گویند اگر بنا باشد که ولایت فقیه بشود دیکتاتورى مى‏شود. کذا مى‏شود. مگر امیر المؤمنین که ولى امور مردم بود دیکتاتور بود، مگر خود پیغمبر که ولایت داشت دیکتاتور بود. مگر بگویند که ولایت‏براى پیغمبر هم نیست، پیغمبر هم مثل سایر مردم، و از اینها بعید نیست این را بگویند، لکن جرات نمى‏کنند بگویند. دیکتاتورى کدام است، در اسلام همچو چیزى مطرح نیست. اسلام دیکتاتور را محکوم مى‏کند، اسلام یک نفر فقیه بخواهد اگر دیکتاتورى بکند از ولایت‏ساقطش مى‏کند. چطور دیکتاتورى مى‏گویید مى‏کند اسلام و این حرف‏ها را مى‏زنید. اگر مى‏دانید و مى‏گویید، چرا باید در مخالف مسیر ملت‏سیر بکنید و این مسائل را بگویید. و اگر نمى‏دانید، چرا انسان ندانسته یک حرفى را بزند همین بیخود بدون اینکه بفهمد چى هست مساله بیاید یک همچو مسائلى را بگوید.(۱۳)

 

اینها (مخالفین حکومت اسلامى) به اسلام عقیده ندارند، اینها با قرآن مخالفند. – اگر – از قرآن – به قرآن اعتقاد دارند، قرآن فرموده است: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم‏» چرا از اولى الامر اطاعت نمى‏کنند؟ چرا قیام بر ضد حکومت کردند؟ چرا قیام بر ضد اولى الامر کردند؟ (۱۴)

 

همه فقهاى اهل سنت مى‏گویند اطاعت اولى الامر واجب است و اینها نمى‏کنند، یعنى خلاف مى‏کنند، بر خلاف رفتار مى‏کنند. پس بدان اینها سنى نیستند اینها مى‏خواهند شما را بازى بدهند، بگویند که ما سنى هستیم. (۱۵)

 

آقا، اینها اینطور نیست که شما خیال بکنید که ما اسلام را مى‏خواهیم اما ملا نمى‏خواهیم، مگر مى‏شود اسلام بى ملا، مگر شما مى‏توانید بدون ملا کار را انجام بدهید، باز این ملاها هستند که جلو مى‏افتند کار انجام مى‏دهند، اینها هستند که جانشان را مى‏دهند. الآن هم ما تو حبس ملاها داریم الان هم علما داریم، الآن هم علماى فداکار داریم. الآن هم هستند توى حبس و زیر بار این ظلم‏ها نمى‏روند و چیزشان مى‏دهند که شما هم عذرى بخواهید و نمى‏خواهند. خوب الآن هم داریم، الآن هم داریم، الآن هم علماى ما در حبس هستند، علماى بزرگ ما در حبس هستند. من این که عرض کردم یک چیزهائى بود که خود من مشاهده کردم و خیلى‏هایش هم یادم نیست و جلوترش هم که ما دیگر اهل تاریخ نیستیم که ببینیم. این گله هم که من دارم از این آقایان روشنفکرها این است که یک همچو جناح بزرگى که ملت پشت‏سرش ایستاده، این را از خودتان کنار نزنید بگویید که«ما اسلام مى‏خواهیم ملا نمى‏خواهیم‏»این خلاف عقل است،این خلاف سیاست است. (۱۶)

 

شمائى که دلسوزید براى اسلام، شمائى که مى‏گویید ما اسلام را مى‏خواهیم، نگویید که ما اسلام را مى‏خواهیم آخوند نمى‏خواهیم، شما بگویید اسلام را مى‏خواهیم آخوند هم مى‏خواهیم. (۱۷)

 

اگر شما بخواهید خودتان باشید و منهاى آخوند، تا قیامت هم در زیر بار دیگران هستید. شما همه جمع بشوید، همه با هم باشید، همه برادر باشید، اینها را رد نکنید، این یک قدرت لایزال است، این قدرت ملت است، شما این قدرت ملت را کنار نگذارید بگویید ما نمى‏خواهیم، شما هر چه هم بگویید ما نمى‏خواهیم – خوب – مردم مى‏خواهند، شما یک عده‏اى هستید، دیگران همه هستند، بازارها مى‏خواهند اینها را، خیابان‏ها اینها را مى‏خواهند. گله من از این طبقه روشنفکر در عین حالى که من علاقه دارم به اینهائى که خدمت مى‏کنند به اسلام خصوصا این خارج، اینهائى که خارج کشور هستند، اینهائى که در آمریکا هستند، اینهائى که در اروپا هستند، اینهائى که در هندوستان هستند، من با اینها روابط دارم، اینها خدمتگزارند، اینها مى‏خواهند به اسلام خدمت‏بکنند، اینها گاهى که اشکالاتى که در آنجا شده است ‏با تمام قوت رفع کرده‏اند، اینها مى‏خواهند رفع ظلم بکنند، اینها علاقه به اسلام دارند لکن نباید اینهائى که علاقه به اسلام دارند، بعضى از اینها خدمت‏هاى علماى اسلام و آخوند جماعت را ندیده بگیرند و بگویند که ما اسلام مى‏خواهیم منهاى آخوند، نمى‏شود آقا این، اسلام بى آخوند مثل اینکه بگویید ما اسلام مى‏خواهیم، اسلامى که سیاست نداشته باشد، اسلام و آخوند اینطور توى هم هستند، اسلام بى‏آخوند اصلا نمى‏شود. پیغمبر هم آخوند بود، یکى از آخوندهاى بزرگ پیغمبر است، راس همه علما پیغمبر است. حضرت جعفر صادق هم یکى از علماى اسلام است، اینها فقهاى اسلام‏اند، راس فقهاى اسلام هستند. «من آخوند نمى‏خواهم‏» حرف شد؟! من گله دارم از اینها. (۱۸)

 

 

 

پى‏نوشت‏ها:

 

۱. صحیفه نور – جلد ۹- صفحه ۲۵۳- ۱۲/۷/۵۸.

۲. صحیفه نور – جلد ۹- صفحه ۱۷۱و۱۷۰- ۲۸/۶/۵۸.

۳. صحیفه نور – جلد ۹- صفحه ۲۵۴- ۱۲/۷/۵۸.

۴. صحیفه نور – جلد ۹- صفحه ۲۵۵- ۱۲/۷/۵۸.

۵. صحیفه نور – جلد ۱۰- صفحه ۱۵۵و۱۵۴- ۱۶/۸/۵۸.

۶. صحیفه نور – جلد ۱۰- صفحه ۱۵- ۲۹/۷/۵۸.

۷. صحیفه نور – جلد ۵- صفحه ۳۱- ۱۵/۱۱/۵۷.

۸. صحیفه نور – جلد ۵- صفحه ۱۴۵- ۱۴/۱۲/۵۷.

۹. صحیفه نور – جلد ۹- صفحه ۱۸۳- ۳۰/۶/۵۸.

۱۰. صحیفه نور – جلد ۱۰- صفحه ۱۵۵و۱۵۴- ۱۶/۸/۵۸.

۱۱. صحیفه نور – جلد ۱۰- صفحه ۸۸و۸۷- ۹/۸/۵۸.

۱۲. صحیفه نور – جلد ۱۰- صفحه ۲۹- ۳۰/۷/۵۸.

۱۳. صحیفه نور – جلد ۱۰- صفحه ۹۰و۸۹- ۹/۸/۵۸.

۱۴. صحیفه نور – جلد ۸- صفحه ۲۷۳- ۲/۶/۵۸.

۱۵. صحیفه نور – جلد ۹- صفحه ۴- ۷/۶/۵۸.

۱۶. صحیفه نور – جلد ۱- صفحه ۲۶۲- ۱۰/۱۰/۵۶.

۱۷. صحیفه نور – جلد ۱- صفحه ۲۶۲- ۱۰/۱۰/۵۶.

۱۸. صحیفه نور – جلد ۱- صفحه ۲۶۲- ۱۰/۱۰/۵۶.

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=41652

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x